تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه ، جلد25
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

این قوم فاسد و مفسد باید بروند !

این آیات همچنان ادامه سخنان نوح و شکایتش از قوم به درگاه خدا و نفرین درباره آنها است می فرماید :

((نوح گفت : پروردگارا ! احدی از کافران را روی زمین زنده مگذار)) ! (و قال نوح رب لا تذر علی الارض من الکافرین دیارا) . . .

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 88@@@

این سخن را هنگامی گفت که به طور کامل از هدایت آنها ماءیوس شده بود ، و آخرین تلاش و کوشش خود را برای ایمان آوردن آنها به کار زد و نتیجه ای نگرفت ، و تنها گروهی اندک به او ایمان آوردند .

تعبیر به ((علی الارض )) (بر صفحه زمین ) نشان می دهد که هم دعوت نوح جهانی بوده و هم طوفان و عذابی که بعد از آن آمد .

((دیار)) (بر وزن سیار) از ماده ((دار)) به معنی کسی است که در خانه ای سکنی می گزیند ، این واژه معمولا در موارد نفی عام به کار می رود ، مثلا گفته می شود ما فی الدار دیار (در خانه احدی ساکن نیست ) .**بعضی گفته اند در اصل (دیوار) (بر وزن حیوان) بوده سپس (واو) تبدیل به (یاء) شده و در آن ادغام گشته و (دیار) گشته است (البیان فی غرائب القرآن جلد 2 صفحه 465 و تفسیر فخر رازی ذیل آیات مورد بحث)***

سپس ((نوح )) برای نفرین خود استدلال می کند و می افزاید : ((زیرا اگر آنها را واگذاری بندگانت را گمراه می کنند ، و جز نسلی فاجر و کافر به وجود نمی آورند)) ! (انک تذرهم یضلوا عبادک و لا یلدوا الا فاجرا کفارا) .

این نشان می دهد که نفرین انبیاء ، از جمله نوح (علیه السلام ) از روی خشم و غضب و انتقامجوئی و کینه توزی نبود بلکه روی یک حساب منطقی صورت گرفته است ، و نوح مانند افراد کم حوصله ای نبود که با کوچکترین چیزی از جا در برود و دهان به نفرین بگشاید ، بلکه بعد از نهصد و پنجاه سال دعوت و صبر و شکیبائی و خون دل خوردن ، و بعد از یاءس کامل زبان به نفرین گشود .

در اینکه نوح از کجا فهمید که اینها دیگر ایمان نمی آورند ، و علاوه بر آن ، بندگان خدا را که در آن محیط بودند گمراه می سازند ، و از این گذشته نسل آینده آنان نیز فاسد و مفسد است ؟ !

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 89@@@

بعضی گفته اند این از طریق آگاهی بر غیب بود که خدا به او داد ، این احتمال نیز داده شده که نوح این مطلب را از وحی الهی استفاده کرد آنجا که می فرماید : و اوحی الی نوح انه لن یؤمن من قومک الا من قد آمن : ((به نوح وحی فرستاده شد که از قوم تو احدی جز آنان که ایمان آورده اند ایمان نخواهد آورد)) سوره هود - آیه 36 .**به این معنی در روایات متعددی نیز اشاره شده است(به تفسیر نورالثقلین جلد 5 صفحه 428 مراجعه شود)***

ولی این احتمال نیز قابل قبول است که نوح از روی مجرای طبیعی و محاسبات معمولی به این حقیقت رسیده بود ، زیرا قومی که نهصد و پنجاه سال با مؤثرترین بیانات تبلیغ شوند و ایمان نیاورند امیدی به هدایتشان نیست ، و چون این گروه کافر اکثریت قاطع را در اجتماع داشتند و همه امکانات در اختیار آنها بود طبعا برای اغوای دیگران کوشش می کردند ، و نسلهای آینده چنین قومی قطعا فاسد بوده جمع میان این احتمالات سه گانه نیز ممکن است .

