درست است كه محبت و رضایت خدا اصالتاً به خود و صفات خود تعلق مىگیرد،
( صفحه 202 )
ولى اگر موجود كاملى خود را دوست داشته باشد، این دوستى به متعلقات او هم سرایت مىكند. وقتى كه انسان كسى را دوست بدارد، هر چه با او ارتباط و تعلق دارد نیز دوستداشتنى مىشود و هر قدر این محبت شدیدتر باشد، دامنه دوستى نسبت به متعلقات او هم گستردهتر مىشود. بنابراین، گاهى محبت انسان به لباس، خانه، عكس، بستگان هم تعلق مىگیرد. وقتى كه آدمى ذاتى را دوست داشته باشد، متعلقات آن را هم دوست مىدارد، چون خداى متعال عین علم و قدرت است هر جا كه علم و قدرتى باشد، از آن جهت كه پرتوى از آثار اوست محبوب است.
خداى متعال كمال مطلق است، ولى كمالهاى محدودى نیز از او تراوش مىكند هرجا كه جمال و كمالى باشد، پرتوى از كمال مطلق است و این كمالات محدود از آن جهت كه آثارى از كمال اویند، محبوب اویند.
بر این اساس، هر وجودى كه نشانى از وجود خداست، محبوب اوست. به هر اندازه كه با او ارتباط بیشترى داشته باشد و نشان بیشترى از آن موجود كامل در خود داشته باشد، محبوبیت بیشترى دارد و هر قدر ضعیفتر و كمالش كمتر باشد و جمال و كمال الهى را كمتر منعكس كند، مطلوبیت آن كمتر است.
كاملترین مخلوقات نور مقدس پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم) است. او بیش از هر كس دیگرى وجود و صفات خداى متعال را منعكس مىكند، لذا محبوبترین موجودات نزد خداوند است و در مراتب بعدى كسانى قرار دارند كه كمالات بیشترى دارند و جامع یا مَظهر جمیع اسماء و صفات الهىاند یا بر حسب مراتب وجودى، مظهر بعضى از اسماء حسناى اویند.
هر مَلَك مقرّبى، مظهر یك یا چند اسم الهى است و به همان اندازه كه مظهر است، محبوب است. پس محبتى كه خدا نسبت به مخلوقات دارد، در واقع شعاع محبتى است كه به خود دارد چون خودش را دوست دارد، آثار خود را نیز دوست
( صفحه 203 )
دارد. چون از خودش رضایت دارد، از هر امر مطلوبى رضایت دارد. او به چیزى نیاز ندارد تا اینكه بدستآوردن آن چیز او را راضى كند، هر چه هست از اوست، هر كس هر چه دارد از او مىگیرد پس كسى نمىتواند به خدا چیزى را بدهد كه نداشته است؛ یعنى نمىتواند در خدا رضایتى را ایجاد كند. این امر، محال است.