تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه ، جلد25
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

ما قرآن عجیبی شنیده ایم !

اکنون با توجه به آنچه گفته شد به تفسیر آیات بر می گردیم :

در آیه نخست می فرماید : ((بگو به من وحی شده که جمعی از جن به سخنانم گوش فرا داده اند ، و گفته اند ما قرآن عجیبی شنیده ایم )) (قل اوحی الی انه استمع نفر من الجن فقالوا انا سمعنا قرآنا عجبا) .**(نفر) بنا به گفته جمعی از ارباب لغت و تفسیر به 3 تا 9 نفر گفته می شود***

تعبیر ((اوحی الی )) (به من وحی شده ) نشان می دهد که پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) در این ماجرا شخصا افراد جن را مشاهده نکرده ، بلکه از طریق وحی به استماع آنها نسبت به قرآن مجید آگاه شده است .

و در ضمن این آیه به خوبی نشان می دهد که طایفه جن دارای عقل و شعور و فهم و درک ، و تکلیف و مسؤولیت ، و آشنائی به لغت ، و توجه به فرق بین کلام اعجاز آمیز دارند ، همچنین خود را موظف به تبلیغ حق می دانند ، و مخاطب خطابهای قرآن نیز هستند .

این قسمتی از ویژگیهای این موجود زنده ناپیدا است که تنها از این آیه استفاده می شود ، آنها ویژگیهای دیگری نیز دارند که به خواست خدا در پایان همین بحث شرح خواهیم داد .

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 103@@@

آنها حق داشتند که قرآن را سخنی عجیب بشمرند ، زیرا هم لحن و آهنگ آن عجیب است ، و هم نفوذ و جاذبه اش ، هم محتوا و تاءثیرش ‍ عجیب است و هم آورنده آن که درس نخوانده بود و از امیین برخاست .

کلامی است در ظاهر و باطن عجیب و متفاوت با هر سخن دیگر ، و به این ترتیب آنها اعتراف به اعجاز قرآن نمودند .

آنها به دنبال این جمله سخنان دیگری به قوم خود گفتند که قرآن در آیات بعد در دوازده جمله ، آنها را بیان کرده که هر کدام با ((ان )) شروع شده که نشانه تاءکید است .**در میان علما نحو معروف است که (ان) در مقول قول باید با کسره خوانده شود و در آیات فوق در مرحله اول با کسر است اما در آیات بعد که بر آن عطف شده با فتحه می باشد و لذا بسیاری از مفسران ناچار شده اند که در این آیات تقدیرهائی بگیرند و یا توجیهات دیگری کنند اما چه مانعی دارد که بگوئیم که این قاعدع نحوی استثنائی نیز دارد و آن اینکه در مواردی که عطف بر مقول قول باشد جایز نیست با فتحه خوانده شود و دلیلش آیات این سوره است***

نخست می فرماید : ((آنها گفتند : این قرآن همگان را به راه راست هدایت می کند ، و لذا ما به آن ایمان آورده ایم . و هرگز احدی را شریک پروردگارمان قرار نمی دهیم )) (یهدی الی الرشد فامنا به و لن نشرک بربنا أ حدا) .

تعبیر به ((رشد)) تعبیر بسیار گسترده و جامعی است که هر گونه امتیازی را در بر می گیرد ، راهی است صاف بدون پیچ و خم ، روشن و واضح که پویندگان را به سرمنزل سعادت و کمال می رساند .

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 104@@@

بعد از ابراز ایمان و نفی هر گونه شرک سخنان خود را درباره صفات خدا چنین ادامه دادند : ((و بلند است مقام با عظمت پروردگارمان (از شباهت به مخلوقین ، و از هر گونه عیب و نقص ) و او هرگز برای خود همسر و فرزندی انتخاب نکرده است )) (و انه تعالی جد ربنا ما اتخذ صاحبة و لا ولدا) .

((جد)) در لغت معانی زیادی دارد از جمله : ((عظمت )) ، ((شدت )) ، ((جدیت )) ((بهره و نصیب )) ، ((نو شدن )) و مانند آن می باشد ، ولی ریشه اصلی آن ، به طوری که راغب در مفردات آورده ، به معنی ((قطع )) است ، و از آنجا که هر وجود با عظمتی از موجودات دیگر جدا می شود ، این واژه به معنی عظمت آمده است .

