مؤمنین در بهشت از زینتهای خاصی استفاده میکنند و در کنار لذتی که از خوردنیها و نوشیدنیها و پوشیدنیها بهشتی و دیگر لذایذ میبرند، از این نوع لذت (استفاده از زینتها) نیز بهرهمند میشوند.
خداوند این حقیقت را با تعابر مختلف در آیات قرآن کریم مورد تأکید قرار داده است، در یک جا میفرماید:
جنا عدن یدخلونها یحلون فیها من اساور من ذهب و لؤلؤاً و لباسهم فیها حریر و قالوا الحمد لله الذی اذهب عنا الحزن ان ربنا لغفور شکور.(229)
[باغهایی اقامتی که در آنها داخل شوند در آنجا با دستبدهای طلا و در و گهر آراسته و زینت شوند و لباسهاشان در آن باغها از ابریشم و حریر باشد و گویند ستایش خداوندی را شایسته است که حزن و اندوه از ما بزدود که خدای بخشایشگر و قدرشناس است].
در این آیه تصریح شده که بهشتیان بوسیله لباسها و اشیاء و وسایل زینتی و طلا و جوهرات آرایش و زینت میشوند. از این آیه استفاده میشود که در بهشت، استفاده از طلا و لباس ابریشم و حریر اشکالی ندارد و میتوان گفت: منع استفاده از اینگونه چیزها در دنیا برای مردان ریشه در تزاحم آن در تزاحم آن با مصالح مادی و اجتماعی انسان دارد.
در آیه دیگری میفرماید:
متکئین علی فرش بطائنها من استبرق و جنی الجنتین دان.(230)
در این آیه خداوند از زینتهایی بهشتی خبر میدهد که به جایگاه و تکیه گاه و سریر و مسکن و مأوای بهشتیان مربوط میشود و در همین زمینه در آیه دیگری نیز آمده است که:
متکئین علی رفرف خضر و عبقری حسان.(231)
در بین رنگهای متنوع و زیبا قرآن، روی رنگ سبز تکیه میکند و در مورد بهش هر جا که سخن از رنگ به میان میآید، همانطور که در آیه اخیر میبینیم، رنگ سبز را یادآوری میکند.
باز هم در همین رابطه آمده است که علی سرر موضونه متکئین علیها متقابیل.(232)
[بر سریرهای زربفت مرصع رو به روی هم تکیه زنند].
نیز در زمینه اشیای زینتی و مناظر بهشت در آیات دیگری میفرماید:
فیها عین جاریه فیها سرر مرفوعه، و اکواب موضوعه، و نمارق مصفوقه، و زرابی مبثوثه(233).
[در بهشت چشمهها جاری است و تختهایی بلند پایه نهادهاند قدحهای بزرگ گذاشتهاند و بالشهای مرتب و فرشهای گسترده (روی تختها) قرار دادهاند].
در این آیه نیز از جامها و قدحها که روی میز گذاشته شده و از تختهای بلند و خوش منظر و از فرشها و بالشهای منظم و مرتب و دیگر اشیای زینتی و مناظر زیبا که در بهشت وجود دارد و بهشتیان از آن بهره میبرند سخن میگوید.
بنابراین، اصل لذت بردن از مناظر زیبا و اشیای زینتی از غرایز فطری انسان است و خود به خود بار ارزشی ندارد نه خوب است و نه بد. داشتن بار ارزشی و خوب و بد اخلاقی آن به امور عارضی و خارجی بستگی دارد.
اگر در مواردی استفاده از اشیای زینتی و مناظر زیبا در این عالم ارزش منفی داشه باشد، یا به لحاظ تزاحمی است که با دیگر مصالح شخصی انسان دارد و یا به واسطه این است که انسان بیش از حد به امور دنیوی تعلق پیدا میکند در حدی که او را از آخرت غافل خواهد کرد و یا برای این نامطلوب است که با حق دیگرن و مصالح اجتماعی دیگران در تعارض خواهد بود. اگر اینگونه تزاحمات نبود، خود به خود استفاده از زینت و جمال فطرتاً مطلوب انسان است و از نظر اخلاقی هم اشکالی در آن نیست.
جمالهای انسانی در بهشت
در قرآن کریم در شمارش نعمتهای بهشتی علاوه بر آنچه که گفتیم برای استفاده بهشتیان زیباییها و جمالهای انسان را نیز مطرح فرموده است و آن در زمره لذتهایی بر شمرده که بهشتیان از آن نیز برخوردارند.
