تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه ، جلد25
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

تاءثیر نیایش در دل شب

این آیات همچنان به بحث پیرامون عبادت شبانه ، و آموزشهای معنوی در پرتو تلاوت قرآن در دل شب ادامه می دهد ، و در حقیقت به منزله بیان

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 175@@@

دلیلی است برای آنچه در آیات قبل آمده است ، می فرماید : ((این دستور عبادت و تلاوت شبانه به خاطر آن است که برنامه (عبادت و تعلیم ) شب پابرجاتر و با استقامت تر است )) (ان ناشئة اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا)**(ناشئة) اسم فاعل است ولی این احتمال نیز داده شده که مصدر باشد مانند (عافیة)***

((ناشئة )) از ماده نشی ء (بر وزن نثر) به معنی ((حادثه )) است و در اینکه منظور از آن در اینجا چیست سه تفسیر برای آن ذکر شده :

نخست اینکه منظور ساعات شب است که یکی بعد از دیگری حادث می گردد ، یا خصوص ساعات آخر شب و سحرگاه .

دیگر اینکه منظور برنامه قیام برای نماز و عبادت و تلاوت قرآن است همانگونه که در حدیثی از امام باقر (علیه السلام ) و امام صادق (علیه السلام ) نقل شده که فرمودند : هی القیام فی آخر اللیل الی صلاة اللیل : ((منظور قیام در آخر شب برای نماز شب است )) .**(مجمع البیان) جلد 10 صفحه 378***

و در حدیث دیگری از امام صادق (علیه السلام ) در تفسیر این آیه آمده : قیامه عن فراشه لا یرید الا الله : ((منظور برخاستن از بستر است که هدفی جز خدا نداشته باشد)) .**(نورالثقلین) جلد 5 صفحه 448 حدیث 16***

سوم اینکه منظور آن ((حالات معنوی و روحانی )) و ((نشاط و جذبه ملکوتی )) است که در دل و جان انسان در این ساعات مخصوص شب به وجود می آید که آثارش در روح انسان عمیقتر و دوامش بیشتر است .

البته این تفسیر و تفسیر قبل از آن لازم و ملزوم یکدیگرند و مناسب است که هر دو در معنی آیه جمع باشد .

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 176@@@

((وطئا)) در اصل به معنی گام نهادن و همچنین به معنی توافق کردن است .

تعبیر به ((اشد وطئا)) یا به معنی مشقت و زحمتی است که قیام و عبادت شبانه دارد ، و یا به معنی تاءثیرات ثابت و راسخی است که در پرتو این عبادات در روح و جان انسان پیدا می شود (البته معنی دوم مناسب تر است ) .

این احتمال نیز وجود دارد که به معنی توافق بیشتری است که در این لحظات در میان قلب و چشم و گوش انسان و بسیج همه آنها در مسیر عبادت پیدا می شود .

((اقوم )) از ماده ((قیام )) به معنی پابرجاتر و صافتر است ، و ((قیل )) به معنی ((سخن گفتن )) است که در اینجا اشاره به ذکر خدا و تلاوت قرآن است .

رویهمرفته این آیه از آیاتی است که با تعبیرات پرمحتوایش رساترین سخن را درباره عبادت شبانه و نیایش سحرگاهان ، و راز و نیاز با محبوب ، در ساعاتی که اسباب فراغت خاطر از هر زمان فراهم تر است ، و همچنین تاءثیر آن در تهذیب نفس ، و پرورش روح و جان انسانی ، بیان کرده است ، و نشان می دهد که روح آدمی در آن ساعات آمادگی خاصی برای نیایش و مناجات و ذکر و فکر دارد .

در آیه بعد می افزاید : ((این به خاطر آن است که در روز تلاش و کوشش ‍ مستمر و فراوانی خواهی داشت )) (ان لک فی النهار سبحا طویلا) .

دائما مشغول هدایت خلق و ابلاغ رسالت پروردگار ، و حل مشکلات زندگی جمعی و فردی هستی ، و مجال کافی برای عبادت و نیایش ‍ حاصل نمی شود ، بنابراین عبادت شبانه را جانشین آن کن .

احتمال دیگری که در تفسیر آیه وجود دارد و از جهاتی جالبتر ، و با

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 177@@@

آیات قبل و بعد هماهنگ تر است این است که می فرماید : چون در طول روز وظائف سنگین و تلاش و کوشش فراوان بر دوش داری ، باید با عبادت شبانه خود را تقویت کنی ، و آمادگی لازم برای این فعالیتهای بزرگ و گسترده را از آن قیام شب به دست آوری .

