یكى از شبهاتى كه در مورد هدف از كسب ارزشهاى اخلاقى ایجاد شده، این است كه: هدف اسلام از تشویق انسان به كسب ارزشهاى اخلاقى، رساندن او به لذّات اخروى و بهشت جاودان است. گروهى با استناد به آیاتى كه مردم را به كار خوب دعوت مىكنند و پاداش آنها را بهشت و رسیدن به حور و قصور، نسیم دلپذیر، آب روان، همنشین زیبا، میوه خوشمزه، گوشت مرغ بریان و ... مىداند، چنین گفتهاند كه: مقصود از كسب ارزشهاى اخلاقى، رسیدن به «لذّت» است و برعكس، ارتكاب جرم و گناه، جهنم، آب داغ، غذاى متعفن، همنشینى بد و ... را در پى دارد، پس مقصود از ترك گناه هم، دورى از آتش جهنم است.
نتیجه چنین استنباطى این است كه: انجام عبادت، خود ارزش استقلالى ندارد، بلكه ارزش ذاتى متعلق به بهشت و لذت است؛ یعنى انسان باید كار خوب انجام دهد تا بتواند به گوشت مرغ بِریان بهشتى، میوههاى رنگارنگ و جوىهاى مطبوع شیر و عسل برسد، اینهاست كه ارزش ذاتى و استقلالى دارد، اصالت با لذّات یا پرهیز از عذاب و شكنجه است. بدى گناه از جهت بدى نتیجه آن است و اصالتاً بدى ندارد.
چنین بیانى این توهم را ایجاد مىكند كه پس «ملاك ارزش» در اسلام، لذت است هر امرى كه براى انسان لذتآور باشد ارزشمند است و هر چیز كه موجب عذاب و ناراحتى و رنج او شود بىارزش است. با این حساب، اسلام جزو مكاتبى به شمار مىآید كه اصالت را به لذت مىدهند.
( صفحه 184 )
«زمینه مكاتب لذتگرایى به تفكرات فیلسوف یونانى «اریستیپوس» كه از شاگردان سقراط بود، برمىگردد. «اریستیپوس» مانند «سقراط» و «آنتیس تن» هدف زندگانى را خوشبختى مىدانست و خوشبختى را همراه با خوشى مىدانست و بویژه بر خوشىهاى حسى و جسمانى تأكید مىكرد.»(19)
در مقابل مكاتب لذتگرایى، بعضى از مكاتب دیگر از قبیل «كلبیون» توجه به خوشى و لذت را بىارزش مىدانند. مذهب كلبى بر آن است كه تمامى ثمرات تمدن از قبیل حكومت، ثروت، ازدواج، تجمل و همه لذات حسى، مصنوعى و بىارزشند. رستگارى و نجات در ترك جامعه و زندگى ساده و زاهدانه است.
مكتب «منفعتگرایى» نیز تا حدودى به «لذتگرایى» شبیه است. از نظر «نفعگرایان» اساس ارزش، منفعت است؛ یعنى اگر عملى، سودى شخصى یا اجتماعى، را به دنبال داشت ارزشمند است، اما اگر موجب ضرر و زیانى شد بىارزش است. شاید بتوان گفت كه مكتب «كانت» نیز شباهت زیادى به مكتب «كلبیون» دارد.
از نظر «كانت» ارزش اخلاقى در سایه سود و منفعت حاصل نمىشود، بلكه نقطه مقابل سود است. اگر انسانى در انجام عملى كمترین توجهى به سود و منفعت حاصله از آن داشته باشد آن كار ارزش اخلاقى خود را از دست خواهد داد. انگیزه انسان در انجام یك عمل باید صرفاً اطاعت از وجدان باشد، اگر چنین نباشد، آن عمل، ارزش اخلاقى نخواهد داشت.