تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه ، جلد25
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

شما چرا اهل دوزخ شدید ؟

در ادامه بحثی که درباره دوزخ و دوزخیان در آیات قبل آمد ، در این آیات می افزاید : ((هر کس در گرو اعمال خویش است )) (کل نفس بما کسبت رهینة ) .

((رهینه )) از ماده ((رهن )) به معنی ((گروگان )) است ، و آن وثیقه ای است که معمولا در مقابل ((وام )) می دهند گوئی تمام وجود انسان در گرو انجام وظائف و تکالیف او است ، هنگامی که آن را انجام می دهد آزاد می گردد و گرنه در قید اسارت باقی خواهد ماند .

از بعضی از کلمات اهل لغت چنین بر می آید که یکی از معانی ((رهن )) ملازمت

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 251@@@

و همراهی است**(لسان العرب) ماده (رهن)*** طبق این معنی مفهوم آیه چنین می شود که همه همراه اعمال خویشند ، خواه نیکوکاران ، و خواه بدکاران .

ولی به قرینه آیات بعد ، تفسیر اول مناسبتر است .

لذا بلافاصله می فرماید : ((مگر اصحاب الیمین که از قید این اسارت آزادند)) (الا اصحاب الیمین ) .

آنها در پرتو ایمان و عمل صالح ، غل و زنجیرهای اسارت را شکسته اند ، و بی حساب وارد بهشت می شوند .**در اینکه (استثناء) در اینجا (متصل است) یا (منقطع) بعضی مانند مرحوم شیخ طوسی در (تبیان) آن را (منقطع) گرفته اند و بعضی مانند (روح البیان) آن را متصل می دانند این تفاوت مربوط به تفسیرهای مختلفی است که مورد مفهوم (رهینه) ذکر کردیم مطابق تفسیری که برگزیده ایم استثنا منقطع است و طبق تفسیر دیگر استثناء متصل خواهد بود (دقت کنید)***

در اینکه منظور از ((اصحاب الیمین )) در اینجا چه کسانی هستند ؟ در میان مفسران گفتگو است :

بعضی آنرا به کسانی تفسیر کرده اند که نامه اعمالشان به دست راستشان داده می شود .

و بعضی آنها را مؤمنانی می دانند که مطلقا گناه ندارند ، و بعضی آن را اشاره به فرشتگان دانسته اند ، و احتمالات دیگر .

ولی آنچه از آیات مختلف قرآن بر می آید ، و شواهد قرآنی دارد ، همان معنی اول است ، آنها کسانی هستند که دارای ایمان و عمل صالحند ، و اگر گناهان مختصری داشته باشند تحت الشعاع حسنات آنهاست ، و به حکم ان الحسنات یذهبن السیئات (هود 114) .

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 252@@@

اعمال نیکشان اعمال بد را می پوشاند ، یا بدون حساب وارد بهشت می شوند و یا اگر حسابی داشته باشند سهل و ساده و آسان است ، همانگونه که در آیه 7 سوره انشقاق آمده است : فاما من اوتی کتابه بیمینه فسوف یحاسب حسابا یسیرا : اما کسی که نامه اعمالش به دست راست او داده شده حساب او آسان خواهد بود .

((قرطبی )) مفسر معروف اهل سنت از امام باقر(علیه السلام ) در تفسیر این آیه نقل کرده است که فرمود : نحن و شیعتنا اصحاب الیمین ، و کل من ابغضنا اهل البیت فهم المرتهنون : ((ما و شیعیانمان ((اصحاب الیمین )) هستیم ، و هر کس ما اهل بیت را دشمن دارد در اسارت اعمال خویش است )) .**تفسیر (قرطبی) جلد 10 صفحه 6878***

این حدیث را مفسران دیگر از جمله در ((مجمع البیان )) و نویسنده تفسیر ((نور الثقلین )) و بعضی دیگر ذیل آیات مورد بحث آورده اند .

