هر موجودى به خودى خود داراى كمال و خیرى است، اما وقتى كه با دیگرى
( صفحه 104 )
سنجیده مىشود ممكن است موجودى مزاحم به حساب آید؛ یعنى، اینكه گاهى موجودى جهت ادامه زندگى خود براى سایر موجودات مزاحمت ایجاد مىكند؛ مثلا، اگر حیوان بخواهد رشد كند باید از علف بیابان تغذیه كند یا گوشت حیوان دیگر را بخورد. وجود او فى نفسه «خیر» است، ولى از این جهت كه مزاحم موجودات دیگر مىشود، شر است. وجود موش فى نفسه براى خودش خیر است، اما از این جهت كه انبان كشاورز را سوراخ مىكند شر است. بنابراین، بهطور مطلق نمىتوان قضاوت كرد كه فلان موجود خیر است یا شر. وجود آن براى خودش خیر، ولى ممكن است براى موجود دیگرى شر باشد. كِرمى كه در سیب پیدا مىشود براى خودش خیر است، اما از آن جهت كه سیب را خراب مىكند براى آن شر است.