البته، ما قبلاً گفتهایم و اکنون نیز یادآوری میکنیم که غرایز انسان غالباً در هم آمیختگی دارند و با هم انسان را وادار به کار مشترکی میکنند به شکلی که در انجام یک کار، گاهی ممکن است چند غریزه با هم و توأماً مؤثر باشند.
نمونه روشن برای آنچه که در اینجا ادعا میکنیم، غریزه جنسی است که با زیبایی طلبی فرق میکند و از دو مقوله است، مع الوصف، این دو گرایش غالباً همراه هم مؤثر واقع میشوند. در قرآن کریم هم به زیبایی زنها به عنوان یک انگیزه با تعبیر و لو اعجبک حسنهن. [و اگر زیبایی زنها ترا به تحسین واداشت و شیفته ساخت] اشاره شده است. در انتخاب همسر، موضوع زیبایی عامل بسیار مهم و تعیین کنندهای است هر چند که گرایش به زبایی یک گرایش مستقل، و با شهوت و غریزه جنسی کاملاً متفاوت است.
قرآن کریم، در مقام ذکر نعمتهای بهشتی، علاوه بر اینکه از همسران زیبا، با تعابیر بسیار جالب و ظریف سخن میگوید مثل تعبیر به کانهن بیض مکنون(234) و مثل حور مقصورات فی الخیام(235) و نظایر آنها از غلمها نهای زیبای بهشتی نیز سخن به میان کشیده که مؤمنین از رؤیت آنها لذت میبرند. در یکجا میفرماید:
و یطوف علیهم غلمان لهم کأنهم لؤلؤ مکنون(236).
[و پسرانشان که چون گوهری در صدف هستند (برای خدمت) برگردشان میچرخند].
و در یک جای دیگر میفرماید:
یطوف علیهم و لدان مخلدون باکواب و أباریق و کأس من معین.(237)
[پسرانی که حسن و وانیشان ابدی و همیشگی است با پارچهای بلورین و مشربهها و جامهای پر از شراب ناب بر گردشان میچرخند].
پسرانی در اطراف آنان گردش و خدمت میکنند که هیچگاه پیر نمیشوند، بلکه، همیشه جوان و شاداب باقی خواهند ماند.
و در آیه سومی آمده است که:
و یطوف علیهم و لدان مخلدون اذا رأیتهم حسبتهم لؤلؤاً منشوراً.(238)
[پسرانی که تا ابد جوان و زیبا هستند بر گردشان میچرخند که هرگاه آنان را ببینی از فرط زیبایی گمان میکنی که درهایی پراکنده شده (مروارید غلطان) هستند].
بنابراین، تماشای انسانهای زیبا یکی از لذتهای اخروی است. کسانی که به این گرایش مستقل در انسان توجه ندارند گمان میکنند این مسأله به شهوت جنسی مربوط میشود و العیاذ بالله در بهشت تمایل به جنس موافق مطرح است. ولی قطاً، چنین گمانی باطل و بیاساس خواهد بود.
نعمتهایی که مردم در بهشت از آنها استفاده میکنند و لذتهایی که از آنها میبرند همان لذتهایی است که فطرت انسان در اصل اقتضا دارد. تمایلاتی که انسان در این جهان مادی اظهار میکند، در بعضی موارد تمایلاتی بدلی است که با انحراف از راه مستقیم فطرت در او خودنمایی میکند. یعنی هنگامی که خواستهای فطری او به صورت طبیعی ارضا نمیشود، میلش به راههای بدلی تعلق خواهد گرفت.
مقتضای غریزه جنسی در این عالم، تمایل به جنس مخالف است. ولی، در اثر محرومیتهایی که پیش میآید و یا بعضی از عوامل دیگری که موجب انحراف او میشوند، این تمایل به جنس موافق هم تعلق پیدا میکند. و این خلاف فطرت اولیه انسان و انحراف در مسیر فطرت او خواهد بود.
قرآن در مورد این تمایل انحرافی به قوم لوط خطاب میکند که و تذرون ما خلق لکم ربکم.(239)
[آنچه که خدا برای شما آفریده رها میکنید.] و دنبال چیزی میروید که شیطانی و انحرافی است.
