تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه ، جلد25
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

((ولید)) آن ثروتمند مغرور حق نشناس !

در تعقیب آیات گذشته که کافران را به طور جمعی مورد انذار قرار می داد ، آیات مورد بحث بالخصوص روی بعضی از افراد آنها که مؤثرتر بودند انگشت گذارده و با تعبیراتی گویا و رسا و کوبنده او را زیر رگبار شدیدترین انذارها می گیرد .

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 223@@@

نخست می گوید : ((مرا با کسی که تنها آفریدم واگذار)) (ذرنی و من خلقت وحیدا) این آیه و آیات بعد چنانکه در شاءن نزول گفتیم در مورد ولید بن مغیره مخزومی یکی از سران معروف قریش نازل شده است .

تعبیر به ((وحیدا)) (تنها) ممکن است توصیفی برای خالق باشد ، و یا برای مخلوق ، در صورت اول نیز دو احتمال وجود دارد : نخست اینکه مرا با او تنها بگذار که خودم او را کیفر شدید دهم ، یا اینکه من تنها خودم او را آفریدم و اینهمه نعمتها به او بخشیدم ، اما او نمک نشناسی کرد

و در صورت دوم نیز دو احتمال وجود دارد : ممکن است اشاره به این باشد که او در شکم مادر ، و به هنگام تولد ، تک و تنها بود ، نه اموالی داشت و نه فرزندانی ، و اینها را همه بعدا به او بخشیدم

یا اشاره به اینکه او خودش را ((وحید)) (شخص منحصر به فرد در میان عرب ) می نامید ، و مشهور است که می گفت انا الوحید ابن الوحید ، لیس لی فی العرب نظیر ، و لا لابی نظیر ! ((من منحصر به فرد و فرزند منحصر به فردم ! در عرب نه نظیری برای من وجود دارد و نه برای پدرم )) !**تفسیر (فخر رازی) و (کشاف) و (مراغی) و (قرطبی) ذیل آیات مورد بحث از بعضی از روایات نیز استفاده می شود که (وحید) به معنی بی پدر و فرزند نامشروع است ولی در این روایت قرینه ای وجود ندارد که تفسیر آیه فوق باشد بعلاوه با دقت روشن می شود که این معنی متناسب با آیه فوق نیست*** این مطلب به عنوان استهزا در آیه تکرار شده است .

ولی از میان همه این تفسیرهای چهار گانه تفسیر اول از همه مناسبتر است

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 224@@@

سپس می افزاید : ((من برای او مال گسترده و فراوانی قرار دادم )) (و جعلت له مالا ممدودا) .

((ممدود)) در اصل به معنی ((کشیده )) است که در اینجا ناظر به گستردگی و حجم اموال او یا کشش از نظر زمان و یا از نظر مکان است .

بعضی گفته اند اموال او به قدری گسترده بود که در فاصله مکه و طائف شتران بسیار و اسبهای فراوان و مستغلات زیاد داشت .

و بعضی گفته اند باغها و مزارعی داشت که غلات یکی تمام نشده دیگری می رسید ، بعلاوه دارای صد هزار دینار طلا بود ، و همه این معانی در کلمه ((ممدود)) جمع است .

سپس به فزونی نیروی انسانی او اشاره کرده می افزاید ((و فرزندانی برای او قرار دادم که همواره نزد او و در خدمت او حاضرند)) (و بنین شهودا) .

دائما آماده کمک و خدمت بودند ، و حضورشان مایه انس و راحت او بود ، و هرگز به خاطر تنگی معیشت مجبور نبودند هر کدام به نقطه دور دستی سفر کنند ، و پدر را در رنج دوری و هجران و تنهائی بگذارند ، در بعضی از روایات آمده او ده فرزند داشت .

و بعد به سایر مواهبی که به او ارزانی داشته بود به طور کلی اشاره کرده می فرماید : ((وسائل زندگی او را از هر نظر فراهم ساختم )) (و مهدت له تمهیدا) .

نه فقط مال و فرزندان برومند ، بلکه در جهات اجتماعی و جنبه های جسمانی از هر نظر غرق در نعمت بود .