سپس به گوشه ای از شرح حال ((اصحاب الیمین )) و گروه مقابل آنها پرداخته می افزاید : ((آنها در باغهای پر نعمت و با عظمت بهشتند در حالی که سؤال می کنند . . .)) (فی جنات یتسائلون ) .**(یتسائلون) گرچه از باب (تفاعل) است که معمولا برای کارهائی میان دو نفر یا چند نفر است می آید ولی در اینجا مانند بعضی موارد دیگر این معنی را از دست داده و به معنی یاسالون می باشد ضمنا نکره بودن (جنات) برای بیان عظمت آن است و به هرحال (فی جنات) خبر برای مبتدای محذوفی است و در تقدیر (هم فی جنات) است***

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 253@@@

((از گنهکاران )) (عن المجرمین ) .

می گویند : چه چیز شما را به دوزخ فرستاد ؟ ! (ما سلککم فی سقر) .

از این آیات به خوبی استفاده می شود که رابطه میان بهشتیان و دوزخیان به کلی قطع نمی گردد ، بهشتیان می توانند از عالم خود وضع دوزخیان را مشاهده کنند ، و با آنها به گفتگو پردازند .

اکنون ببینیم مجرمان در پاسخ این سؤال ((اصحاب الیمین )) چه می گویند ؟ آنها به چهار گناه بزرگ خویش در این رابطه اعتراف می کنند .

نخست اینکه ((می گویند : ما از نمازگزاران نبودیم )) (قالوا لم نک من المصلین ) .

اگر نماز می خواندیم نماز ما را به یاد خدا می انداخت ، و نهی از فحشاء و منکر می کرد ، و ما را به صراط مستقیم الهی دعوت می نمود .

دیگر اینکه ((ما اطعام مسکین نمی کردیم )) (و لم نک نطعم المسکین ) .

اطعام مسکین گر چه به معنی غذا دادن به بینوایان است ، ولی ظاهرا منظور از آن ، هر گونه کمک به نیازمندیهای ضروری نیازمندان می باشد اعم از خوراک و پوشاک و مسکن و غیر اینها .

و همانگونه که مفسران تصریح کرده اند منظور از آن زکات واجب است چرا که ترک انفاقهای مستحبی سبب ورود در دوزخ نمی شود ، و این آیه بار دیگر این مطلب را تاءکید می کند که زکات به طور اجمال در مکه نیز نازل شده بود هر چند تشریع جزئیات و تعیین خصوصیات حدود و مخصوصا تمرکز آن در بیت المال در مدینه بوده است .

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 254@@@

دیگر اینکه ((ما پیوسته با اهل باطل همنشین و همصدا می شدیم )) (و کنا نخوض مع الخائضین ) .

هر صدائی از هر گوشه ای بر ضد حق بلند می شد ، و هر مجلسی برای ترویج باطل تشکیل می گردید و ما با خبر می شدیم ، با آنها همراهی می کردیم و همرنگ جماعت می شدیم ، سخنان آنها را تصدیق می کردیم ، و بر تکذیب و انکار آنها صحه می گذاردیم ، و از استهزا و سخریه آنها نسبت به حق لذت می بردیم .

((نخوض )) از ماده ((خوض )) (بر وزن حوض ) در اصل به معنی ورود و حرکت در آب است ، و سپس به ورود و آلوده شدن به سایر امور نیز گفته شده ، ولی در قرآن مجید غالبا در مورد ورود در مطالب باطل و بی اساس استعمال می شود .

((خوض در باطل )) معنی وسیع و گسترده ای دارد که هم شامل ورود در مجالس کسانی می شود که آیات خدا را به باد استهزا می گیرند ، تبلیغات ضد اسلامی می کنند ، یا ترویج بدعت می نمایند ، و یا شوخیهای رکیک دارند ، یا گناهانی را که انجام داده اند به عنوان افتخار یا تلذد نقل می کنند ، و همچنین شرکت در مجالس غیبت و تهمت و لهو و لعب و مانند آنها ولی در آیه مورد بحث بیشتر نظر بر مجالسی است که برای تضعیف دین خدا و استهزای مقدسات ، و ترویج کفر و شرک و بی دینی تشکیل می شود .

سپس می افزایند ((و اینکه ما همواره روز جزا را انکار می کردیم )) (و کنا نکذب بیوم الدین ) .

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 255@@@

((تا زمانی که مرگ ما فرا رسید)) (حتی أ تانا الیقین ) .

