تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه ، جلد25
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

با اینهمه مظاهر قدرت باز در معاد شک دارید ؟ !

در این آیات نیز از طرق مختلف به منکران رستاخیز هشدار می دهد ، و با بیانات گوناگون آنها را از خواب سنگین غفلت بیدار می کند .

نخست دست آنها را گرفته و به گذشته تاریخ می برد ، و سرزمینهای بلا دیده اقوام کفار پیشین را به آنها نشان می دهد ، می فرماید : ((آیا ما اقوام نخستین که راه کفر و انکار را پیش گرفتند هلاک نکردیم )) (الم نهلک الاولین ) .

آثار آنها نه تنها بر صفحات تاریخ که بر صفحه روی زمین نیز نمایان است ،

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 407@@@

اقوامی همچون قوم ((عاد)) و ((ثمود)) و قوم ((نوح )) و قوم ((لوط)) و قوم ((فرعون )) که گروهی با طوفان ، و جمعی با صاعقه ، و عده ای با تندباد ، و قومی با زلزله و سنگهای آسمانی به کیفر اعمالشان مجازات و نابود شدند .

((سپس ما اقوام آخرین را که اعمال مشابهی دارند به دنبال آنها می فرستیم )) (ثم نتبعهم الاخرین ) .

چرا که این یک سنت مستمر است و تبعیض و استثنا برنمی دارد ، مگر ممکن است گروهی را به جرمی مجازات کند و همان جرم را برای دیگران بپسندد ؟ !

و لذا در آیه بعد می افزاید : ((اینگونه ما با گنهکاران رفتار می کنیم )) (کذلک نفعل بالمجرمین ) .

این آیه در حقیقت به منزله بیان دلیل بر هلاکت اقوام اولین و به دنبال آنها هلاکت اقوام آخرین است ، چرا که عذابهای الهی نه جنبه انتقامجوئی دارد ، و نه تصفیه حساب شخصی است ، بلکه تابع اصل استحقاق و مقتضای حکمت است .

بعضی گفته اند : منظور از ((اولین )) اقوامی هستند که در گذشته دور بودند ، مانند قوم نوح و عاد و ثمود ، و ((آخرین )) اقوامی می باشند که بعد از آنها آمدند ، مانند قوم لوط و قوم فرعون ، ولی با توجه به اینکه ((نتبعهم )) به صورت ((فعل مضارع )) آمده در حالی که ((الم نهلک )) معنی ماضی دارد روشن می شود که ((اولین )) تمام اقوام پیشین را می گیرد که به عذاب الهی هلاک شدند ، و ((آخرین )) کفاری را شامل است که در عصر پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) بودند ، یا بعد از آن پا به عرصه وجود می گذارند و آلوده جرم و گناه و ظلم و فساد می شوند .

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 408@@@

و سرانجام نتیجه گیری کرده ، می افزاید : ((وای در آن روز بر تکذیب کنندگان )) (ویل یومئذ للمکذبین ) .

((یومئذ)) در اینجا اشاره به روز رستاخیز است که مجازات اصلی و مهم آنها مربوط به آن روز است ، و این تکرار برای تاءکید مطلب است ، و اینکه بعضی احتمال داده اند که این آیه ناظر به عذاب دنیا می باشد ، و آیه مشابه آن که قبلا آمد ناظر به عذاب آخرت است بسیار بعید به نظر می رسد .

سپس دست آنها را گرفته ، و به عالم جنین می برد ، و عظمت و قدرت خداوند ، و کثرت مواهب او را در این جهان اسرار آمیز ، به آنها نشان می دهد ، تا از یکسو به قدرت خدا بر مساءله رستاخیز و معاد پی ببرند ، و از سوی دیگر خود را مدیون نعمتهای بیشمارش بدانند ، و سر تعظیم بر آستانش فرود آورند .

می فرماید ((آیا ما شما را از آبی پست و ناچیز نیافریدیم )) ؟ ! (الم نخلقکم من ماء مهین ) .

سپس ما آن را در قرار گاهی مناسب و محفوظ و آماده قرار دادیم (فجعلناه فی قرار مکین ) .**(قرار) به معنی (محل استقرار) و (مکین) به معنی (محفوظ) است و در اصل از (مکانت) است که به معنی (تمکن) آمده (البته (مکانت) گاه به معنی منزلت نیز آمده است)***

قرار گاهی که تمام شرائط حیات و پرورش و رشد و محافظت نطفه انسان در آن از هر نظر تاءمین شده ، و آنقدر عجیب و جالب و موزون است که هر انسانی را در شگفتی فرو می برد .

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 409@@@

سپس می افزاید : ((قرار گرفتن نطفه در آن جایگاه محفوظ تا مدت معینی ادامه دارد)) (الی قدر معلوم ) .

