تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد دوم
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

ب) زینتها در جهان دیگر

مؤمنین در بهشت از زینتهای خاصی استفاده می‏کنند و در کنار لذتی که از خوردنیها و نوشیدنیها و پوشیدنیها بهشتی و دیگر لذایذ می‏برند، از این نوع لذت (استفاده از زینتها) نیز بهره‏مند می‏شوند.
خداوند این حقیقت را با تعابر مختلف در آیات قرآن کریم مورد تأکید قرار داده است، در یک جا می‏فرماید:
جنا عدن یدخلونها یحلون فیها من اساور من ذهب و لؤلؤاً و لباسهم فیها حریر و قالوا الحمد لله الذی اذهب عنا الحزن ان ربنا لغفور شکور.(229)
[باغهایی اقامتی که در آنها داخل شوند در آنجا با دستبدهای طلا و در و گهر آراسته و زینت شوند و لباسهاشان در آن باغها از ابریشم و حریر باشد و گویند ستایش خداوندی را شایسته است که حزن و اندوه از ما بزدود که خدای بخشایشگر و قدرشناس است‏].
در این آیه تصریح شده که بهشتیان بوسیله لباسها و اشیاء و وسایل زینتی و طلا و جوهرات آرایش و زینت می‏شوند. از این آیه استفاده می‏شود که در بهشت، استفاده از طلا و لباس ابریشم و حریر اشکالی ندارد و می‏توان گفت: منع استفاده از اینگونه چیزها در دنیا برای مردان ریشه در تزاحم آن در تزاحم آن با مصالح مادی و اجتماعی انسان دارد.
در آیه دیگری می‏فرماید:
متکئین علی فرش بطائنها من استبرق و جنی الجنتین دان.(230)
در این آیه خداوند از زینتهایی بهشتی خبر می‏دهد که به جایگاه و تکیه گاه و سریر و مسکن و مأوای بهشتیان مربوط می‏شود و در همین زمینه در آیه دیگری نیز آمده است که:
متکئین علی رفرف خضر و عبقری حسان.(231)
در بین رنگهای متنوع و زیبا قرآن، روی رنگ سبز تکیه می‏کند و در مورد بهش هر جا که سخن از رنگ به میان می‏آید، همانطور که در آیه اخیر می‏بینیم، رنگ سبز را یادآوری می‏کند.
باز هم در همین رابطه آمده است که علی سرر موضونه متکئین علیها متقابیل.(232)
[بر سریرهای زربفت مرصع رو به روی هم تکیه زنند].
نیز در زمینه اشیای زینتی و مناظر بهشت در آیات دیگری می‏فرماید:
فیها عین جاریه فیها سرر مرفوعه، و اکواب موضوعه، و نمارق مصفوقه، و زرابی مبثوثه(233).
[در بهشت چشمه‏ها جاری است و تختهایی بلند پایه نهاده‏اند قدحهای بزرگ گذاشته‏اند و بالشهای مرتب و فرشهای گسترده (روی تختها) قرار داده‏اند].
در این آیه نیز از جامها و قدحها که روی میز گذاشته شده و از تختهای بلند و خوش منظر و از فرشها و بالشهای منظم و مرتب و دیگر اشیای زینتی و مناظر زیبا که در بهشت وجود دارد و بهشتیان از آن بهره می‏برند سخن می‏گوید.
بنابراین، اصل لذت بردن از مناظر زیبا و اشیای زینتی از غرایز فطری انسان است و خود به خود بار ارزشی ندارد نه خوب است و نه بد. داشتن بار ارزشی و خوب و بد اخلاقی آن به امور عارضی و خارجی بستگی دارد.
اگر در مواردی استفاده از اشیای زینتی و مناظر زیبا در این عالم ارزش منفی داشه باشد، یا به لحاظ تزاحمی است که با دیگر مصالح شخصی انسان دارد و یا به واسطه این است که انسان بیش از حد به امور دنیوی تعلق پیدا می‏کند در حدی که او را از آخرت غافل خواهد کرد و یا برای این نامطلوب است که با حق دیگرن و مصالح اجتماعی دیگران در تعارض خواهد بود. اگر اینگونه تزاحمات نبود، خود به خود استفاده از زینت و جمال فطرتاً مطلوب انسان است و از نظر اخلاقی هم اشکالی در آن نیست.
جمالهای انسانی در بهشت
در قرآن کریم در شمارش نعمتهای بهشتی علاوه بر آنچه که گفتیم برای استفاده بهشتیان زیباییها و جمالهای انسان را نیز مطرح فرموده است و آن در زمره لذتهایی بر شمرده که بهشتیان از آن نیز برخوردارند.