((تمهید)) از ماده ((مهد)) در اصل به معنی محلی است که برای کودک آماده

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 225@@@

می کنند (گاهواره و مانند آن ) سپس به هر گونه وسائل استراحت و پیشرفت و موقعیت و مقام برجسته اجتماعی اطلاق شده است ، و رویهمرفته معنی وسیعی دارد که انواع مواهب حیات و وسائل پیشرفت و موفقیت را شامل می شود .

ولی او بجای اینکه در برابر بخشنده اینهمه نعمتها سر تعظیم فرود آورد ، و پیشانی به آستانش بساید ، در مقام کفران و افزون طلبی برآمد ((و با اینهمه مال و نعمت باز هم طمع دارد که بر نعمتهای او بیفزایم )) (ثم یطمع ان ازید) .

این منحصر به ((ولید بن مغیره )) نبود ، بلکه همه دنیاپرستان چنینند ، هرگز عطش آنها فرو نمی نشیند ، و اگر هفت اقلیم را زیر نگین آنها قرار دهند باز هم دربند اقلیمی دیگرند .

ولی آیه بعد با شدت تمام دست رد به سینه این نامحرم می گذارد ، و می گوید : ((هرگز چنین نخواهد شد که بر نعمتش بیفزایم ، چرا که او نسبت به آیات ما دشمنی می ورزید)) (کلا انه کان لایاتنا عنیدا) .

و با اینکه به خوبی می دانست که این قرآن نه کلام جن است و نه کلام بشر ، ریشه هائی نیرومند ، و شاخه هائی پرثمر ، و جاذبه ای بی مانند دارد ، باز آن را سحر می نامید ، و آورنده آن را ساحر !

((عنید)) از ماده ((عناد)) به گفته بعضی به آن نوع مخالفت و دشمنی گفته می شود که آگاهانه صورت می گیرد ، یعنی انسان حقانیت چیزی را درک کند و با آن به مخالفت برخیزد ، و ((ولید)) مصداق روشن این معنی بود .

تعبیر به ((کان )) نشان می دهد که عناد او با حق یک امر مستمر و همیشگی بود ، نه مقطعی و زود گذر .

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 226@@@

و بالاخره در آخرین آیه مورد بحث به سرنوشت دردناک او با عبارتی کوتاه و پرمعنی اشاره کرده ، می فرماید : ما به زودی او را مجبور می کنیم که از قله صعب العبور زندگی بالا رود (و سپس از فراز آن قله او را به زیر می افکنیم ) (سارهقه صعودا) .

((ساءرهقه )) از ماده ((ارهاق )) در اصل به معنی ((پوشاندن چیزی با عنف )) است و به معنی تحمیل کارهای سخت ، و مبتلا ساختن به انواع عذاب نیز آمده .

((صعود)) (بر وزن کبود) به معنی مکانی است که از آن بالا می روند و ((صعود)) (بر وزن قعود) به معنی بالا رفتن است .

و از آنجا که بالا رفتن از قله های مرتفع کار بسیار شاق و مشکل است این تعبیر در مورد هر کار مشکل و پرزحمت به کار می رود ، و لذا بعضی آن را به عذاب الهی تفسیر کرده اند ، و بعضی گفته اند ((صعود)) کوهی است در جهنم از آتش که او را مجبور می کنند از آن بالا رود ، یا اینکه کوهی است صعب العبور و با شیب تند و زیاد که وقتی از آن بالا می رود سقوط می کند و به زیر می افتد ، و این موضوع پیوسته تکرار می شود .

این احتمال نیز وجود دارد که آیه اشاره به عذاب دنیوی ((ولید)) در این جهان باشد ، زیرا همانطور که در تاریخ آمده است او بعد از رسیدن به اوج قله پیروزی در زندگی فردی و اجتماعی چنان سقوط کرد که تا آخر عمر مرتبا اموال و فرزندان خود را از دست می داد و بیچاره شد .**(تفسیر مراغی) جلد 29 صفحه 131***
@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 227@@@