مدتی که آن را هیچکس جز خدا نمی داند ، مدتی مملو از تغییرات و دگرگونیها و تحولات بسیار که هر روز لباس تازه ای از حیات و زندگی بر نطفه پوشانیده می شود ، و او را در مسیر تکامل در آن مخفیگاه پیش ‍ می برد .

سپس نتیجه گیری می کند ((ما قدرت بر این کار داشتیم که از نطفه بی ارزش و حقیر و ناچیزی چنان انسان شریف و کاملی بسازیم ، پس ما قادر و توانای خوبی هستیم )) (فقدرنا فنعم القادرون ) .**آیه محذوفی دارد و در تقدیر (فنعم القادرون نحن) است (به اصطلاح مخصوص بالمدح حذف شده)*** و **بعضی از مفسران این آیه را چنین تفسیر کرده اند که:(ما نطفه را با اندازه گیری های لازم و مقدرات مختلف و ویژگیهائی در جسم و جان تقدیر نمودیم و خوب تقدیر کننده ای هستیم) ولی این تفسیر با توجه به این که متن قرآن و قرائت معروف بدون تشدید است بعید به نظر می رسد هرچند بعضی گفته اند که ماده ثلاثی مجرد نیز به معنی اندازه گیری آمده است ولی در استعمالات معمول (قادر) به این معنی استعمال نمی شود (دقت کنید)***

این همان دلیلی است که قرآن بارها برای اثبات مساءله معاد روی آن تکیه کرده است ، از جمله در آیات آغاز سوره حج می گوید : چگونه در بازگشت مردگان به حیات جدید تردید می کنید با اینکه قدرت او را در آفرینش این انسان از یک نطفه بی ارزش مشاهده می کنید که هر روزش ‍ معاد و رستاخیزی

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 410@@@

است ؟ ! چه تفاوتی میان خاک و آن نطفه بی ارزش است ؟

در پایان باز همان جمله را تکرار فرموده ، می گوید : ((وای در آن روز بر تکذیب کنندگان )) (ویل یومئذ للمکذبین ) .

وای بر آنها که اینهمه آثار قدرت او را می بینند و باز او را انکار می کنند .

امیر مؤمنان علی (علیه السلام ) در این زمینه می فرماید : ایها المخلوق السوی ، و المنشا المرعی فی ظلمات الارحام ، و مضاعفات الاستار ، بدئت من سلالة من طین ، و وضعت فی قرار مکین ، الی قدر معلوم ، و اجل مقسوم ، تمور فی بطن امک جنینا ، لا تحیر دعاء ، و لا تسمع نداء ، ثم اخرجت من مقرک الی دار لم تشهدها ، و لم تعرف سبل منافعها ، فمن هداک لاجترار الغذاء من ثدی امک ، و عرفک عند الحاجة مواضع طلبک و ارادتک ؟ !

ای مخلوقی که با اندام متناسب و در محیطی محفوظ آفریده شده ای ! در ظلمات رحم و پرده های مضاعف ، آفرینش تو از عصاره گل آغاز شده ، و در قرارگاه محفوظی تا زمان معلوم و سرآمد معینی قرار داده شدی .

آن روز که چنین بودی و در رحم مادر حرکت داشتی نه قدرت پاسخگوئی در تو بود ، و نه توانائی شنیدن صدای کسی .

سپس از این قرارگاه به سرائی آمدی که هرگز آن را مشاهده نکرده بودی ، و راه منافع آن را نمی شناختی .

بگو چه کسی در مکیدن شیر از پستان مادرت تو را هدایت کرد ؟ و چه کسی راههای وصول به نیازهایت را به تو نشان داد ؟**(نهج البلاغه) خطبه 163***

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 411@@@

در بخش دیگری از این آیات به بیان قسمتی از آیات و نشانه های آفاقی خداوند و نعمتها و مواهب او در جهان بزرگ می پردازد که هم دلیل بر قدرت و رحمت واسعه او است ، و هم دلیلی بر امکان معاد ، در حالی که در آیات گذشته سخن از آیات انفسی و مواهب خداوند در آفرینش خود انسان بود .

می فرماید : ((آیا ما زمین را مرکز اجتماع انسانها قرار ندادیم )) ؟ ! (الم نجعل الارض کفاتا) .**(کفاتا) مفعول دوم است برای (جعلنا)و مصدری است که به معنی اسم فاعل آمده است***

((هم در حال حیات و هم مرگشان )) (احیاء و امواتا) .**(احیاء و امواتا) حال است برای ضمیر مفعولی محذوفی و در تقدیر (کفاتا لکم احیاء و امواتا) می باشد***

((کفات )) (بر وزن کتاب ) و ((کفت )) (بر وزن کشف ) به معنی جمع کردن و ضمیمه کردن چیزی به یکدیگر است ، و به پرواز سریع پرندگان نیز ((کفات )) گفته می شود ، چرا که به هنگام پرواز سریع بالها را جمع می کند تا با سرعت بیشتری هوا را بشکافد و به پیش ‍ رود .

