تربیت
Tarbiat.Org

پیش‌نیازهای مدیریت اسلامی
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

تحلیل تضادهاى رفتارى

حال ببینیم تحلیل تضادهاى رفتارى آدمیان چگونه است؟ چرا بعضى انسانها در عین مقید بودن به عبادات مستقیم به عبادات غیر مستقیم، اهمیت نمى‌دهند یا برعكس؟
بر اساس دستگاه ارزشى اسلام، محور تمامى فعالیتهاى انسانى خداست. هر میزان كه توجه آدمى به خدا بیشتر باشد، بیشتر موجبات رضایت او را فراهم مى‌آورد. علاقه بیشتر به محبوب موجب حركت در مسیر رضاى اوست. انجام كارها براى او به میزان توجه انسان به خدا و زنده‌بودن یاد او در دل انسان بستگى دارد. از آنجا كه عبادات مستقیم ارتباط مستقیم با خداست، موجب مى‌شوند كه توجه دائمى انسان به خدا بیشتر شود. عبادتهایى از قبیل: ذكر، سجده، ركوع، قرائت قرآن، دعا، مناجات و ... به‌طور مستقیم در تقویت رابطه انسان با خدا مؤثرند، وقتى این رابطه قوى شد انگیزه اطاعت و امتثال اوامر خدا براى همیشه در انسان ایجاد مى‌شود. پس طبیعت عبادت اقتضا مى‌كند كه آدمى به كارهاى خیر بیشتر روى آورد. وقتى كه حضور خدا در زندگى انسان چشم‌گیر است، توجه انسان به او هم بیشتر است و انگیزه بیشترى براى كسب رضاى او دارد، اما این انگیزه هر مقدار كه ضعیف شود، توجه نیز كمتر خواهد شد، مخصوصاً كه عبادت تنها عملى لفظى و زبانى نیست، حقیقت عبادت، توجه قلبى به خداست. شیوه انجام عبادت، ركوع و سجود و قیام و قعود و ... تنها قالبها و نمادهاى عبادتند، نه حقیقت آن. حقیقت عبادت این است كه آدمى احساس كند بنده نیازمند به او و قائم به اوست.
‌( صفحه 240 )
پس عبادتهاى مستقیم در عبادتهاى غیر مستقیم به‌طور طبیعى مؤثر است، اما اینكه گاهى خلاف آن دیده مى‌شود و مشاهده مى‌شوند افرادى كه با وجود عبادت مستقیم در عبادت غیر مستقیم سست و بى‌تفاوت‌اند، ممكن است رفتار آنها یكى از دو تفسیر زیر را داشته باشد: یا اینكه عبادات آنها ظاهرسازى است، از روح عبادت و حقیقت آن تهى است و یا روح عبادت در آنها ضعیف است. كسى كه صرفاً براى ازدیاد رزق، نماز شب مى‌خواند حقیقت عبادت در او ضعیف است. احساس كوچكى و ذلت در پیشگاه الهى با این هدف متفاوت است. درست است كه نماز شب آن اثر را هم دارد، اما تأثیر عبادت فقط در این حد، محدود نیست. عبادت، آن چنان تعالى روحى به انسان مى‌بخشد كه با كل عالم مادى قابل مقایسه نیست.
همچنین كسانى كه در عبادات خود ریا مى‌كنند، بهره‌اى از آن عایدشان نخواهد شد، چنین عبادتى به هیچوجه مورد قبول واقع نمى‌شود. خداى متعال مى‌فرماید: (... انا خیر شریك من اشرك معى غیرى فى عملى لم اقبله الا ماكان خالصا)(42) در چنین عباداتى من سهم خود را به سایر شُرَكا واگذار مى‌كنم. فقط عبادت خالص مورد رضایت و قبول خداست عبادتى كه خالص نیست اثر مطلوب را نیز ندارد. اگر نمازى واقعاً «نماز» باشد، باید اثر مطلوب را كه همان جلوگیرى از فساد و فحشا است نیز داشته باشد «اِنَّ الصَّلوةَ تَنهى عَنِ الفحشاءِ وَالمُنكَر»(43) كسى كه به ظاهر، نماز مى‌خواند، اما نماز او از فساد و فحشاء جلوگیرى نمى‌كند در واقع نماز نخوانده، بلكه فقط صورت آن را به جاى آورده است؛ به عبارت دیگر، عبادتى مرده و بى‌اثر است.
تحلیل دیگر كه عمدتاً ناشى از بدآموزى است این است كه گروهى در اثر جهل
‌( صفحه 241 )
چنین مى‌پندارند كه بعضى از عبادات بعضى دیگر را جبران مى‌كند؛ مثلا توهّم اینكه سینه‌زدن روز عاشورا جاى نماز و روزه را مى‌گیرد و هر چه گناه انجام داده یا بدهند با عزادارى امام حسین(علیه السلام) بخشیده مى‌شود، اما لحظه‌اى نمى‌اندیشند كه آیا این عزادارى با صداقت و حقیقت و بر اساس عشق واقعى به امام حسین(علیه السلام)است یا به انگیزه‌هاى دیگرى انجام گرفته است. عزادارى تنها زمانى در بخشش گناهان مؤثر است كه: اولا از روى واقعیت و صداقت و انگیزه خدایى باشد. ثانیاً همراه با معرفت صحیح و علم به این حقیقت باشد كه با عملى مستحبى نمى‌توان عمرى گناه و ترك واجب را جبران كرد و به این وسیله خود را مستوجب شفاعت حسین‌بن على(علیه السلام)نمود كه جان خود و عزیزان خود را فداى احیاء احكام اسلام و ارزشهاى اسلامى كرد.
كسى كه از اول تصمیم گناه كردن دارد و منتظر رسیدن روز عاشورا و ایام عزادارى براى به اصطلاح جبران گناهان است، نه معناى عزادارى را فهمیده و نه معناى توبه و شفاعت را. اگر شخصى؛ مثلا در اثر غلبه شهوت و غضب به گناهى آلوده شد، توبه او این است كه واقعاً حال او منقلب شود و تصمیم جدّى بگیرد كه ابداً گِرد آن گناه نگردد، اگر واقعاً عوض شد خداى منان از گناهان گذشته او مى‌گذرد، نه اینكه پیوسته به امید عفو، گناه كند. گریه براى امام حسین(علیه السلام) گناه كسى را جبران مى‌كند كه واقعاً تحت تأثیر جاذبه حسینى واقع شده تصمیم بگیرد كه گناهان گذشته را تكرار نكند، اگر چنین بود ممكن است یك قطره اشك هم تمامى گناهان او را جبران كند امّا با تصمیم بر ادامه تبهكاریها هرگز!