((سبح )) (بر وزن مدح ) در اصل به معنی حرکت و رفت و آمد است و گاه به شنا کردن نیز اطلاق می گردد ، چرا که حرکات مداومی دارد .

گوئی جامعه انسانی را به اقیانوس بیکرانی تشبیه می کند که گروه کثیری در آن در حال غرق شدن می باشند ، امواج خروشانش به هر سو حرکت می کند کشتیهای سرگردان در آن پناهگاهی می جویند ، و پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) تنها منجی غریق در این دریا ، و قرآنش تنها کشتی نجات در این اقیانوس است .

این شناگر بزرگ باید با عبادات شبانه خود را برای این ماءموریت و رسالت عظیم روزانه آماده سازد .

بعد از دستور قیام عبادت شبانه و اشاره اجمالی به آثار عمیق آن به ذکر پنج دستور که مکمل آن است پرداخته می فرماید : ((نام پروردگارت را یاد کن )) ((و اذکر اسم ربک ))

مسلم است منظور تنها ذکر نام نیست ، بلکه توجه به معنی است چرا که یاد لفظی مقدمه یاد قلبی است ، و ذکر قلبی روح و جان را صفا می بخشد ، و نهال معرفت و تقوا را در دل آبیاری می کند .

تعبیر به ((رب )) اشاره به این است که هر گاه نام مقدس او را می بری توجه به نعمتهای بی پایان و تربیت مستمر او نسبت به خویش داشته باش .

یکی از مفسران برای ذکر پروردگار مراحلی بیان کرده :

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 178@@@

مرحله اول ذکر نام او است که در آیه مورد بحث به آن اشاره شده .

در مرحله بعد نوبت به یادآوری ذات پاک او در قلب می رسد ، که در آیه 205 سوره اعراف ذکر شده است و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة ((پروردگارت را در دل خود از روی تضرع و خوف یاد کن )) .

سرانجام مرحله سوم فرا می رسد ، در این مرحله از مقام ربوبیت خداوند فراتر می رود و به مقام مجموعه صفات جمال و جلال خدا که در الله جمع است می رسد ، چنانکه در آیه 41 سوره احزاب می فرماید : یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا

((ای کسانی که ایمان آورده اید خدا را بسیار یاد کنید)) .

و به این ترتیب این ذکر همچنان ادامه می یابد و مرحله به مرحله تکامل پیدا می کند و صاحب آن را با خود به اوج کمال می برد .**تفسیر فخر رازی جلد 30 صفحه 177 (با اقتباس)***

در دستور دوم می فرماید : ((دل به خدا ببند و از غیر او قطع امید کن و خالصانه به عبادتش برخیز)) (و تبتل الیه تبتیلا) .**طبق قاعده (مفعول مطلق) در اینجا باید (تبتل) که مصدر باب (تفعل) است ذکر شود ولی بجای آن مصدر باب تفعیل آمده این امر علاوه بر اینکه هماهنگی آخر آیات را حفظ می کند ممکن است اشاره به نکته لطیفی باشد و آن اینکه (انقطاع الی الله) نه تمامش اکتسابی است و نه تمامش موهبتی است از یکسو تلاش و کوشش بنده پرهیزگار شرط است و از سوی دیگر لطف پروردگار***

((تبتل )) از ماده ((بتل )) (بر وزن حتم ) در اصل به معنی ((انقطاع )) است ، و لذا به مریم ((بتول )) گفته شده ، چرا که هیچ همسری برای خود انتخاب نکرده بود ، و اگر به بانوی اسلام فاطمه زهرا (سلام الله علیها) نیز بتول گفته می شود به خاطر این است که او از زنان عصر خود از نظر اعمال و رفتار

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 179@@@

و معرفت جدا و برتر ، و به حالت انقطاع الی الله رسیده بود .

به هر حال ((تبتل )) آن است که انسان با تمام قلبش متوجه به خدا گردد ، و از ما سوی الله منقطع شود ، و اعمالش را فقط به خاطر او بجا آورد و غرق در اخلاص گردد .

و اگر در روایت از پیغمبر گرامی اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) نقل شده : لا رهبانیة ، و لا تبتل فی الاسلام ((در اسلام نه رهبانیت است و نه تبتل ))**(مفردات) و (مجمع البحرین) ماده (بتل)*** اشاره به این است که ترک دنیا به آن معنی که در میان راهبان مسیحی معمول است در اسلام وجود ندارد آنها برای ترک دنیا هم ازدواج را ترک می کنند ، و هم هر گونه فعالیت اجتماعی را ، اما یک مسلمان واقعی در عین اینکه در قلب اجتماع زندگی می کند تمام توجهش به خدا است .

