تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه ، جلد25
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

چهره های خندان و چهره های عبوس در صحنه قیامت

در این آیات بار دیگر به ادامه بحثهای مربوط به معاد باز می گردد ، ویژگیهای دیگری را از قیامت ، و همچنین علل انکار معاد را بیان می کند ، می فرماید : ((چنان نیست که دلائل معاد مخفی باشد و نتوانید به حقانیت آن پی ببرید ، بلکه در حقیقت شما این دنیای زود گذر را دوست دارید)) (کلا بل تحبون العاجلة ) .

((و به همین دلیل آخرت را رها می کنید)) (و تذرون الاخرة ) .

دلیل اصلی انکار معاد شک در قدرت خداوند و جمع آوری ((عظام رمیم )) و خاکهای پراکنده نیست ، بلکه علاقه شدید شما به دنیا ، و شهوات و هوسهای سرکش سبب می شود که هر گونه مانع و رادعی را از سر راه خود بر دارید ، و از آنجا که پذیرش معاد و امر و نهی الهی ، موانع و محدودیتهای فراوانی بر سر این راه ایجاد می کند ، لذا به انکار اصل مطلب برمی خیزید ، و آخرت را به کلی رها می سازید .

همانگونه که قبلا نیز گفتیم یکی از علل مهم گرایش به مادیگری و انکار مبداء و معاد کسب آزادی بیقید و شرط در برابر شهوات و لذات ، و هر گونه گناه ، می باشد ، نه تنها در گذشته که در دنیای امروز نیز این معنی به صورت آشکارتری صادق است .

این دو آیه در حقیقت تاءکیدی است بر آنچه در آیات قبل گذشت که می فرمود : بل یرید الانسان لیفجر امامه - یسئل ایان یوم القیامة .**بعضی (کلا) را در آیات فوق اشاره به نفی تدبر آنها در قرآن مجید دانسته اند ولی این تفسیر صحیح نیست زیرا همانگونه که گفتیم در آیات مربوط به قرآن مخاطب پیامبر (ص) است و جنبه معترضه دارد اما آیات مورد بحث ادامه ای است بر آیات گذشته پیرامون قیامت***

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 302@@@

سپس به بیان حال مؤمنان نیکوکار ، و کافران بدکار ، در آن روز پرداخته چنین می گوید : ((صورتهائی در آن روز شاداب و خندان و نورانی و زیبا است )) (وجوه یومئذ ناضرة ) .

((ناضرة )) از ماده ((نضرة )) به معنی شادابی خاصی است که بر اثر وفور نعمت و رفاه به انسان دست می دهد که تواءم با سرور و زیبائی و نورانیت است ، یعنی رنگ رخساره آنها از وضع حالشان خبر می دهد که چگونه غرق نعمتهای الهی شده اند ، در حقیقت این شبیه چیزی است که در آیه 24 سوره مطففین آمده : تعرف فی وجوههم نضرة النعیم ((در صورتهای آنها (بهشتیان ) شادابی نعمت را مشاهده می کنی )) .

این از نظر پاداشهای مادی ، و اما در مورد پاداشهای روحانی آنها می فرماید : ((آنها فقط به ذات پاک پروردگارشان می نگرند)) ! (الی ربها ناظره ) .

نگاهی با چشم دل و از طریق شهود باطن ، نگاهی که آنها مجذوب آن ذات بی مثال ، و آن کمال و جمال مطلق می کند ، و لذتی روحانی و توصیف ناپذیر به آنها دست می دهد که یک لحظه آن از تمام دنیا و آنچه در دنیا است برتر و بالاتر است !

توجه داشته باشید که مقدم شدن ((الی ربها)) بر ((ناظرة )) افاده حصر

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 303@@@

می کند ، یعنی تنها به او می نگرند ، و نه به غیر او .

