تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد دوم
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

مرز اخلاقی تجسس و کنجکاوی‏

قرآن کریم در ارتباط با تحصل علم بر نکته جالب و دقیق دیگری نیز تکیه کرده است که توجه به آن برای ما مفید خواهد بود.
علم گرچه ذاتا از ارزش والایی برخوردار است، اما در ارزشیابی علم نباید به ارزش ذاتی آن اکتفا کنیم و عوامل و ارزشهای دیگر را مورد غفلت قرار دهیم. یکی از عواملی که می‏تواند ارزش علم را تحت تاثیر قرار دهد و یا در بالا بردن یا پایین آوردن آن، ارزش چشمگیری داشته باشد، متعلق آن؛ یعنی معلوم است. بعضی از اشیا بگونه‏ای هستند که نه تنها بر درک آنها فایده‏ای مترتب نمی‏شود؛ بلکه، علم به آنها برای انسان، زیان بار نیز خواهد بود؛ یعنی، ارزش منفی شی‏ء معلوم در حدی است که قابل مقایسه با ارزش ذاتی علم نیست و نه تنها به کلی ارزش مثبت علم را منتفی می‏سازد، بلکه، در مجموع علم به چنین معلومی در زندگی برای انسان، شر و بد و زیانبار به شمار می‏رود و کمترین زیانش این است که کار را بر انسان مشکل می‏سازد.
این درست است که انسان بر اساس حس حقیقت جویی و تجسس می‏خواهد همه چیز را بفهمد اما باید توجه داشت که دانستن هر چیزی به نفع او تمام نمی‏شود، بلکه درک بعضی از مطالب، مضر است و سبب پشیمانی او خواهد شد.
البته، میل به دانستن مانند هر میل دیگری خود به خود حد ندارد و دایره وسیعی را شامل می‏شود و انسان مایل است هر چیزی را بفهمد؛ اما راه فطری هر میل و از آن جمله به دانستن، این است که با توجه به سایر ابعاد وجودی انسان و سایر میلها و خواسته‏ها و گرایشهاتی که خداوند در نهاد انسان قرار داده است جهت صحیح خود را پیدا کند و به اصطلاح باید بگوییم میلها و خواسته‏های انسان در مسیر فطرت یکدیگر را تعدیل می‏کنند. عامل این تعدیل که همه میل‏ها و گرایشات انسان را در بزرگراه کمال انسانی و به اصطلاح قرآنی در صراط مستقیم قرار خواهد داد، عبادت است از میل به کمال انسانی، از آنجا که انسان، میل فطری به کمال همه جانبه خود دارد باید تلاش‏های علمی و همه تلاش‏های دیگر نیز در همین مسیر قرار گیرد.
حقیقت جویی یک گرایش فطری و لذت‏طلبی و هم یک میل فطری است اما همان طور که التذاذات ما باید به گونه‏ای باشد که به سایر ابعاد نفس، زیاد نرساند و اگر بردن بعضی لذت‏ها، آلام و دردهای بیشتری را به دنبال داشت یا انسان را از وصول به بعضی کمالات نفسانی و انسانی محروم کرد، دیگر نمی‏تواند مطلوب باشد، همچنین اگر کسب یک علم، مزاحم با کمالات دیگر انسانی شود، مانند علومی که در شرع انور تحریم شده است - ارزش چنین علمی در مجموع، منفی خواهد بود.
فی‏المثل، انسان به حسب طبع اولیه‏اش روح تجسس و پرس و جو دارد و مایل است از محیط خصوصی زندگی و خلوت دیگران نیز آگاه شود؛ ولی، این آگاهی نه تنها نفعی به انسان نمی‏رساند که احیانا زیانهایی نیز به دنبال خود دارد و اگر این کار در بین مردم رایج بشود مشکلاتی در زندگی اجتماعی به وجود خواهد آورد. پس ما مفید نیستند و حس کنجکاوی و حقیقت‏طلبی خویش را نسبت به آن باید محدود کنیم.
