یكى دیگر از ویژگیهاى نظام ارزشى اسلام این است كه ارزشها داراى مراحل و مراتبى هستند، در حالى كه در بسیارى از مكاتب اخلاقى، امر، بین ارزش داشتن یا نداشتن دایر است و ارزش را داراى یك مرحله مىدانند؛ مثلا، در مكتب «كانت» كه به آن اشاره شد، اگر انجام كارى فقط براى اطاعت از حكم عقل و نداى وجدان باشد ارزشمند است، اما اگر اطاعت از حكم عقل، همراه با ارضاى عواطف باشد، دیگر ارزشى نخواهد داشت، بنابر این، فداكارى مادر براى فرزندش ـ از آنجا كه براى ارضاى عواطف مادر است ـ عملى بىارزش محسوب مىشود. عاطفه مادرى و رفتارهاى ناشى از این عواطف، فاقد ارزش اخلاقى است. در حالى كه در دین مقدس اسلام، هر یك از این رفتارها مرحلهاى از ارزش را داراست.
اگر با معیار اخلاقى «كانت»، افعال مردم را مورد ارزیابى قرار دهیم، شاید عده معدودى پیدا شوند كه كار آنها از ارزش اخلاقى برخوردار باشد. بنابر این، تمامى كارهاى مردم فاقد ارزش اخلاقى خواهند بود مگر مواردى بسیار كمیاب.
( صفحه 154 )
بنابر این، اسلام براى ارزشها مراحلى را قائل است. دسترسى به بعضى از مراحل آن براى عموم میسّر است، اما رسیدن به مراحل بالا و بالاتر براى همه انسانها میسّر نیست و این منحنى هر چه بیشتر به طرف بالا صعود كند، از بالا روندگان آن كاسته خواهد شد.
مراتب ارزش اخلاقى در مكتب اخلاقى اسلام، طیف وسیعى از ارزشها را شامل مىشود كه مىتوان براى آن مراحلى را تا بىنهایت قائل شد، در حالى كه ارزشها در سایر مكاتب، فقط در دو دسته ـ یا در حد بسیار عالى و محدود یا در حد گسترده و یكسان براى همه ـ مطرح مىشوند؛ به عنوان مثال، ترحم بر كودك یتیم، كمك به نابینا و لبخندى مهربانانه به روى انسانى نیازمند، مرحلهاى از ارزش را تشكیل مىدهند كه كسب آنها براى همه افراد میسّر است و ضربت شمشیر على(علیه السلام) در جنگ خندق بر فرق سردار كُفّار ـ عَمروبنِ عَبدِوَدّ ـ نیز مرحلهاى از ارزش است كه از جمع عبادات جن و انس برتر است.
شاید بتوان گفت كه اگر نماز و روزه و سایر عبادات افراد معمولى را در ترازویى بگذارند، به اندازه وزن یك بار (سبحان اللّه) گفتن علىبن ابیطالب(علیه السلام) ارزش ندارد، زیرا معرفت و اخلاص او نسبت به خدا در مرحلهاى است كه قابل مقایسه با اخلاص و معرفت انسانهاى معمولى نیست، پس تفاوت ره از صفر تا بىنهایت است و این است همان معناى درجهبندى در ارزشها.