البته، ما قبلاً گفته‏ایم و اکنون نیز یادآوری می‏کنیم که غرایز انسان غالباً در هم آمیختگی دارند و با هم انسان را وادار به کار مشترکی می‏کنند به شکلی که در انجام یک کار، گاهی ممکن است چند غریزه با هم و توأماً مؤثر باشند.
نمونه روشن برای آنچه که در اینجا ادعا می‏کنیم، غریزه جنسی است که با زیبایی طلبی فرق می‏کند و از دو مقوله است، مع الوصف، این دو گرایش غالباً همراه هم مؤثر واقع می‏شوند. در قرآن کریم هم به زیبایی زنها به عنوان یک انگیزه با تعبیر و لو اعجبک حسنهن. [و اگر زیبایی زنها ترا به تحسین واداشت و شیفته ساخت‏] اشاره شده است. در انتخاب همسر، موضوع زیبایی عامل بسیار مهم و تعیین کننده‏ای است هر چند که گرایش به زبایی یک گرایش مستقل، و با شهوت و غریزه جنسی کاملاً متفاوت است.
قرآن کریم، در مقام ذکر نعمتهای بهشتی، علاوه بر اینکه از همسران زیبا، با تعابیر بسیار جالب و ظریف سخن می‏گوید مثل تعبیر به کانهن بیض مکنون(234) و مثل حور مقصورات فی الخیام(235) و نظایر آنها از غلمها نهای زیبای بهشتی نیز سخن به میان کشیده که مؤمنین از رؤیت آنها لذت می‏برند. در یکجا می‏فرماید:
و یطوف علیهم غلمان لهم کأنهم لؤلؤ مکنون(236).
[و پسرانشان که چون گوهری در صدف هستند (برای خدمت) برگردشان می‏چرخند].
و در یک جای دیگر می‏فرماید:
یطوف علیهم و لدان مخلدون باکواب و أباریق و کأس من معین.(237)
[پسرانی که حسن و وانیشان ابدی و همیشگی است با پارچهای بلورین و مشربه‏ها و جامهای پر از شراب ناب بر گردشان می‏چرخند].
پسرانی در اطراف آنان گردش و خدمت می‏کنند که هیچگاه پیر نمی‏شوند، بلکه، همیشه جوان و شاداب باقی خواهند ماند.
و در آیه سومی آمده است که:
و یطوف علیهم و لدان مخلدون اذا رأیتهم حسبتهم لؤلؤاً منشوراً.(238)
[پسرانی که تا ابد جوان و زیبا هستند بر گردشان می‏چرخند که هرگاه آنان را ببینی از فرط زیبایی گمان می‏کنی که درهایی پراکنده شده (مروارید غلطان) هستند].
بنابراین، تماشای انسانهای زیبا یکی از لذتهای اخروی است. کسانی که به این گرایش مستقل در انسان توجه ندارند گمان می‏کنند این مسأله به شهوت جنسی مربوط می‏شود و العیاذ بالله در بهشت تمایل به جنس موافق مطرح است. ولی قطاً، چنین گمانی باطل و بی‏اساس خواهد بود.
نعمتهایی که مردم در بهشت از آنها استفاده می‏کنند و لذتهایی که از آنها می‏برند همان لذتهایی است که فطرت انسان در اصل اقتضا دارد. تمایلاتی که انسان در این جهان مادی اظهار می‏کند، در بعضی موارد تمایلاتی بدلی است که با انحراف از راه مستقیم فطرت در او خودنمایی می‏کند. یعنی هنگامی که خواستهای فطری او به صورت طبیعی ارضا نمی‏شود، میلش به راههای بدلی تعلق خواهد گرفت.
مقتضای غریزه جنسی در این عالم، تمایل به جنس مخالف است. ولی، در اثر محرومیتهایی که پیش می‏آید و یا بعضی از عوامل دیگری که موجب انحراف او می‏شوند، این تمایل به جنس موافق هم تعلق پیدا می‏کند. و این خلاف فطرت اولیه انسان و انحراف در مسیر فطرت او خواهد بود.
قرآن در مورد این تمایل انحرافی به قوم لوط خطاب می‏کند که و تذرون ما خلق لکم ربکم.(239)
[آنچه که خدا برای شما آفریده رها می‏کنید.] و دنبال چیزی می‏روید که شیطانی و انحرافی است.
