یکی دیگر از گرایشهای فطری انسان، گرایش به لذت و خوشگذرانی و راحت طلبی است که طبعا، توأم خواهد بود با رنج گریزی، و فرار از درد و ناراحتی.
فطری بودن این گرایش بدین معنا است که ساختمان روح و روان انسان به گونهای آفریده شده است که قادر نیست از لذت، متنفر و گریزان و به جای آن، رنج و مشقت و سختی را طالب باشد. یعنی گرایش وی به لذت و خوشگذرانی و بیمیلیاش نسبت به درد و رنج و مشقت، اختیاری او نیست، بلکه بطور تکوینی در او نهاده شده است.
با توجه به آنچه گفتیم، اصل این گرایش از آنجا که غیر اختیاری است، خود به خود، داخل در حوزه اخلاق قرار میگیرد و نمیشود کسی را برای آن که طالب لذت و خوشگذرانی است و یا برای آن که از درد و رنج میگریزد ستایش یا نکوهش نمود. باید توجه داشت که سعادت نیز چیزی جدای از لذت نیست و تفاوت ذاتی و ماهوی با آن ندارد.
حقیقت سعادت و خوشبختی انسان به لذت دائمی و فراگیر و همه جانبه او بر میگردد. از این رو، در اینجا ما لذت و سعادت را توأم و همراه با هم ذکر میکنیم.