((فاجر)) به معنی کسی که گناه زشت و شنیعی مرتکب می شود ، و ((کفار)) مبالغه در ((کفر)) است ، بنابراین تفاوت میان این دو واژه این است که یکی مربوط به جنبه های عملی است و دیگری اعتقادی .

از مجموع این آیات به خوبی استفاده می شود که عذابهای الهی بر اساس حکمت است ، جمعیتی که فاسد و مفسد باشند و نسلهای آینده آنها نیز در خطر فساد و گمراهی قرار گیرند در حکمت خداوند حق حیات ندارند ، طوفان یا صاعقه یا زمین لرزه ، یا بلای دیگری ، نازل می شود و آنها را از صفحه زمین بر می اندازد همانگونه که طوفان نوح زمین را از لوث وجود آن قوم شرور شستشو داد .

و با توجه به اینکه این قانون الهی مخصوص زمان و مکانی نیست ، باید توجه

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 90@@@

داشته باشیم که اگر امروز هم قومی فاسد و مفسد و فرزندانشان ((فاجر)) و ((کفار)) بودند باید منتظر عذاب الهی باشند ، چرا که در این امور تبعیضی وجود ندارد و این یک سنت الهی است .

تعبیر به ((یضلوا عبادک )) (بندگانت را گمراه می کنند) ممکن است اشاره به گروه اندک مؤمنانی باشد که در این مدت طولانی به نوح ایمان آوردند ، و نیز ممکن است اشاره به توده های مستضعف مردم باشد که بر اثر فشار رهبران گمراه از آئین آنها پیروی می کنند .

در پایان ، نوح برای خودش و کسانی که به او ایمان آورده بودند چنین دعا می کنند : ((پروردگارا ! مرا بیامرز ، و همچنین پدر و مادرم ، و تمام کسانی را که با ایمان وارد خانه من شدند ، و برای تمام مؤمنین و مؤمنات ، و ظالمان را جز هلاکت میفزا)) (رب اغفرلی و لوالدی و لمن دخل بیتی مؤمنا و للمؤمنین و المؤمنات و لا تزد الظالمین الا تبارا) .**(تبار) به معنی (هلاکت) است و به معنی (زیان و خسارت) نیز تفسیر شده است***

این طلب آمرزش برای این است که نوح می خواهد بگوید گر چه من صدها سال تبلیغ مستمر داشتم ، و هر گونه زجر و شکنجه را در این راه تحمل کردم ، اما چون ممکن است ترک اولائی در این مدت از من سرزده باشد من از آن هم تقاضای عفو می کنم ، و هرگز خود را در پیشگاه مقدست تبرئه نمی نمایم .

و چنین است حال ((اولیاء الله )) که بعد از آنهمه زحمت و تلاش در راه خدا باز هم خویش را مقصر می دانند و هرگز گرفتار غرور و خود بزرگ بینی نمی شوند

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 91@@@

نه همچون افراد کم ظرفیت که با انجام یک کار کوچک چنان مغرور می شوند که گوئی از خداوند طلبکارند !

نوح در حقیقت برای چند نفر طلب آمرزش می کند :

((اول )) برای خودش ، مبادا قصور و ترک اولائی از او سر زده باشد .

((دوم )) برای پدر و مادرش ، به عنوان قدردانی و حق شناسی از زحمات آنان .

((سوم )) برای تمام کسانی که به او ایمان آوردند هر چند کم بودند ، و سپس همراه او سوار بر کشتی شدند که آن کشتی نیز خانه نوح بود .

((چهارم )) برای مردان و زنان باایمان در تمام جهان و در تمام طول تاریخ ، و از اینجا رابطه خود را با مؤمنان سراسر عالم بر قرار می سازد .

ولی در پایان باز تاءکید بر نابودی ظالمان می کند ، اشاره به اینکه آنها به خاطر ظلمشان مستحق چنین عذابی بودند .

نکته ها :