میلهایی که در این عالم، در اثر انحراف در انسان پدید می‏آید، در جهان آخرت وجود ندارند. مثلاً میل به مواد مخدر در این جهان، که در بعضی از افراد منحرف پیدا می‏شود مثل میل به کشیدن سیگار یا تریاک و یا اعتیاد به هروئین و نظایر آنها یک میل فطری نیست و بنابراین، در بهشت چنین میلها و گرایشهایی در انسان وجود ندارد.
حال اگر می‏گوییم: در بهشت هر چه را که انسان بخواهد بدان دست خواهد یافت و همه میلهای او در آنجا ارضا می‏شود، لازمه این سخن آن نیست که در بهشت هم، مثل این دنیای مادی، سیگار و چپق و قلیان و هروئین و حشیش و... وجود داشته باشد.
در بهشت آنچه را که اصالتاً، فطرت انسان بدان گرایش و تمایل دارد به او داده می‏شود و میلهای اصل و فطری و غیر انحرافی او هر آنچه که باشد اشباع خواهد شد. فیها ما تشتهیه الأنفس و تلذ الأعین.(240) ولی از تمایلاتی که انسان در این عالم، در اثر انحراف از فطرت و گمراهی و کجروی پیدا می‏کند، در آنجا خبری نیست.
جمال دوستی و تمایل به دیدن اشیاء و انسانهای زیبا، از جمله تمایلات اصیل و فطری و همیشگی انسان است و به همین دلیل است که قرآن، آن را از جمله بهترین نعمتهای بهشت و بالاترین لذتهای بهشتیان به شمار آورده است. ولی باید توجه داشت که این میل، یک میل مستقل و جداگانه است و ربطی به میل جنسی ندارد.
میل جنسی انسان به وسیله جنس مخالفت ارضا می‏شود ولی، دیدن انسان‏های زیبا مثل: پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (علیهم السلام)، میل فطری دیگی است و در آخرت هم این میل در انسان هست و از آنجا که یک میل فطری و اصیل است، زمینه ارضای آن نیز فراهم خواهد بود.
اگر در این جهان، انسان از تماشای بعضی از انسانهای زیبا منع شده، به لحاظ همان تزاحماتی است که، قبل از این توضیح داده‏ایم. یعنی، لذت تماشای آنان با کمالات دیگر انسان تزاحم پیدا می‏کند و انسان با دنبال کردن این میل در معرض انحراف و گمراهی قرار می‏گیرد و علتش این است که ارضای جنسی غالباً، با مسأله زیبایی تماس مستقیم دارد و زیبایی غالباً جزء عوامل تحریک کننده شهوت جنسی است.
از اینجا است که در این عالم از یک سو، زن مکلف است که خود را از دید مرد اجنبی بپوشاند و از سوی دیگر نیز مرد هم مکلف است که از نگاه به زن نامحرم خودداری کند. ولی، در عالم آخرت و در بهشت، هر کسی هر چه بخواهد از حورالعین در اختیارش قرار خواهد گرفت و بر فرض که زیبایی یک زن که همسر شخص دیگری است تمایل او را بر انگیزد خداوند عین همان زن، حوریه‏ای را برای او خلق می‏کند و انسان درگیر مشکلات تعارضات و تزاحمهای این عالم نخواهد بود.
خلاصه آن که جمال دوستی و گرایش به زیبایی جزء گرایشهایی اصیل و فطری انسان است که به وسیله دیدن مناظر زیبا و با مشاهده انسانهای زیبا اشباع می‏شود و لذت بردن از دیدن مناظر جالب و مشاهده انسانهای زیبا، از نعمت‏های بزرگ بهشت و لذت‏های والای بهشتیان خواهد بود و لزوم چشم پوشی از نامحرم و منع از لذت بردن از تماشای زیباییهای انسانی در بعضی موارد در این عالم در مزاحمت با دیگر کمالات انسان ریشه دارد.
زینت و ارزش اخلاقی
ملاک حسن استفاده از زینتها چنانکه قبلاً هم گفته‏ایم این است که به شکلی با خدا و مبدأ و معاد انسان ارتباط پیدا کند.
استفاده از زینت به دو صورت مختلف مورد نظر خواهد بود: یکی به معنی التذاذ و بهره‏مندی از رؤیت آنها و دیدن مناظر زیبای طبیعت است.
دوم به معنی زینت کردن و رسیدن به سر و وضع و لباس و موسی سر و صورت و منظم کردن و مرتب کردن و نظیف و تمیز نمودن آنها خواهد بود.
طبیعی است ارتباط این دو نوع استفاده از زینتها، با خداوند نیز به دو شکل مختلف تصور می‏شود که ما در اینجا یکی را ارتباط در نتیجه و دومی را ارتباط در انگیزه عمل نام می‏گذاریم.
