همان گونه كه اشاره شد، بعضى از مكاتب اخلاقى معیار ارزش اخلاقى را منفعت و سود عملى مىدانند. طبق این تحلیل، تنها اعمال و رفتارى ارزش اخلاقى دارند كه به نوعى براى دنیاى مادى سود و نفعى داشته باشند. در مقابل، عملى كه هیچ سودى براى دنیاى مادى و رفاه زندگى نداشته باشد، از نظر آنها، بىارزش است.
شرع مقدس اسلام نیز اصل منفعت را مىپذیرد، اما ـ همانگونه كه در بحث لذت گفته شد ـ سود را اعم از مادى و معنوى مىداند. سود و منفعت، خود مفهوم وسیلهاى دارد؛ یعنى سود و نفع دنیوى، وسیلهاى براى رسیدن به هدفى مطلوب است. نفع داشتن یك معامله به این معناست كه مىتوان سود حاصله از آن را در راه نیازهاى دیگر به كار گرفت. بنابر این، تفاوت دیدگاه اسلام با صاحب نظران این مكتب در این است كه: اولا سود و منفعت از نظر آنان منحصر در سود و نفع جسمانى است، در حالى كه بسیارى از منافع، معنوى و روانى است؛ یعنى، اینكه سود حاصل از بعضى رفتارها، عاید روح انسان مىشود؛ مثلا بسیارى از مردم خرجهاى كلانى را در راه التذاذ روح خود به كار مىگیرند، بسیارى از مسافرتهاى طولانى و تماشاى موزهها، خرید تابلوهاى گران و ... از این قبیل است. اینكه شخصى براى رسیدن به هر یك از اینها پولهاى زیادى را خرج مىكند، معنایش این است كه براى آنها، بیش از پول و سود مادى ارزش قائل است. ثانیاً، سود و منفعت از نظر آنها منحصراً دنیایى است در حالى كه سود و منفعت از نظر اسلام اعم از دنیوى و اُخروى است. طبق این تحلیل، ارزشهاى اسلام تركیبى از ملاكهاى متفاوت سایر مكاتب است، در عین حال ویژگیهاى خاص خودش را داراست.
( صفحه 152 )