حال، سؤال اساسى این است كه كدامین رفتار و حركت، ما را به سوى بالا و به جانب خدا سوق مىدهد؟
بهطور كلى رفتارهاى صعودى را مىتوان به دو گروه تقسیم كرد: 1. حركتها و رفتارهایى كه جهتگیرى آنها مستقیماً به سوى خداست 2. حركتهایى كه بهطور غیر مستقیم، انسان را در این جهت یارى مىدهد.
عبادتهایى را كه انسان انجام مىدهد، اگر با توجه به خدا و به انگیزه قرب الهى باشد و در نهایت، از آفات در امان بمانند رفتارهایى هستند كه به سوى خدا جهتگیرى شدهاند. مایه اصلى رفتارهاى عبادى نیز حُب و شوق انسان نسبت به خداست. دسته دوم رفتارهایى هستند كه اولاً و بالذات عنوان عبادت ندارند، اما انسان مىتواند با نیت و قصد الهى خود به آنها جنبه عبادى بدهد؛ مثل همه كارهاى مباحى كه انسان انجام مىدهد، یعنى، جهت این افعال را نیز مىتوان خدایى كرد. البته باید توجه داشت كه مقصود از جهت حركت، جهت مادى یا
( صفحه 161 )
سمت جغرافیایى آن نیست، بلكه مقصود جهت ادراكى و قلبى است، پس آنچه كه میزان ارزش یا بىارزشى عملى را تعیین مىكند، انگیزه و نیت و هدف انسان است.
یكى از اصول موضوعه ما در تبیین عقلانى ارزشها این است كه انسان با توجه خود، مىتواند كارش را به سوى خدا یا ضد خدا جهتگیرى كند و فقط در صورتى كه جهت گیرىِ رفتار او به سوى خدا باشد به مرحله قرب مىرسد!
از آنجا كه منشأ فعل انسان اراده اوست و اراده هم بدون آگاهى نمىشود، اگر در حالى كه بنده عبادت مىكند آگاهى او نسبت به خدا و جلب رضایت او انگیزه الهى باشد، جهت عبادت او الهى است. نقش اساسى را در جهت دادن رفتارها، نیت ایفا مىكند. نیت است كه جهت حركت انسان را تعیین مىكند، لذا ممكن است عملى با یك انگیزه، موجبات كمال و همان عمل با انگیزهاى دیگر موجبات سقوط و انحطاط را فراهم كند. جهت حركت انسان را دل تعیین مىكند، توجه روح است كه به افعال جهت مىدهد، لذا نیت در نظام ارزشى اسلام نقش اساسى را ایفا مىكند؛ در حالى كه سایر نظامهاى ارزشى فقط ظاهر كار را مىبینند و بر همان اساس قضاوت مىكنند. فراموش نكنیم حصول توجه قلبى نیز به مبادى خاص و آمادگى روحى و معرفت و عشق و محبت نیاز دارد، اگر كسى نسبت به دیگرى محبت نداشته باشد، هر چند نیت كند كه كارش را براى او انجام مىدهد، عملا ثمرى نخواهد داشت.
پس در اینجا چند موضوع مطرح است كه باید هر كدام به جاى خود تبیین شود: 1. روح انسان كمالى نهایى دارد كه اسم آن «قرب به خدا»ست. 2. رفتارهاى انسان است كه این كمال را ایجاد مىكند 3. ویژگىهاى رفتارى خاصى منجر به كمال مىشود.
اگر تمامى مقدمات یك عمل فراهم شود و آدمى بتواند با انگیزه الهى و به قصد رسیدن به قرب حق، آن را انجام دهد در این صورت كار او ارزش اخلاقى
( صفحه 162 )
دارد، در غیر این صورت از حدّ نصاب ارزش برخوردار نیست. پس لازم است كه آدمى قبل از هر عبادت یا سیر صعودى، معناى قرب الهى را بداند و از تأثیر چنین مقامى در روح خود، آگاه باشد.