همچنین در مورد سایر معانی آن همین تناسب را می توان در نظر گرفت . و اگر به پدر بزرگ جد گفته می شود آنهم به واسطه بزرگی مقام یا سن او است .

جمعی از مفسران برای ((جد)) در اینجا معانی محدودتری ذکر کرده اند بعضی آن را به معنی ((صفات )) ، و بعضی به معنی ((قدرت )) و بعضی به معنی ((ملک و حکومت )) و بعضی به معنی ((نعمت )) و بعضی به معنی ((نام )) تفسیر کرده اند که همه اینها در معنی عظمت جمع است .

ولی از آنجا که این تعبیر به هر حال معنی معروف ((جد)) که همان پدر بزرگ است تداعی می کند در بعضی از روایات آمده است که طایفه جن از روی نادانی چنین تعبیر نامناسبی را برگزیدند ، یعنی شما هرگز این گونه درباره خداوند تعبیر نکنید .**(مجمع البیان) جلد 10 صفحه 368 و نورالثقلین جلد 5 صفحه 435 در (تفسیر علی بن ابراهیم) به این تعبیر اشاره شده است***

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 105@@@

این حدیث ممکن است ناظر به مواردی باشد که چنین تداعی وجود دارد . و گرنه قرآن سخنان جن را در این آیات با لحن موافق نقل می کند و بر آن صحه می گذارد ، به علاوه در بعضی از خطبه های ((نهج البلاغه )) نیز این تعبیر به کار رفته است :

چنانکه در خطبه 191 می خوانیم : الحمد لله الفاشی فی الخلق حمده و الغالب جنده ، و المتعالی جده : ((ستایش مخصوص خداوندی است که حمد و ثنایش همه جا را فرا گرفته ، و لشکرش همه جا پیروز است ، و مجد و عظمتش متعالی است )) .

در بعضی از روایات نیز آمده است که ((انس بن مالک )) می گوید : کان الرجل اذا قرء سورة البقرة جد فی اعیننا : ((هنگامی که کسی سوره بقره را یاد می گرفت و قرائت می کرد ، در نظر ما بزرگ می نمود)) .**(تفسیر قرطبی) جلد 10 صفحه 6801***

به هر حال استعمال این کلمه در معنی مجد و عظمت مطلبی است که هم با متون لغت هماهنگ است و هم با موارد استعمال آن .

قابل توجه اینکه گویندگان جن در اینجا مخصوصا روی این مطلب تکیه می کنند که خداوند همسر و فرزندی ندارد ، و این تعبیر احتمالا اشاره به نفی خرافه ای است که در میان عرب وجود داشت ، می گفتند : ملائکه دختران خدا هستند از همسری از جن که خداوند برای خود برگزیده !

همین معنی به عنوان یک احتمال در تفسیر آیه 158 سوره صافات نیز آمده

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 106@@@

است و جعلوا بینه و بین الجنة نسبا : ((آنها میان خداوند و جن خویشاوندی قائل شدند)) .

سپس افزودند : ((ما اکنون اعتراف می کنیم که سفیهان ما سخن ناروا و دور از حق درباره خدا می گفتند)) (و انه کان یقول سفیهنا علی الله شططا) .

تعبیر به ((سفیه )) در اینجا ممکن است معنی جنسی و جمعی داشته باشد یعنی سفهای ما برای خدا همسر و فرزندان قائل بودند ، و شبیه و شریکی انتخاب کرده بودند ، و از راه حق منحرف شده و سخنی به گزاف می گفتند .

این احتمال را نیز بسیاری از مفسران داده اند که سفیه در اینجا همان مفهوم فردی را دارد و اشاره به ((ابلیس )) است که بعد از مخالفت فرمان خدا نسبتهای ناروائی به ساحت مقدس او داد ، حتی به دستور پروردگار دائر به سجده بر آدم . رسما اعتراض کرد ، و آن را دور از حکمت شمرد ، و خود را برتر از آدم پنداشت .

از آنجا که ((ابلیس )) از جن بوده ، مؤمنان جن به این وسیله از او ابراز تنفر می کنند ، و سخن او را گزافه و شطط می نامند ، هر چند ظاهرا عالم و عابد بود ، اما عالم بی عمل و عابد خود خواه و منحرف و مغرور ، از مصداقهای روشن ((سفیه )) است .

