قرآن کریم اصل التذاذ را بد نمیداند، صریحا در بعضی از آیات آنرا تجویز کرده و حتی به نکوهش کسانی پرداخته است که بیهوده خود یا دیگران را از نعمتهای الهی محروم میکنند. قرآن در جایی میفرماید:
قل من حرم زینه الله التی اخرج لعباده و الطیبات من الرزق قل هی للذین امنوا فی الحیاه الدنیا خالصه یوم القیامه کذلک نفصل الایات لقوم یعلمون.(130)
بگو چه کسی زینت خدا را که برای بندگان خود بر آورده و روزیهای پاک و پاکیزه را منع کرده است بگو آنها برای کسانی که ایمان آوردهاند در زندگی دنیا، در قیامت بطور خالص خواهد بود. بدین سان آیات را تفصیل میدهیم برای آنان که میدانند.
کسانی که ایمان داشته باشند این لذتها و زینتها را به طور کامل و بدون آنکه آمیخته با رنجها و سختیها باشد در آخرت خواهند داشت.
بنابراین، استفاده از نعمتها، و لذت بردن از آنها از دید قرآن بیاشکال است، آنچه که در این رابطه قرآن محکوم کرده عبارت است از ترجیح دادن لذتهای آنی و لحظهای و کم ارزش بر لذایذ ابدی ارزشمند.
بنابراین، سخن در جواز بهرهمندی از لذایذ مادی نیست، بلکه، در جواز اکتفا به این لذتهای زودگذر و دل بستن به آنهاست، به گونهای که انسان را از دستیابی به لذایذ ابدی و اخروی باز دارد که این در نزد عقلا کاری است نامعقول و نادرست، و عقل و منطق حکم میکند که به هنگام تزاحم، لذتهای ابدی، والا و عمیق را بر لذتهای زودگذر، پست و سطحی، مقدم بداریم.
پس اگر در قرآن مجید و احادیث اسلامی در استفاده از زینتها و طیبات به محدودیتهایی بر میخوریم، این به خاطر لذت بودن، زینت بودن و طیب و پاک بودن آنها نیست. بلکه حرمت آنها به لحاظ یک عنوان عرضی است که در تزاحم آنها با لذایذ ابدی اخروی بر آنها عارض میشود.
عنوان عرضی نام برده، عبارت است از مانع بودن این لذایذ پست مادی از وصول انسان به لذایذ بلند ابدی و اخروی. پس آنچه ممنوع است پرداختن انسان و مشغول شدن او به این لذتهای دنیوی است به شکلی که از زندگی آخرت و سعادت جاودان خویش غافل شود و از دستیابی به لذایذ ابدی آن باز ماند.
پس بر فرض آن که ظرفیت لذت برای انسان محدود نمیبود و امکان این را میداشت که از همه لذتهای مادی و معنوی و دنیوی و اخروی با هم بهرهمند شود، هیچگاه اشکالی در کار انسان به وجود نمیآید.
آیات قرآن، در موارد متعدد به این حقیقت اشاراتی دارند و ما بعضی از آنها را در اینجا یاد آوری میکنیم:
در یکی از آیات آمده:
زین للناس حب الشهوات من النساء والبنین والقناطیر المقنطره من الذهب و الفضه و الخیل المسومه و الانعام و الحرث ذلک متاع الحیواه الدنیا و الله عنده حسن المئاب. قل اء نبئکم بخیر من ذالکم للذین اتقوا عند ربهم جنات تجری من تحتها الانهار خالیدن فیها وازواج مطهره و رضوان من الله و الله بصیر بالعباد.(131)
برای مردم، تمایل و دوستی خواستههای نفسانی چون زنان و فرزندان و همیانهای پر از طلا و نقره و اسبهای نشان دار و مرغوب و چارپایان و مزارع، زیبا و دلفریب است. اینها متاع زندگی دنیای فانی است و در نزد خدای متعال، منزلگاه نیکو و ابدی برای بازگشت انسان وجود دارد. ای پیامبر به مردم بگو، آیا میخواهید شما را از نعمتهایی بهتر از اینها با خبر سازم؟ بدانید که برای تقوا پیشگان در نزد پروردگارشان، باغهایی است که نهرهایی در زیر درختان آن جاری است و در آنها جاودان بمانند و همسران پاک و پاکیزه و خشنودی و رضایت پروردگار فراهم گردد و خدا نسبت به بندگان خود بیناست.