میلهایی که در این عالم، در اثر انحراف در انسان پدید میآید، در جهان آخرت وجود ندارند. مثلاً میل به مواد مخدر در این جهان، که در بعضی از افراد منحرف پیدا میشود مثل میل به کشیدن سیگار یا تریاک و یا اعتیاد به هروئین و نظایر آنها یک میل فطری نیست و بنابراین، در بهشت چنین میلها و گرایشهایی در انسان وجود ندارد.
حال اگر میگوییم: در بهشت هر چه را که انسان بخواهد بدان دست خواهد یافت و همه میلهای او در آنجا ارضا میشود، لازمه این سخن آن نیست که در بهشت هم، مثل این دنیای مادی، سیگار و چپق و قلیان و هروئین و حشیش و... وجود داشته باشد.
در بهشت آنچه را که اصالتاً، فطرت انسان بدان گرایش و تمایل دارد به او داده میشود و میلهای اصل و فطری و غیر انحرافی او هر آنچه که باشد اشباع خواهد شد. فیها ما تشتهیه الأنفس و تلذ الأعین.(240) ولی از تمایلاتی که انسان در این عالم، در اثر انحراف از فطرت و گمراهی و کجروی پیدا میکند، در آنجا خبری نیست.
جمال دوستی و تمایل به دیدن اشیاء و انسانهای زیبا، از جمله تمایلات اصیل و فطری و همیشگی انسان است و به همین دلیل است که قرآن، آن را از جمله بهترین نعمتهای بهشت و بالاترین لذتهای بهشتیان به شمار آورده است. ولی باید توجه داشت که این میل، یک میل مستقل و جداگانه است و ربطی به میل جنسی ندارد.
میل جنسی انسان به وسیله جنس مخالفت ارضا میشود ولی، دیدن انسانهای زیبا مثل: پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (علیهم السلام)، میل فطری دیگی است و در آخرت هم این میل در انسان هست و از آنجا که یک میل فطری و اصیل است، زمینه ارضای آن نیز فراهم خواهد بود.
اگر در این جهان، انسان از تماشای بعضی از انسانهای زیبا منع شده، به لحاظ همان تزاحماتی است که، قبل از این توضیح دادهایم. یعنی، لذت تماشای آنان با کمالات دیگر انسان تزاحم پیدا میکند و انسان با دنبال کردن این میل در معرض انحراف و گمراهی قرار میگیرد و علتش این است که ارضای جنسی غالباً، با مسأله زیبایی تماس مستقیم دارد و زیبایی غالباً جزء عوامل تحریک کننده شهوت جنسی است.
از اینجا است که در این عالم از یک سو، زن مکلف است که خود را از دید مرد اجنبی بپوشاند و از سوی دیگر نیز مرد هم مکلف است که از نگاه به زن نامحرم خودداری کند. ولی، در عالم آخرت و در بهشت، هر کسی هر چه بخواهد از حورالعین در اختیارش قرار خواهد گرفت و بر فرض که زیبایی یک زن که همسر شخص دیگری است تمایل او را بر انگیزد خداوند عین همان زن، حوریهای را برای او خلق میکند و انسان درگیر مشکلات تعارضات و تزاحمهای این عالم نخواهد بود.
خلاصه آن که جمال دوستی و گرایش به زیبایی جزء گرایشهایی اصیل و فطری انسان است که به وسیله دیدن مناظر زیبا و با مشاهده انسانهای زیبا اشباع میشود و لذت بردن از دیدن مناظر جالب و مشاهده انسانهای زیبا، از نعمتهای بزرگ بهشت و لذتهای والای بهشتیان خواهد بود و لزوم چشم پوشی از نامحرم و منع از لذت بردن از تماشای زیباییهای انسانی در بعضی موارد در این عالم در مزاحمت با دیگر کمالات انسان ریشه دارد.
زینت و ارزش اخلاقی
ملاک حسن استفاده از زینتها چنانکه قبلاً هم گفتهایم این است که به شکلی با خدا و مبدأ و معاد انسان ارتباط پیدا کند.
استفاده از زینت به دو صورت مختلف مورد نظر خواهد بود: یکی به معنی التذاذ و بهرهمندی از رؤیت آنها و دیدن مناظر زیبای طبیعت است.
دوم به معنی زینت کردن و رسیدن به سر و وضع و لباس و موسی سر و صورت و منظم کردن و مرتب کردن و نظیف و تمیز نمودن آنها خواهد بود.
طبیعی است ارتباط این دو نوع استفاده از زینتها، با خداوند نیز به دو شکل مختلف تصور میشود که ما در اینجا یکی را ارتباط در نتیجه و دومی را ارتباط در انگیزه عمل نام میگذاریم.