منظور از ارتباط با خدا در نتیجه عمل، آن است که تحت تأثیر این نعمتها به نحوی در حالات و معنویات انسان و رابطه‏ای که با خدا دارد تغییری مثبت حاصل شود.
فی‏المثل، اگر استفاده از این نعمتها، انسان را متوجه خدا و ارزش والای نعمتهای او کند و روح تقدیر و شکر و سپاس را در وی برانگیزد و یا بر علم و معرفت و خداشناسی وی بیفزاید و علم و قدرت و رحمت خدا را در نظر او بیش از پیش روشن و نمایان سازد، در این صورت استفاده از زینتها می‏تواند دارای ارزش مثبت باشد.
اولیای خدا که در دل تاریک شب - هنگامی که همه در بستر آرمیده‏اند و خواب چشم و گوششان را بسته و عقل و هوششان را ربوده است - به یاد خدا و برای عبادت برمی‏خیزند به آسمان و ماه ستارگان پرنور و کهکشانهای درخشان و زینتها و زیباییهای موجودات آسمانی خیره می‏شوند به یاد خدا و قدرت و عظمت و جلال او می‏افتند و رفته رفته غرق در یاد او می‏شوند و آنچنان حواس و ادراکاتشان در هیبت و عظمت الهی متمرکز می‏شود که دیگر هیچ چیز جز او نمی‏بینند؛ و یا با رؤیت و تأمل و اندیشه در این عالم آینده جهان رامشاهده می‏کنند، چنین رؤیت و مشاهده‏ای و اینگونه استفاده از زینتها از بالاترین ارزش اخلاقی برخوردار خواهد بود.
منظور از ارتباط در انگیزه این است که انگیزه انسان در استفاده از زینتها پیروی از دستورات الهی و آداب اخلاقی باشد. در این بخش بطور عمده نظر ما این است که اسلام در بعض موارد توصیه و تأکید دارد که مؤمن از زینتها به طرز ویژه استفاده کند و در این صورت است که مؤمن با چنین انگیزه اگر با استفاده از زینتها به آرایش خود بپردازد و به سر و وضع خود برسد کار او ارزش مثبت دارد و کاری عبادی خواهد بود و در اینجا خوب است به یک نمونه بارز اشاره کنیم:
اسلام به اجتماعات مؤمنین اهمیت زیادی می‏دهد و به منظور انس گرفتن مؤمنین با هم دستورات زیادی دارد و از آنجا که یکی از چیزهایی که موجب انس افراد می‏شود ظواهر مطلوب و آراستگی و پاکیزگی ظاهری است، بویژه بر تزیین مؤمنین برای یکدیگر اهتمام می‏ورزد تا از این رهگذر رغبت آنان را برای معاشرت با هم افزایش دهد.
کسی که وضع آشفته و ژولیده‏ای داشته باشد، دیگران علاقه‏ای ندارند که با او معاشرت کنند و با او انس بگیرند. اگر مؤمنین اینگونه به ظاهر خود بی‏اعتنا باشند، این وضع آشفته خود کم کم موجب پراکندگی آنها خواهد شد و بنابراین، با هدفی که اسلام در تألف و تعاطف مؤمنین با همدیگر دارد سازشی ندارد.
از اینجا است که در اسلام زینت کردن مؤمنین به هنگام شرکت در اجتماعات مطلوب و دارای ارزش اخلاقی مثبت است. به این آیه شریفه قرآن بنگریم که می‏فرماید:
یا بنی آدم خذوا زینتکم عند کل مسجد.(241)
[ای فرزندان آدم، به هنگام حضور در مساجد (و شرکت در اجتماعات مسلمین) زینت خود را برگیرید].
مؤمنین وقتی که در مجامع اسلامی که معمولاً در مسجد تشکیل می‏شود شرکت می‏کنند می‏بایست ظاهر آراسته‏ای داشته باشند که دیگران میل و رغبت مصاحبت و گفتگو با آنها را داشته باشند.
زینت که در اینجا مورد بحث است هم شامل لباس می‏شود و هم موی سر و صورت. لباس تمیز و سر و روی آراسته هم مشمول زینت است و به همین ملاک در سایر مجالسی هم که مؤمنین دارند حتی دو نفر مؤمنی که با هم مواجه می‏شوند می‏بایست این دستور اسلامی را رعایت کنند.
