تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه ، جلد25
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

اشکالات واهی بهانه جویان !

معمولا در مواردی که آیات قرآن یا روایات اشاره به فضائل خاصی درباره امیر مؤمنان علی (علیه السلام ) می کند بعضی اصرار دارند تا آنجا که می توانند مطلب را نادیده گرفته ، یا توجیه انحرافی کنند ، و با دقت و وسوسه خاصی مساءله را تعقیب نمایند ، در حالی که اگر این فضائل برای دیگران باشد با سماحت و سهولت و آسانی از آن می گذرند !

نمونه زنده این کلام اشکالات هفتگانه ای است که ((ابن تیمیه )) در کتاب ((منهاج السنة )) در مورد احادیثی که در شاءن نزول آیات فوق آمده است بیان کرده که ما به طور فشرده به بیان آن می پردازیم .

1 - داستان غدیر بعد از بازگشت پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) از حجة الوداع یعنی در سال دهم هجرت واقع شد در حالی که سوره معارج از سوره های مکی است که قبل از هجرت نازل شده است .

پاسخ : همانگونه که قبلا نیز اشاره کردیم بسیاری از سوره ها است به نام مکی نامیده می شود در حالی که بعضی از آیات نخستین آن طبق تصریح مفسران در مدینه نازل شده و به عکس سوره هائی است که رسما مدنی نامیده می شود ولی بعضی از آیات آن در مکه نازل گشته است .

2 - در این حدیث آمده است که ((حارث بن نعمان )) خدمت پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم )

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 12@@@

در ((ابطح )) رسید ، و می دانیم ((ابطح )) دره ای است در ((مکه )) و این با نزول آیه بعد از داستان غدیر مناسب نیست .

پاسخ ((اولا)) تعبیر به ((ابطح )) فقط در بعضی از روایات است ، نه در همه روایات ، و ((ثانیا)) ((ابطح و بطحاء)) به معنی هر زمین شنزاری است که سیل از آن جاری می شود ، و اتفاقا در سرزمین مدینه نیز مناطقی وجود دارد ، که آن را ((ابطح )) یا ((بطحاء)) می نامند ، و در اشعار عرب و روایات بسیار به آن اشاره شده است .

3 - آیه و اذ قالوا اللهم ان کان هذا هو الحق من عندک فامطر علینا حجارة من السماء (انفال - 32) مسلما بعد از جنگ بدر نازل شده ، و سالها قبل از داستان غدیر است .

جواب کسی نگفته است که شاءن نزول آن آیه ، داستان غدیر است بلکه سخن در آیه ساءل سائل بعذاب واقع می باشد .

و اما آیه 32 سوره انفال چیزی است که ((حارث بن نعمان )) از آن در کلام خود استفاده کرد و این ربطی به شاءن نزول ندارد ، ولی تعصبهای افراطی سبب می شود که انسان از چنین مطلب روشن غافل گردد .

4 - قرآن مجید می گوید : و ما کان الله لیعذبهم و انت فیهم و ما کان الله معذبهم و هم یستغفرون : ((خداوند آنها را عذاب نمی کند در حالی که تو در میان آنها هستی ، و خداوند آنها را عذاب نمی کند در حالی که استغفار می کنند)) (انفال - 33) این آیه می گوید : با وجود پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) هرگز عذابی نازل نخواهد شد .

پاسخ : آنچه قابل قبول است اینکه عذاب عمومی و دستجمعی به خاطر پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) وجود نداشت ، ولی عذابهای خصوصی و شخصی کرارا بر افراد نازل

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 13@@@

شد ، چنانکه تاریخ اسلام گواه است که افراد متعددی مانند ((ابو زمعه )) و ((مالک بن طلاله )) و ((حکم بن ابی العاص )) و غیر آنها به خاطر نفرین پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) یا بدون آن گرفتار عذاب شدند .

علاوه بر این آیه فوق تفسیرهای دیگری نیز دارد که طبق آن استدلال به آن در اینجا ممکن نیست (به تفسیر نمونه جلد 7 صفحه 154 ذیل همان آیه 33 انفال مراجعه شود) .

5 - اگر چنین شاءن نزولی صحیح بود باید مانند داستان ((اصحاب الفیل )) معروف شود .

پاسخ : این شاءن نزول به قدر کافی مشهور و معروف است و در بالا اشاره کردیم که حداقل درسی کتاب از کتب تفسیر و حدیث آمده وآنگهی عجیب است که انتظار داشته باشیم یک حادثه شخصی همانند یک حادثه عمومی مثل داستان اصحاب الفیل انعکاس یابد ، چرا که آن داستان جنبه همگانی داشت سر تا سر مکه را گرفته بود و یک لشکر بزرگ طی آن نابود گشت ولی داستان ((حارث بن نعمان )) تنها مربوط به یک نفر است !

6 - از این حدیث استفاده می شود که ((حارث بن نعمان )) مبانی اسلام را قبول داشت چگونه ممکن است یک مسلمان در عصر پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) به چنین عذابی گرفتار شود ؟

پاسخ : این ایراد نیز ناشی از تعصب شدید است ، زیرا احادیث فوق به خوبی نشان می دهد که او نه تنها گفته پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) را قبول نداشت بلکه به خداوند نیز معترض بود که چرا چنین دستوری را درباره علی (علیه السلام ) به پیامبرش داده است ؟ ! و این شدیدترین مرتبه کفر و ارتداد محسوب می شود .

7 - در کتابهای معروفی مانند ((استیعاب )) که نام ((صحابه )) آمده است اسمی از ((حارث بن نعمان )) نمی بینیم .

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 14@@@

پاسخ : آنچه در این کتاب و مانند آن از نامهای صحابه آمده تنها مربوط به قسمتی از صحابه است ، مثلا در کتاب ((اسدالغابة )) که از مهمترین کتبی است که اصحاب پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) را بر می شمرد تنها هفت هزار و پانصد و پنجاه و چهار نفر را برشمرده ، در حالی که می دانیم تنها در حجة الوداع صد هزار نفر یا بیشتر در محضر پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) بودند ، بنابراین شکی نیست که بسیاری از صحابه پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) نامشان در این کتب نیامده است .**شرح بیشتر درباره پاسخهای فوق و شواهد تاریخی یا روایتی برای هر کدام را در کتاب نفیس (الغدیر) جلد 1 صفحه 247 تا 266 مطالعه فرمائید***

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 15@@@