منظور از ارتباط با خدا در نتیجه عمل، آن است که تحت تأثیر این نعمتها به نحوی در حالات و معنویات انسان و رابطهای که با خدا دارد تغییری مثبت حاصل شود.
فیالمثل، اگر استفاده از این نعمتها، انسان را متوجه خدا و ارزش والای نعمتهای او کند و روح تقدیر و شکر و سپاس را در وی برانگیزد و یا بر علم و معرفت و خداشناسی وی بیفزاید و علم و قدرت و رحمت خدا را در نظر او بیش از پیش روشن و نمایان سازد، در این صورت استفاده از زینتها میتواند دارای ارزش مثبت باشد.
اولیای خدا که در دل تاریک شب - هنگامی که همه در بستر آرمیدهاند و خواب چشم و گوششان را بسته و عقل و هوششان را ربوده است - به یاد خدا و برای عبادت برمیخیزند به آسمان و ماه ستارگان پرنور و کهکشانهای درخشان و زینتها و زیباییهای موجودات آسمانی خیره میشوند به یاد خدا و قدرت و عظمت و جلال او میافتند و رفته رفته غرق در یاد او میشوند و آنچنان حواس و ادراکاتشان در هیبت و عظمت الهی متمرکز میشود که دیگر هیچ چیز جز او نمیبینند؛ و یا با رؤیت و تأمل و اندیشه در این عالم آینده جهان رامشاهده میکنند، چنین رؤیت و مشاهدهای و اینگونه استفاده از زینتها از بالاترین ارزش اخلاقی برخوردار خواهد بود.
منظور از ارتباط در انگیزه این است که انگیزه انسان در استفاده از زینتها پیروی از دستورات الهی و آداب اخلاقی باشد. در این بخش بطور عمده نظر ما این است که اسلام در بعض موارد توصیه و تأکید دارد که مؤمن از زینتها به طرز ویژه استفاده کند و در این صورت است که مؤمن با چنین انگیزه اگر با استفاده از زینتها به آرایش خود بپردازد و به سر و وضع خود برسد کار او ارزش مثبت دارد و کاری عبادی خواهد بود و در اینجا خوب است به یک نمونه بارز اشاره کنیم:
اسلام به اجتماعات مؤمنین اهمیت زیادی میدهد و به منظور انس گرفتن مؤمنین با هم دستورات زیادی دارد و از آنجا که یکی از چیزهایی که موجب انس افراد میشود ظواهر مطلوب و آراستگی و پاکیزگی ظاهری است، بویژه بر تزیین مؤمنین برای یکدیگر اهتمام میورزد تا از این رهگذر رغبت آنان را برای معاشرت با هم افزایش دهد.
کسی که وضع آشفته و ژولیدهای داشته باشد، دیگران علاقهای ندارند که با او معاشرت کنند و با او انس بگیرند. اگر مؤمنین اینگونه به ظاهر خود بیاعتنا باشند، این وضع آشفته خود کم کم موجب پراکندگی آنها خواهد شد و بنابراین، با هدفی که اسلام در تألف و تعاطف مؤمنین با همدیگر دارد سازشی ندارد.
از اینجا است که در اسلام زینت کردن مؤمنین به هنگام شرکت در اجتماعات مطلوب و دارای ارزش اخلاقی مثبت است. به این آیه شریفه قرآن بنگریم که میفرماید:
یا بنی آدم خذوا زینتکم عند کل مسجد.(241)
[ای فرزندان آدم، به هنگام حضور در مساجد (و شرکت در اجتماعات مسلمین) زینت خود را برگیرید].
مؤمنین وقتی که در مجامع اسلامی که معمولاً در مسجد تشکیل میشود شرکت میکنند میبایست ظاهر آراستهای داشته باشند که دیگران میل و رغبت مصاحبت و گفتگو با آنها را داشته باشند.
زینت که در اینجا مورد بحث است هم شامل لباس میشود و هم موی سر و صورت. لباس تمیز و سر و روی آراسته هم مشمول زینت است و به همین ملاک در سایر مجالسی هم که مؤمنین دارند حتی دو نفر مؤمنی که با هم مواجه میشوند میبایست این دستور اسلامی را رعایت کنند.