روشن است انکار معاد و روز حساب و جزا ، تمام ارزشهای الهی و اخلاقی را متزلزل می سازد ، و انسان را برای ارتکاب گناه تشجیع می کند ، و موانع را از این راه بر می دارد ، مخصوصا اگر این مساءله به صورت یک امر مداوم تا پایان عمر در آید .

به هر حال از این آیات به خوبی استفاده می شود که اولا کفار همانگونه که مکلف به اصول دین هستند به فروع دین نیز مکلفند ، و نیز نشان می دهد این امور چهار گانه یعنی ((نماز)) و ((زکات )) و ((ترک مجالس اهل باطل )) و ((ایمان به قیامت )) اهمیت و نقش ‍ فوق العاده ای در هدایت و تربیت انسان دارد ، و به این ترتیب جهنم جای نمازگزاران واقعی ، و زکات دهندگان ، و تارکان باطل ، و مؤمنان به قیامت نیست .

البته نماز از آنجا که عبادت خدا است بدون ایمان به او میسر نیست ، بنابراین ذکر آن رمزی است برای ایمان و اعتقاد به خداوند ، و تسلیم در برابر فرمان او و می توان گفت : این امور چهارگانه از توحید شروع می شود و به معاد پایان می پذیرد ، و ارتباط انسان را با ((خالق )) و ((خلق )) و ((خویشتن )) دربر می گیرد .

معروف در میان مفسران این است که منظور از ((یقین )) در اینجا مرگ است ، چرا که یک امر یقینی برای مؤمن و کافر محسوب می شود ، و انسان در هر چیز شک کند در مرگ نمی تواند شک کند ، در آیه 99 سوره حجر نیز می خوانیم و اعبد ربک حتی یاتیک الیقین : ((خدای خود را عبادت کن تا یقین (و مرگ تو) فرا رسد)) .

ولی بعضی یقین را در اینجا به معنی آگاهی حاصل بعد از مرگ انسان

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 256@@@

نسبت به مسائل برزخ و قیامت تفسیر کرده اند که با تفسیر اول از جهتی هماهنگ است .

و در آخرین آیه مورد بحث به عاقبت شوم این گروه اشاره کرده می گوید : ((لذا شفاعت هیچیک از شفاعت کنندگان به حال آنها سودی ندارد)) و باید در عذاب الهی برای همیشه بمانند (فما تنفعهم شفاعة الشافعین ) .

نه شفاعت انبیا و رسولان پروردگار و امامان ، و نه شفاعت فرشتگان و صدیقین و شهداء و صالحین ، چرا که شفاعت نیاز به وجود زمینه مساعد دارد ، و اینها زمینه ها را به کلی از میان برده اند شفاعت همچون آب زلالی است که بر پای نهال ضعیفی ریخته می شود ، و بدیهی است اگر نهال به کلی مرده باشد این آب زلال آن را زنده نمی کند ، و به تعبیر دیگر همانگونه که در بحث شفاعت گفته ایم ((شفاعت )) از ماده شفع به معنی ((ضمیمه کردن چیزی به چیز دیگر)) است ، و مفهوم این سخن آن است که شخص شفاعت شونده قسمتی از راه را با پای خود پیموده ، و در فراز و نشیبهای سخت وامانده ، شخص شفاعت کننده به او ضمیمه می شود و او را یاری می کند تا بقیه راه را بپیماید .**تفسیر (نمونه) جلد اول ذیل آیه 48 سوره بقره***

ضمنا این آیه بار دیگر بر مساءله شفاعت و تنوع و تعدد شفیعان درگاه خدا تاءکید می کند ، و پاسخ دندان شکنی است برای آنها که منکر اصل شفاعتند . همچنین تاءکیدی است بر اینکه شفاعت بیقید و شرط نیست ، و به معنی چراغ سبز برای گناه محسوب نمی شود ، بلکه عاملی است برای تربیت انسان که حداقل او را به مرحله ای که قابلیت شفاعت داشته باشد برساند ، و رابطه او با خدا و اولیای او به کلی قطع نشود .

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 257@@@

این نکته نیز قابل ذکر است که مفهوم آیه فوق این نیست که شافعان به شفاعت چنین کسانی برمی خیزند ، بلکه مفهومش آن است که چون شفاعت به حال آنها سودی ندارد آنها شفاعت نمی کنند زیرا اولیاء الله مرتکب کار لغو و بیهوده نمی شوند .

نکته :