منظور این است که زمین قرارگاهی است برای همه انسانها ، زندگان را روی خود جمع می کند ، و تمام حوائج و نیازهایشان را در اختیارشان می گذارد ، و مردگان آنها را نیز در خود جای می دهد ، که اگر زمین آماده برای دفن مردگان نبود عفونت و بیماریهای ناشی از آن فاجعه ای برای همه زندگان به وجود می آورد .

آری زمین همچون مادری که فرزندان را دور خود جمع می کند و زیر

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 412@@@

پر و بال خویش قرار می دهد انسانها را روی خود جای می دهد ، نوازش ‍ می کند ، تغذیه می نماید ، لباس می پوشاند ، مسکن می دهد ، و همه حوائجشان را تاءمین می نماید و مردگان آنها را نیز در دل خود نگاه می دارد ، و جذب می کند ، و آثار سوء آنها را از بین می برد .

بعضی در اینجا ((کفات )) را به معنی پرواز سریع تفسیر کرده ، و آیه را اشاره به حرکت زمین به دور آفتاب و حرکات دیگر می دانند که در زمان نزول قرآن مسلما کشف نشده بود .

ولی با توجه به آیه بعد از آن یعنی ((احیاء و امواتا)) تفسیر اول مناسبتر به نظر می رسد .

به خصوص اینکه در روایتی آمده است که امیر مؤمنان علی (علیه السلام ) هنگامی که از میدان صفین باز می گشت به نزدیک کوفه رسید ، هنگامی که چشمان مبارکش به قبرستانی که بیرون دروازه کوفه بود افتاد فرمود : هذه کفات الاموات ای مساکنهم : ((این کفات مردگان است یعنی منزلگاههای آنها است )) و سپس نگاهی به خانه های کوفه کرده ، و فرمود : هذه کفات الاحیاء : ((این هم منازل زندگان است )) سپس آیات فوق را تلاوت فرمود : الم نجعل الارض کفاتا احیاء و امواتا .**(تفسیر برهان) جلد 4 صفحه 417 (نقل از تفسیر علی بن ابراهیم)***

اشاره به اینکه فاصله زیادی میان منازل زندگان و مردگان وجود ندارد .

سپس به یکی از نعمتهای بزرگ الهی در کره زمین اشاره کرده ، می افزاید : ((در آن کوههای ثابت و استوار و بلند قرار دادیم )) (و جعلنا فیها رواسی شامخات )**(رواسی) جمع (راسیه) به معنی ثابت و پابرجاست و (شامخات) جمع (شامخ) به معنی بلند است و در بعضی از عبارات مانند (شمخ باتقة) کنایه از تکبر است (مفردات راغب)***

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 413@@@

این کوهها که سر به آسمان کشیده ، و ریشه های آن به یکدیگر پیوسته است از یک سو همچون زرهی زمین را در بر گرفته ، و در برابر فشار داخلی و فشارهای ناشی از جزر و مد خارجی حفظ می کند ، و از سوی دیگر جلو اصطکاک قشر هوا را با زمین می گیرد ، و پنجه در هوا انداخته و آن را با خود به گردش در می آورد ، و از سوی سوم طوفانها و بادهای عظیم را کنترل می کند ، و به این ترتیب از جهات مختلف به اهل زمین آرامش می بخشد .

و در ذیل همین آیه به یکی دیگر از برکات کوهها اشاره کرده می افزاید : ((و آبی گوارا به شما نوشاندیم )) (و اسقیناکم ماء فراتا) .

آبی که هم برای شما گوارا و مایه حیات است ، و هم برای حیوانات شما و زراعتها و باغهایتان .

درست است که تمام آبهای گوارا از باران است ، ولی کوهها مهمترین نقش را در آن ایفا می کند بسیاری از چشمه ها و قناتها از کوهها می جوشد ، و سرچشمه بسیاری از نهرها و شطهای عظیم از برفهای متراکمی است که بر قله های کوهها می نشیند ، و مهمترین ذخائر آبی انسانها را تشکیل می دهد .

قله کوهها به خاطر دوری از سطح زمین همیشه سرد است و می تواند ذخائر برف را سالیان دراز در خود جای دهد تا تدریجا در پرتو آفتاب آب شود و به صورت نهرها جریان یابد .

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 414@@@

در پایان این قسمت باز می فرماید : ((وای در آن روز بر تکذیب کنندگان )) (ویل یومئذ للمکذبین ) .

همان کسانی که اینهمه آیات و نشانه های قدرت حق را با چشم خود می بینند ، و اینهمه نعمتهای الهی را که در آن غرقند مشاهده می کنند باز هم رستاخیز و دادگاه قیامت را که مظهر عدل و حکمت او است انکار می نمایند .
@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 415@@@