در روایات زیادی آمده است که پیامبر گرامی (ص) هنگامی که در مجامع مسلمانها حضور پیدا می‏کردند و یا حتی برای ملاقات یک نفر می‏رفتند، سر و وضع خودشان را آرایش می‏دادند و حتی اگر آینه‏ای در دسترس نبود در آب صاف و زلال نگاه می‏کردند تا متوجه وضع سر و صورت خود بشوند و در ملاقات خود سر و صورتشان آشفته و ژولیده نباشد.
احادیث فراوانی داریم حاکی از آن که پیامبر اکرم (ص) علاقه فراوانی به عطر و بوی خوش داشتند و در بعضی از آنها آمده است که یک سوم از مخارج سالانه آن حضرت برای تهیه عطر هزینه می‏شد و این به خاطر رعایت همین نکته بود که لازم است مؤمن وضع خود را به شکلی سامان دهد که مطلوب باشد و دیگران از معاشرت با او لذت ببرند و در نتیجه اینگونه معاشرتها اهداف اسلام تأمین شود.
از بعضی دیگر از آیات قرآن نیز که لفظ طهارت در آنها به کار رفته مثل آیه و ثیابک فطهر [و لباست را پاکیزه ساز] و آیه ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین. [خداوند توبه کنندگان و پاکیزگان را دوست می‏دارد.] می‏توان استظهار کرد که زینت مطلوب است در همین رابطهت از آنجا که اسلام به اجتماعات مؤمنین زیاد اهمین می‏دهد، به منظور انس گرفتن آنان با هم و تشکیل چنین اجتماعاتی، آداب و دستوراتی دارد و بویژه، بر تزیین آنان برای یکدیگر و آراستگی لباس و سر و وضع و نظافت و پاکیزگی به شدت اهتمام می‏ورزد.
کسی که ظاهری آشفته و سر وضعی ژولیده دارد و نظیف و معطر نیست، دیگران علاقه‏ای به معاشرت و انس گرفتن با او را ندارند و اگر مؤمنین به ظاهر خود بی‏اعتنا باشند، به تدریج جمع آنها به پراکندگی گرایش پیدا خواهد کرد و این با تعاطف و انس‏گیری مؤمنین و نزدیک شدن و برادری مسلمانان که از اهداف عمده اسلام است، سازش ندارد.
خداوند در یکی از آیات قرآن می‏گوید:
یا بنی آدم خذوا زینتکم عند کل مسجد.(242)
[ای فرزندان آدم به هنگام حضور در مساجد (و شرکت در اجتماعات مسلمین) زینت خود برگیرید].
مؤمنین وقتی در مجامع اسلامی، که معمولاً در مساجد تشکیل می‏شود، شرکت می‏کنند، می‏بایست ظاهری آراسته داشته باشند تا دیگران به مصاحبت و گفتگوی با آنها رغبت کنند. این یک دستور اخلاقی است و ارزش مثبت دارد. زینت، در آیه بالا مطلق است و شامل آراستگی و نظافت لباس و بدن و موی سر و صورت، و غیره می‏شود. در سایر مجالسی که مؤمنین در غیر مسجد هم دارند، هر چند که مجلسی از دو نفر از مؤمنین باشد، این ملاک وجود دارد.
در بسیاری از روایات، وارد شده است که پیغمبر اکرم (ص) هنگامی که در مجامع مسلمانها حاضر می‏شدند و حتی اگر برای ملاقات با یک نفر می‏رفتند، سر و وضع خود را آرایش می‏دادند و حتی اگر آینه‏ای در دسترس نبود در آب صافت، سر و وضع خود را نگاه می‏کرد که آشفته و ژولیده نباشد.
در روایات دیگری آمده است که آن حضرت، عطر را زیاد دوست داشت؛ تا آنجا که از بعضی روایات استفاده می‏شود، یک سوم از مخارج سالانه ایشان برای فراهم کردن عطر هزینه می‏شد، اینها همه گویای آن است که اسلام به زینت و آراستگی ظاهری اهتمام می‏ورزد تا زمینه انس و الفت و معاشرت مؤمنین با هم زیاد و اهداف اسلام، به کمک اجتماعات و ارتباطات آنان، پیاده شود.
مطلوب بودن زینت را، از برخی آیات دیگر قرآن نیز، مثل: آیات مربوط به طهارت که اطلاق آنها، هر نوع نظافت و آراستگی و تزیین را شامل می‏شود می‏توان استفاده کرد.
مثل آیه‏ای که در آن می‏فرماید:
و ثیابک فطهر و الرجز فاهجر.(243)
[و لباست را پاکیزه کن و از هر ناپاکی دوری گزین‏].
و آیه دیگری که در آن می‏فرماید:
ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین.(244)
[خداوند توبه کنندگان و پاکیزگان را دوست می‏دارد].