آری، مردم به این خواستنیها و شهوات دلفریب دنیا مثل مال، همسر، فرزند و... علاقه دارند، امام باید بدانند که سرانجام نیکو نزد خداست. مردم اینگونه نعمتهای دنیوی و کالاهای مادی را ارج مینهند و آنها را خوب میدانند و خبر ندارند که بهتر از اینها هم هست و خداوند آنان را آگاه میسازد که برای پرهیزگاران نعمتهای بزرگ بهشت و باغهایی که در آنها نهرها و جویبارهایی روانند در نزد پروردگارشان فراهم است که از آنها استفاده خواهند کرد.
اگر کسی برای یک لحظه با مواد مخدر و یا مسکر سرخوش باشد و از خود بیخود شود، در واقع، لذتی کوتاه برایش حاصل شده که به دنبالش یک بدبختی طولانی وجود خواهد داشت. از او موجودی عاطل و باطل و بدبخت و مریض میسازد و به صورت یک انگل بر جامعه تحمیل میکند. در اینجا است که هر عاقلی وقتی آن لذت زودگذر، با این بدبختی دیر پا را که به دنبال دارد مقایسه کند با آن آرامش و آسایش و لذت بادوامی که با گذشتن از این لذت لحظهای برایش فراهم خواهد شد میفهمد که باید با نفس خود مبارزه دو از آن لذت آنی صرف نظر شد میفهمد که باید با نفس خود مبارزه و از آن لذت آنی صرف نظر کند تا در دام این بدبختیها و محرومیت از آن همه آرامش و آسایش نیفتد.در واقع میتوان گفت: لذت هوسهای نامعقول مادی و دنیوی نسبت به لذتهای ابدی و اخروی همین حال را دارند و مانع دستیابی به لذایذ والای اخروی میشوند پس به هنگام انتخاب و گزینش، باید به این حقیقت، توجه کامل داشته باشیم تا در دام بدبختیها و عواقب سوء آن گرفتار نشویم.
اگر سراسر این عمر محدود انسان در دنیا با خوشگذرانی والتذاذ میگذشت و به دنبال آن گرفتار عذاب ابدی میشد، عقل به او فرمان میداد که از همه این لذایذ دنیا بگذرد، زیرا، هیچگاه صحیح نیست که انسان برای یک لذت و خوشگذرانی محدود، خود را درگیر رنجها و ناراحتیها و عذابهای نامحدود سازد و با توجه به این که همین لذات لحظهای دنیا نیز توأم با رنج و سختی و مشقت است، دیگر به طریق اولی حکم عقل بر کنارهگیری از آن قرار خواهد گرفت.
در اینجاست که پای انتخاب در پیش میآید و وارد حوزه اخلاق میشویم و لازم است که با دقت و ظرافت و در چارچوب ملاکات عقلی و معیارهای اخلاقی صحیح، به انتخاب و گزینش آن که شایستهتر و بهتر است و ترک آن دیگری دست نزنیم.
خلاصه کلام و سخن آخر این که: راحتطلبی صفتی نکوهیده است؛ زیرا سعادت انسان در دنیا و آخرت بدون رنج و تلاش فراهم نمیشود. شخص راحت طلب میخواهد همیشه خوش باشد و بیاساید در صورتی که زندگی توأم با رنج و تلاش است و خداوند در یکی از آیات قرآن که میگوید: لقد خلقنا الانسان فی کبد این حقیقت را تأیید فرموده است.
راحتطلبی در این جهان که جهان کار و تلاش و کشت و کوشش است، انسان را از سعادت و کمال ابدی باز میدارد و بنابراین، از صفات زشت و ناپسند خواهد بود. البته وضع انسان در جهان دیگر و زندگی او در بهشت با آنچه که در این جهان میگذرد متفاوت خواهد بود. چرا که، التذاذات و خوشگذرانیهای انسان در آن جهان، بدون تلاش و رنج و زحمت، برای آنان که با تقوا بودهاند فراهم خواهد شد. و مزاحمتی با لذت و سعادت بالاتری ندارد.