تربیت
Tarbiat.Org

پیش‌نیازهای مدیریت اسلامی
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

دانشمند دینى و تحقیق عمیق در علوم اسلامى

روشن است كه در زمینه «شناخت انسان» اگر بخواهیم تنها به داده‌هاى علوم تجربى وآنچه تا به حال تحقیقات بشر به آن نایل شده است اكتفا كنیم پیشرفتى نكرده‌ایم، علاوه بر این، در بسیارى از موارد ممكن است نظریات رایج به دلایلى با مذهب و عقاید اسلامى سازگار نباشد، لذا پذیرش آنها ممكن نیست؛ یعنى ممكن است بین نظریات پذیرفته شده در یك علم با نظرهایى كه در دین مطرح میشود ناسازگارى باشد. این واقعیتى است كه در متون دینى اسلام، راجع به شناخت انسان مطالبى هست كه گاهى با معلومات ناشى از علوم انسانى سرسازش ندارند و پى‌بردن به این موضوع كه نظریات علوم انسانى با نظرهاى مطرح شده در منابع دینى، در چه جاهایى توافق یا تخالف دارند نیاز به مطالعه‌اى عمیق و جدّى دارد. مطالعه و بررسى مقایسه‌اى در این باب به هر دلیل كه باشد مطلوب است و لو اینكه براى ارضاى حس كنجكاوى و اطلاع یافتن از نظر دیگران یا بدست
‌( صفحه 23 )
آوردن اطلاعات دیگرى در این زمینه باشد. یكى از وظایف دانشمند دینى همین است كه ابتدا باید دیدگاه دین را در مورد موضوع خاصى بدست آورد و بعد از آن تحقیق كند كه آیا نظر دین با نظر مقبول در آن علم موافق است یا تعارض دارد و اگر تعارض دارد این تعارض در كجاست آیا این تعارض سطحى است یا اصولى، زیرا ناسازگارى بین منابع دینى و اطلاعات علمى گاهى در دو جهت كاملا متضاد است به حدّى كه یكى، دیگرى را كاملا نفى و طرد مى‌كند؛ یعنى، یا باید این را پذیرفت یا آن را و راه سومى وجود ندارد و گاهى برخورد آنها سطحى و قابل رفع است. به هر حال شناخت نقاط موافق و مخالف، امرى ضرورى است. توجه داشته باشیم كه مرحله شناخت با مرحله پذیرش متفاوت است؛ یعنى، در ابتدا باید كوشید از میان نظرهاى متفاوت، نظر حق را بدست آورد و بعد از آن، اقدام به پذیرش كرد. به عنوان مثال، مى‌دانیم كه بین نظریات ارسطو و افلاطون در بعضى از مسائل علمى اختلاف است حال، اولین اقدام این است كه با بررسى این دو نظر، محل اختلاف را به خوبى دریابیم و از آن میان قول صحیح را انتخاب كنیم، در خلال این تفحص مسائل جدیدى براى محقق روشن مى‌شود؛ مثلا، مى‌داند كه علاوه بر ارسطو، افلاطون هم در این باب نظریاتى داشته است و اینكه قول كدام یك در این باب مقبول تر است و... و بعد از روشن شدن این موضوعات، نوبت به پذیرش یكى از آنهامى‌رسد. در مقایسه بین نظریات اسلام و سایر نظریات در علوم انسانى نیز همین مراحل طى مى‌شود. طبعاً كسى كه از اول گرایش اسلامى داشته و معتقد است آنچه از طرف خدا و پیغمبر(صلى الله علیه وآله وسلم) آمده صحیح است، نمى‌تواند نظرى غیر از آن را بپذیرد و براى سایر نظریات در برابر نظر خدا و پیغمبر(صلى الله علیه وآله وسلم) اعتبارى قائل نیست. صرف نظر از این موضوع كسى كه مى‌خواهد بدون هیچ وابستگى فكرى نظریاتى را در مورد موضوعى خاص بررسى كند، باید از نظریاتى كه در دین مطرح شده است آگاه شود، زیرا ممكن است رأى جدیدى را
‌( صفحه 24 )
كشف كند كه دیگران به آن نرسیده‌اند یا ممكن است بتوان از دین، مسائلى را استنباط كرد كه علم در آینده، همان نتایج را اثبات كند. پس باید به عنوان یك پژوهش‌گر بى‌طرف با صرف‌نظر از اعتقادات قطعى دینى، از نظرهایى كه اسلام در باره مسائل انسان و علوم انسانى مطرح كرده است آگاه شویم.
فرض ما این است كه دست كم بادو گروه محقق سروكار داریم: اول، كسانى كه حقانیت اسلام را قبلا پذیرفته و شكى در آن ندارند و اگر بدانند كه چیزى واقعاً از اسلام است، در پذیرفتن آن تردیدى به خود راه نمى‌دهند. دسته دوم، كسانى كه به اسلام عقیده ندارند، اما پژوهش‌گرانى آزاد و بى‌طرف‌اند و مى‌خواهند واقعیت را در زمینه‌هاى دینى بررسى كنند؛ مثلا مى‌خواهند بدانند نظر دین در مورد انسان چیست، ارزشهاى انسانى كدام است و منشأ ارزشهاى انسانى از كجاست به هر حال، كسى كه در صدد درك نظریات دین است نباید تعصب ضدّ دینى داشته باشد.