در روایات زیادی آمده است که پیامبر گرامی (ص) هنگامی که در مجامع مسلمانها حضور پیدا میکردند و یا حتی برای ملاقات یک نفر میرفتند، سر و وضع خودشان را آرایش میدادند و حتی اگر آینهای در دسترس نبود در آب صاف و زلال نگاه میکردند تا متوجه وضع سر و صورت خود بشوند و در ملاقات خود سر و صورتشان آشفته و ژولیده نباشد.
احادیث فراوانی داریم حاکی از آن که پیامبر اکرم (ص) علاقه فراوانی به عطر و بوی خوش داشتند و در بعضی از آنها آمده است که یک سوم از مخارج سالانه آن حضرت برای تهیه عطر هزینه میشد و این به خاطر رعایت همین نکته بود که لازم است مؤمن وضع خود را به شکلی سامان دهد که مطلوب باشد و دیگران از معاشرت با او لذت ببرند و در نتیجه اینگونه معاشرتها اهداف اسلام تأمین شود.
از بعضی دیگر از آیات قرآن نیز که لفظ طهارت در آنها به کار رفته مثل آیه و ثیابک فطهر [و لباست را پاکیزه ساز] و آیه ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین. [خداوند توبه کنندگان و پاکیزگان را دوست میدارد.] میتوان استظهار کرد که زینت مطلوب است در همین رابطهت از آنجا که اسلام به اجتماعات مؤمنین زیاد اهمین میدهد، به منظور انس گرفتن آنان با هم و تشکیل چنین اجتماعاتی، آداب و دستوراتی دارد و بویژه، بر تزیین آنان برای یکدیگر و آراستگی لباس و سر و وضع و نظافت و پاکیزگی به شدت اهتمام میورزد.
کسی که ظاهری آشفته و سر وضعی ژولیده دارد و نظیف و معطر نیست، دیگران علاقهای به معاشرت و انس گرفتن با او را ندارند و اگر مؤمنین به ظاهر خود بیاعتنا باشند، به تدریج جمع آنها به پراکندگی گرایش پیدا خواهد کرد و این با تعاطف و انسگیری مؤمنین و نزدیک شدن و برادری مسلمانان که از اهداف عمده اسلام است، سازش ندارد.
خداوند در یکی از آیات قرآن میگوید:
یا بنی آدم خذوا زینتکم عند کل مسجد.(242)
[ای فرزندان آدم به هنگام حضور در مساجد (و شرکت در اجتماعات مسلمین) زینت خود برگیرید].
مؤمنین وقتی در مجامع اسلامی، که معمولاً در مساجد تشکیل میشود، شرکت میکنند، میبایست ظاهری آراسته داشته باشند تا دیگران به مصاحبت و گفتگوی با آنها رغبت کنند. این یک دستور اخلاقی است و ارزش مثبت دارد. زینت، در آیه بالا مطلق است و شامل آراستگی و نظافت لباس و بدن و موی سر و صورت، و غیره میشود. در سایر مجالسی که مؤمنین در غیر مسجد هم دارند، هر چند که مجلسی از دو نفر از مؤمنین باشد، این ملاک وجود دارد.
در بسیاری از روایات، وارد شده است که پیغمبر اکرم (ص) هنگامی که در مجامع مسلمانها حاضر میشدند و حتی اگر برای ملاقات با یک نفر میرفتند، سر و وضع خود را آرایش میدادند و حتی اگر آینهای در دسترس نبود در آب صافت، سر و وضع خود را نگاه میکرد که آشفته و ژولیده نباشد.
در روایات دیگری آمده است که آن حضرت، عطر را زیاد دوست داشت؛ تا آنجا که از بعضی روایات استفاده میشود، یک سوم از مخارج سالانه ایشان برای فراهم کردن عطر هزینه میشد، اینها همه گویای آن است که اسلام به زینت و آراستگی ظاهری اهتمام میورزد تا زمینه انس و الفت و معاشرت مؤمنین با هم زیاد و اهداف اسلام، به کمک اجتماعات و ارتباطات آنان، پیاده شود.
مطلوب بودن زینت را، از برخی آیات دیگر قرآن نیز، مثل: آیات مربوط به طهارت که اطلاق آنها، هر نوع نظافت و آراستگی و تزیین را شامل میشود میتوان استفاده کرد.
مثل آیهای که در آن میفرماید:
و ثیابک فطهر و الرجز فاهجر.(243)
[و لباست را پاکیزه کن و از هر ناپاکی دوری گزین].
و آیه دیگری که در آن میفرماید:
ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین.(244)
[خداوند توبه کنندگان و پاکیزگان را دوست میدارد].