و اگر گفته شود بهشتیان مسلما بغیر او نیز نگاه می کنند ، می گوئیم : اگر به غیر او نگاه می کنند همه را آثار او می بینند ، و نگاه کردن به اثر نگاه به مؤثر است ، و به تعبیر دیگر در همه جا او را می بینند ، و در همه چیز قدرت و جلال و جمال او را تماشا می کنند ، لذا توجه به نعمتهای بهشتی نیز آنها را از نظر به ذات خداوند غافل نمی کند .

به همین دلیل در بعضی از روایات که در تفسیر این آیه آمده است می خوانیم : آنها نظر به رحمت خداوند و نعمت او و ثواب او می کنند**تفسیر (نورالثقلین) جلد 5 صفحه 464 و 465*** چرا که نگاه به اینها نیز نگاه به ذات مقدس او است .

جمعی از بیخبران آیه فوق را اشاره به مشاهده حسی خداوند در قیامت گرفته اند . و می گویند در آن روز خدا را با همین چشم ظاهر مشاهده خواهند کرد !

در حالی که چنین مشاهده ای لازمه اش جسمانی بودن خداوند ، و وجود در مکان و کیفیت و حالت خاص جسمانی است ، و می دانیم ذات پاکش از این آلودگیها بر کنار است ، همانگونه که در آیات مختلف قرآن کرارا روی آن تکیه شده است از جمله در آیه 103 سوره انعام می خوانیم : لا تدرکه الابصار و هو یدرک الابصار : ((چشمها او را نمی بیند ، و او چشمها را می بیند)) این آیه مطلق است ، و هیچ اختصاص به دنیا ندارد .

به هر حال عدم مشاهده حسی خداوند واضحتر از آن است که بخواهیم بیش از این روی آن بحث کنیم ، و هر کس کمترین آشنائی با قرآن و معارف اسلامی داشته باشد به این حقیقت اعتراف می کند .

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 304@@@

بعضی برای ((ناظره )) تفسیر دیگری ذکر کرده ، و گفته اند : از ماده ((انتظار)) است ، یعنی مؤمنان در آن روز انتظارشان تنها از ذات پاک خدا است ، و حتی بر اعمال نیک خود نیز تکیه نمی کنند ، و پیوسته منتظر رحمت و نعمت اویند .

و اگر گفته شود این انتظار آمیخته با نوعی ناراحتی خواهد بود ، در حالی که در آنجا برای مؤمنان ناراحتی وجود ندارد .

در پاسخ می گویند : آن انتظاری آمیخته با ناراحتی است که اطمینانی به سرانجامش نباشد ، ولی با وجود اطمینان ، چنین انتظاری آمیخته با آرامش است .**بعضی معتقدند (نظر) به معنی (انتظار) با (الی) متعدی نمی شود بلکه بدون حرف جر متعدی خواهد شد ولی شواهدی از اشعار عرب در دست است که نشان می دهد (نظر) به معنی (انتظار) نیز (الی) متعدی می شود (به مجمع البیان جلد 10 صفحه 398 و تفسیر قرطبی جلد 10 صفحه 6900 مراجعه شود)***

جمع میان معنی ((نظر کردن )) و ((انتظار داشتن )) نیز بعید به نظر نمی رسد ، زیرا استعمال لفظ واحد در معانی متعدد جائز است ، اما اگر بنا شود یکی از این دو معنی منظور باشد ترجیح با معنی اول است .

