بر طبق اصول کلی که از قرآن کریم استفاده کردیم، ارزش مثبت در فعل اخلاقی تابع انگیزههایی است که انسان را وادار به انجام آن میکند. کارهای ما هر قدر که با این انگیزهها ارتباط بیشتری با خدا پیدا کنند و خداپسندتر باشند مطلوبترند و دارای ارزش بالاتری خواهند بود و برعکس هر قدر که بیشتر به خاطر نفس و تحت تاثیر انگیزههایی نفسانی انجام شوند، از ارزش کمتری برخوردار خواهند بود.
اگر کسی بیاندیشد که حکمت الهی اقتضا کرده تا نوع انسان به وسیله ازدواج در روی زمین ادامه یابد و همین اندیشه، انگیزه او برای ازدواج و اختیار همسر شود، مسلما، ازدواج او دارای مثبت خواهد بود زیرا اراده خودش را تابع اراده خدا کرده و آنجا که خدا خواسته، او هم اقدام به این کار نموده است.
البته، قصد اطاعت خدا و تبعیت از اراده الهی مراتبی دارد و تابع است که انگیزه او در کاری که انجام داده است، تحصیل رضای خدا بوده، یا اجر و ثواب اخروی هم در تصمیمگیری او بر انجام این کار نقش داشته و یا آنکه صرفا، انگیزهاش اجر و ثواب اخروی باشد نه چیز دیگر و یا خوف از عقاب و ترس از آلوده شدن به گناه او را وادار به ازدواج قانونی کند.
البته، در غالب افراد، انگیزه منحصر به فرد آنان در انجام کارهایشان تبعیت و پیروی از اراده الهی نیست، به گونهای که به هیچ وجه لذت خود را در نظر نداشته باشند، ولی، همین که حدود قانونی را رعایت و خودشان را در این چارچوبه محدود میکنند و از این مرز فراتر نمیروند، این خود به خود انگیزهای الهی میخواهد، اما باید توجه به این حقیقت را مدنظر داشته باشیم که پایه ارزش مثبت در هر کاری و نیز در کار ازدواج که مورد بحث ما است تا حدود زیادی به مقدار خلوص نیت افراد بستگی دارد.
اگر کسی بتواند نیت خود را خالص کند بگونهای که انگیزه مسلط بر او، دستیابی به رضای پروردگار باشد و لذتهای دنیوی او کاملا تحت سلطه و در طریق آن انگیزه الهی قرار گیرد، طبعا، کار او از مرتبه بلندی از ارزش اخلاقی برخوردار خواهد بود و این مرتبه مخصوص اولیای خدا و کسانی است که به مراتب عالی از معرفت و توحید رسیده باشند. آری تنها و تنها آنان میتوانند چنین انگیزهای در کارهایشان داشته باشند و مؤمنین متوسط معمولا به این حد از اخلاص دست پیدا نمیکنند.
همچنین، اگر رعایت حدود الهی به خاطر رسیدن به ثواب باشد، کارهایی که با این انگیزه انجام میشوند، نیز اخلاقا، از ارزش نسبتا بالایی برخوردار خواهند بود. چنانکه اگر کارهای مربوط به تمایلات جنسی به انگیزه ترس از متبلا شدن به معصیت انجام شود معصیتی که به دنبالش عقاب الهی خواهد بود، خواه در اصل ازدواج باشد و خواه پس از ازدواج در روابط زناشویی و لذتهای مختلفی که مترتب بر ازدواج هستند. در هر حال اگر انگیزه انسان تحفظ از گناه باشد باز هم دارای ارزش مثبت خواهد بود و در همه موارد فوق، کار انسان، هر چه که باشد، حتی ازدواج او رنگ عبادت به خود خواهد گرفت.
ولی، اگر انگیزه انسان در ازدواج، صرف التذاذ باشد، کار او ارزش مثبت ندارد هر چند که خود به خود ارزش منفی هم نخواهد داشت مگر برای کسانی که در مراتب بالایی از معرفت و توحید هستند که توجه به لذایذ شخصی برایشان کسر شأن است و مقام و مرتبه آنان را پایین میآورد؛ ولی، از نظر قانونی و شرعی و آنچه برای عموم مردم مطرح میشود، اگر ظاهر احکام الهی رعایت شود، با هر انگیزهای که باشد ارزش منفی خواهد داشت.