قرآن ما را از این نوع کنجکاوی و تجسس از اسرار دیگران باز می‏دارد و آن را در زمره رذایل اخلاقی انسان به شمار آورده و می‏گوید:
یا ایها الذین امنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم و لاتجسسوا لایغتب بعضکم بعضا(60).
ای کسانی که ایمان آورده‏اید از بسیاری از گمانها برحذر باشید که بعضی از گمانها گناه است و در اسرار و محیط خصوصی زندگی دیگران کنجکاوی نکنید و پشت سر یکدیگر حرف بزنید.
آری در آیه فوق اینگونه کنجکاوی در خصوصیات زندگی دیگران را در کنار غیبت و بدگمانی، از رذایل اخلاقی به شمار آورده است و هر چند که کنجکاوی و حقیقت‏طلبی ذاتا ارزشمند است ولی در اینگونه موارد نه تنها ارزش مثبت خود را از دست می‏دهد؛ بلکه به دلیل مفاسدی که در چنین مواردی به ظهور خواهد پیوست - از ارزش منفی نیز برخوردار خواهد بود و مورد نهی و تحریم الهی قرار گرفته است.
نمونه دومی که قرآن کریم روی آن تکیه کرده و آن نیز الطاف تعلیمات قرآن خواهد بود و نوع دیگری محدودیت برای حس کنجکاوی شمرده میشود در این آیه آمده است که می‏فرماید:
یا ایها الذین آمنوا لا تسئلوا عن اشیاء ان تبد لکم تسوکم و ان تسئلوا عنها حین ینزل القرآن تبدلکم عفا الله عنها و الله غفور حلیم قد سالها قوم من قبلکم ثم اصبحوا بها کافرین(61).
ای کسانی که ایمان آورده‏اید از چیزهایی که هرگاه برایتان آشکار شود شما را ناراحت و محزون خواهد کرد و برایتان مشکل به بار می‏آورد پرس و جو نکنید و هرگاه به هنگام نزول قرآن درباره آنها بپرسید برایتان آشکار شود خداوند بخشنده و بردبار است. این چیزها را کسانی قبل از شما نیز سؤال کردند. و پاسخ آن را شنیدند و سپس نسبت به آن کافر گردیدند.
آری اگر هنگامی که قرآن نازل می‏شود از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بپرسید او پاسخ شما را می‏دهد؛ ولی، این به نفع شما نیست. کسی که قرآن را برای شما فرو فرستاده آگاه‏تر است که چیزی را به شما تعلیم دهد. پس سؤالی نکنید که اگر جوابش روشن بشود به زیان شما باشد.
پرسش و سؤال، راه کسب علم و گرفتن اطلاعات است و از آنجا که هر علمی مفید نیست هر سؤالی نیز درست و بجا نمی‏تواند باشد و ارزش مثبت یا منفی هر علمی به سؤالات مربوط به آن نیز سرایت خواهد کرد و از اینجاست که قرآن در مواردی امر می‏کند به اینکه درباره آنچه را که نمی‏دانید، بپرسید. فسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون.(62) پس سؤال کنید از اهل ذکر اگر نمیدانید. و در مواردی از پرس و جو ما را منع می‏کند کنجکاوی و پرس و جو درباره آنچه که دانستن حرام است و یا برای انسان مشکل می‏آفریند و تکلیف او را سنگین و طاقت فرسا می‏کند تا جایی که ممکن است منشا کفر و الحاد او بشود. از این رو در تعدادی از آیات به مومنین دستور می‏دهد که لا تسئلوا عن اشیاء(63) یا و لا تجسسوا که در بالا به آنها اشاره کردیم.
قرآن، داستان بنی‏اسرائیل را نقل می‏کند که با پرسشهای بیجا و بی مورد خود از موسی، کار را بر خود مشکل می‏ساختند و این کمترین زیانی است که بر این سؤالهای بنی‏اسرائیل بار می‏شود. بنابراین، حد و مرز کنجکاوی و پرس و جوی خود را باید رعایت کنیم تا درگیر نتایج سوء آن نشویم.