این سخن را با حدیث پر معنائی از پیغمبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) پایان می دهیم : فرمود : اذا دخل اهل الجنة الجنة یقول الله تعالی تریدون شیئا ازیدکم ؟

فیقولون ا لم تبیض وجوهنا ؟ الم تدخلنا الجنة و تنجینا من النار ؟ قال فیکشف الله تعالی الحجاب فما اعطوا شیئا احب الیهم من النظر الی ربهم ! :

((هنگامی که اهل بهشت وارد بهشت می شوند خداوند می فرماید : چیز دیگری میخواهید بر شما بیفزایم )) ؟

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 305@@@

آنها می گویند : (پروردگارا همه چیز به ما داده ای ) آیا روی ما را سفید نکردی ؟ آیا ما را وارد بهشت ننمودی ؟ و رهائی از آتش نبخشیدی ؟

در این هنگام حجابها کنار می رود (و خداوند را با چشم دل مشاهده می کنند) و در آن حال چیزی محبوبتر نزد آنان از نگاه به پروردگارشان نیست .**(روح المعانی) جلد 29 صفحه 145***

جالب توجه اینکه : در حدیثی از ((انس بن مالک )) از آن حضرت (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) آمده است که فرمود : ینظرون الی ربهم بلا کیفیة و لا حد محدود و لا صفة معلومة : ((آنها به پروردگارشان می نگرند بدون کیفیت و حد محدود و صفت مشخصی )) ! .**(تفسیر المیزان) جلد 20 صفحه 204***

و این حدیث تاءکیدی است بر شهود باطنی نه مشاهده با چشم .

و در نقطه مقابل این گروه مؤمنان گروهی هستند که صورتهایشان ، عبوس و درهم کشیده است (و وجوه یومئذ باسرة ) .

((باسرة )) از ماده ((بسر)) (بر وزن نصر) به معنی چیز نارس و کار قبل از موعد است ، و لذا به میوه کال نخل ، ((بسر)) (بر وزن عسر) گفته می شود ، و سپس به درهم کشیدن صورت و عبوس بودن اطلاق شده است ، از این جهت که عکس العملی است که انسان قبل از فرا رسیدن رنج و عذاب و ناراحتی اظهار می دارد .

به هر حال آنها وقتی که نشانه های عذاب را می نگرند ، و نامه های اعمال خویش را خالی از حسنات ، و مملو از سیئات ، مشاهده می کنند ، سخت پریشان و محزون و اندوهگین می شوند ، و چهره درهم می کشند .

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 306@@@

((آنها می دانند عذابی سخت که پشت آنها را درهم می شکند درباره آنها انجام خواهد شد)) (تظن ان یفعل بها فاقرة ) .

بسیاری از مفسران معتقدند که ((ظن )) در اینجا به معنی علم است ، یعنی آنها یقین به چنین عذابی پیدا می کنند ، در حالی که بعضی گفته اند : ظن در اینجا به همان معنی اصلی یعنی گمان می باشد ، البته آنها اجمالا یقین دارند عذاب می شوند اما نسبت به چنین عذاب کمرشکن گمان دارند .**از جمله شواهدی که برای این موضوع آورده اند این است که اگر (ظن) به معنی (علم) باشد (ان) بعد از آن باید (مخففه از مثقله) باشد در حالی که (ان) در آیه مورد بحث مصدریه است به قرینه اینکه نصب داده است***

((فاقرة )) از ماده ((فقرة )) (بر وزن ضربة ) و جمع آن فقار به معنی مهره های پشت است ، بنابراین ((فاقره )) به حادثه سنگینی می گویند که مهره های پشت را درهم می شکند ، و فقیر را از این رو فقیر گفته اند که گوئی پشتش شکسته است .**(فاقرة) صفت برای موصوف محذوفی است و در تقدیر (داهیة فاقره) می باشد و (تظن) فعل است که فاعل آن (وجوه) است و در تقدیر (ارباب الوجوه) یا (ذوات الوجوه) می باشد***

به هر حال ، این تعبیر کنایه از انواع مجازاتهای سنگینی است که در دوزخ در انتظار این گروه است ، این گروه انتظار عذابهای کمرشکن را می کشند در حالی که گروه سابق در انتظار رحمت پروردگار ، و آماده لقای محبوبند اینها بدترین عذاب را دارند ، و آنها برترین نعمت جسمانی و موهبت و لذت روحانی را .

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 307@@@