((شطط)) (بر وزن وسط) به معنی خارج شدن از حد اعتدال و دور افتادن است ، لذا به سخنانی که دور از حق است ، شطط گفته می شود ، و نیز به همین دلیل حاشیه نهرهای بزرگ که از آب فاصله زیادی دارد و دیواره هایش بلند است ((شط)) نامیده می شود .

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 107@@@

سپس افزودند : ((ما گمان می کردیم که انس و جن هرگز ، دروغ بر خدا نمی بندند)) (و انا ظننا ان لن تقول الانس و الجن علی الله کذبا) .

این سخن ممکن است اشاره به تقلید کورکورانه ای باشد که این گروه قبلا از دیگران داشتند ، و برای خدا شریک و شبیه و همسر و فرزند قائل بودند می گویند : اگر ما این مسائل را از دیگران بدون دلیل پذیرفتیم به خاطر خوش باوری بود ، هرگز خیال نمی کردیم که انس و جن به خود جراءت دهند که چنین دروغهای بزرگی به خدا ببندند ، ولی اکنون که در مقام تحقیق برآمدیم و حق را دریافتیم و به آن ایمان آوردیم حالا پی به غلط بودن این تقلید ناروا می بریم ، و به این ترتیب به اشتباه خود و انحراف مشرکان جن اعتراف می کنیم .

سپس افزودند : یکی دیگر از انحرافات جن و انس این بود که ((مردانی از انسانها به مردانی از جن پناه می بردند ، و آنها سبب افزایش گمراهی و گناه و طغیانشان می شدند)) (و انه کان رجال من الانس یعوذون برجال من الجن فزادوهم رهقا) .

((رهق )) (بر وزن شفق ) در اصل به معنی پوشاندن چیزی با قهر و غلبه است ، و از آنجا که ((گمراهی )) و ((گناه )) و ((طغیان )) و ((ترس )) بر قلب و روح آدمی مسلط می شود و آن را می پوشاند ، به این معانی تفسیر شده است .

جمعی از مفسران این جمله را اشاره به خرافه دیگری دانسته اند که در عصر جاهلیت وجود داشت ، و آن اینکه : وقتی بعضی از قافله های عرب ، شب هنگام

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 108@@@

به دره ای وارد می شدند می گفتند : اعوذ بعزیز هذا الوادی من شر سفهاء قومه ! : ((به بزرگ و رئیس این سرزمین از شر سفیهان قومش پناه می بریم )) و عقیده داشتند با گفتن این سخن ، بزرگ جنیان آنها را از شر سفیهان جن حفظ می کند ! .**(مجمع البیان) جلد 10 صفحه 369 و (روح المعانی) جلد 28 صفحه 85***

و از آنجا که خرافات ، منشاء افزایش انحطاط فکری و ترس و گمراهی می گردد در آخر آیه ، جمله ((فزادوهم رهقا)) آمده است .

ضمنا از این آیه استفاده می شود که طایفه جن نیز ، مرد و زن دارند زیرا در آن تعبیر به ((رجال من الجن )) شده است .**در تفسیر آیه فوق بیان دیگری نیز وجود دارد که جمعی از مفسران آن را به عنوان یک احتمال در تفسیر آیه ذکر کرده اند و آن اینکه: پناه بردن جمعی از انسانها به جن سبب طغیان جن گردید و آنها خود را مبداء و منشا کارهای مهمی پنداشتند ولی تفسیر اول صحیحتر به نظر می رسد (مطابق تفسیر اول ضمیر در (زادوا) به (جن) بر می گردد و ضمیر (هم) به انسانها به عکس تفسیر دوم)***

اما به هر حال مفهوم آیه ، مفهوم وسیعی است که شامل هر گونه پناه بردن افرادی از انسانها به جن را شامل می شود و خرافه بالا یک مصداق از آن است ، چه اینکه می دانیم در میان عرب کاهنان زیادی وجود داشتند که معتقد بودند به وسیله طایفه ((جن )) بسیاری از مشکلات را حل می کنند و از آینده خبر می دهند .

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 109@@@