در بعضی از روایات ، از ائمه معصومین نقل شده که ((تبتل )) به معنی بلند کردن دست در نماز است**(نورالثقلین) جلد 5 صفحه 450 حدیث 27*** ولی روشن است که این در حقیقت بیان یکی از مظاهر اخلاص و انقطاع الی الله می باشد .

به هر حال آن یاد پروردگار و این اخلاص سرمایه عظیم مردان خدا در برنامه سنگین هدایت خلق است .

سپس به سومین دستور پرداخته می افزاید : ((همان پروردگار مشرق و مغرب که معبودی جز او نیست ، او را وکیل و حافظ و یاور خود انتخاب کن )) (رب المشرق و المغرب لا اله الا هو فاتخذه وکیلا) .

در اینجا بعد از مرحله ((ذکر الله )) و ((اخلاص )) مرحله توکل و واگذاری

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 180@@@

همه کارها به خدا فرا می رسد ، خداوندی که مشرق و مغرب عالم ، یعنی مجموعه جهان هستی در زیر سیطره حکومت و ربوبیت او قرار دارد ، و تنها معبود شایسته پرستش او است ، این تعبیر در حقیقت به منزله دلیلی است برای موضوع توکل بر خدا ، چگونه انسان بر او توکل نکند ، و کار خویش را به او نسپارد ، در حالی که در پهنه جهان هستی غیر از او حاکم و فرمانروا و منعم و مربی و معبود نیست .

و بالاخره در چهارمین و پنجمین دستور می فرماید : ((در برابر آنچه دشمنان می گویند صابر و شکیبا باش ، و از آنها دوری کن ، اما دوری شایسته و جمیل )) (و اصبر علی ما یقولون و اهجرهم هجرا جمیلا) .

و به این ترتیب در اینجا مقام ((صبر)) و ((هجران )) فرا می رسد ، چرا که در مسیر دعوت به سوی حق ، بدگوئی دشمنان ، و ایذاء و آزار آنان ، فراوان است ، و اگر باغبان بخواهد گلی را بچیند باید در برابر زبان خار صبر و تحمل داشته باشد .

بعلاوه گاهی در اینجا بی اعتنائی و دوری لازم است ، تا هم از شرشان در امان بماند ، و هم درسی از این طریق به آنان بدهد ، ولی این هجران و دوری نباید به معنی قطع برنامه های تربیتی ، و تبلیغ و دعوت به سوی خدا باشد .

به این ترتیب آیات فوق نسخه جامع و کاملی به پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) و تمام کسانی که در خط او گام بر می دارند می دهد که از عبادات شبانه و نیایش پروردگار در سحرگاهان ، مدد بگیرند ، و سپس ‍ این نهال را با آب یاد خدا و اخلاص و توکل و صبر و هجران جمیل آبیاری کنند ، چه نسخه جامع و جالبی ؟ !

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 181@@@

تعبیر به ((رب المشرق و المغرب )) (خداوند مشرق و مغرب ) اشاره به حاکمیت و ربوبیت او بر تمام جهان هستی است ، همانگونه که در تعبیرات روزمره می گوئیم : فلانکس شرق و غرب زمین را در سیطره خود قرار داد ، یعنی تمام روی زمین را ، نه فقط نقطه مشرق و مغرب .

((هجر جمیل )) (دوری و جدائی شایسته ) همانگونه که اشاره کردیم به معنی هجران تواءم با دلسوزی و دعوت و تبلیغ به سوی حق است ، که یکی از روشهای تربیتی در مقطع های خاصی محسوب می شود ، و هرگز منافات با مساءله ((جهاد)) در مقطع های دیگر ندارد که هر کدام جائی و هر نکته مقامی دارد ، و به تعبیر دیگر این دوری ، بی اعتنائی نیست ، بلکه خود نوعی اعتنا است و به هر حال اینکه بعضی حکم آیه فوق را منسوخ با آیات جهاد دانسته اند صحیح نیست .

مرحوم ((طبرسی )) در ((مجمع البیان )) در ذیل آیه می گوید : و فی هذا دلالة علی وجوب الصبر علی الاذی ، لمن یدعو الی الذین و المعاشرة باحسن الاخلاق و استعمال الرفق لیکونوا اقرب الی الاجابة : ((این آیه دلالت می کند که مبلغین اسلام ، و دعوت کنندگان به سوی قرآن ، باید در مقابل نا ملائمات شکیبائی پیشه کنند ، و با حسن خلق ، و مدارا ، با مردم معاشرت نمایند ، تا سخنان آنها زودتر پذیرفته شود .**مجمع البیان جلد 10 صفحه 379***

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 182@@@