ما قبل از این گفتیم: از آیا، قرآن چنین استفاده میشود که در غریزه و لذت جنسی، خود به خود مذمتی نیست و ارزش منفی ندارد؛ ولی، در بعضی از آیات به تعبیراتی بر میخوریم که تا حدودی از آنها چنین استشمام میشود که گویی ارضای این غریزه کاری نکوهیده و مذمت شده است.
در یکی از آیات آمده است که:
زین للناس حب الشهوات من النساء والبنین والقناطیر المقنطره من الذهب والفضه و الخیل المسومه و الانعام و الحرث ذالک متاع الحیاه و الدنیا و الله عنده حسن المئاب(177).
دوستی خواستههایی چون زنان فرزندان و همیانهایی از طلا و نقره و اسبان گرانبها و چارپایان و مزارع در نظر مردم زیبا و دلفریب است در صورتی که این متاع زندگی دنیا است و نزد خداوند، منزلگاه بازگشت نیکو خواهد بود.
تعبیر زین للناس حب الشهوات در این آیه تعبیر مدحآمیزی نیست و شاید بتوان گفت نکوهش خفیفی را نسبت به این افراد در بر دارد؛ ولی، با کمی دقت روشن میشود آنچه که در این آیه آمده هیچ تعارضی با آنچه، ما قبلا گفتیم ندارد زیرا این آیه در مقام مقایسه شؤون زندگی دنیا و نعمتها و لذتها و جاذبههای آن با نعمتهای بیپایان اخروی است بر عظمت و والایی آنها تأکید میکند و از اینرو است که در آیه بعد میفرماید:
قل ءأنبئکم بخیر من ذالکم للذین اتقوا عند ربهم جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها وازواج مطهره و رضوان من الله و الله بصیر بالعباد(178).
بگو آیا میخواهید شما را از نعمتهای برتر و بالاتر از این نعمتها آگاه کنم برای کسانی که تقوا پیشه کردهاند در نزد پروردگارشان باغهایی است که از زیر درختان آنها، نهرها جاری است و در آنها جاودان میمانند و همسرانی پاک و پاکیزه و خشنودی خدا را نیز دارند و خداوند نسبت به بندگان خود بصیر و بیناست.
بنابراین، آیه فوق نمیخواهد بگوید که ارضای شهوت و تمتع و بهرهمندی از همسران بطور مطلق، زشت و نامطلوب است، بلکه، از آن جهت که این میل مطلق، نامحدود و مرز ناشناس در انسان وجود دارد، میتواند دام شیطانی بزرگ و خطرناکی برای انسان باشد: انسان را به گناه بکشاند و آخرت را از یاد او ببرد.
در آیه دیگری میفرماید:
قل ان کان ابائکم و ابنائکم واخوانکم و ازواجکم و عشیرتکم و اموال اقترفتموها و تجاره تخشون کسادها و مساکن ترضونها احب الیکم من الله و رسوله و جهاد فی سبیله فتربصوا حتی یأتی بامره و الله لا یهدی القوم الفاسقین(179).
بگو اگر پدرانتان و فرزندان و بردادران و همسران و فامیلهاتان و اموالی که جمع آوری کردهاید و تجارتی که از کسادی آن بیمناکید و منزلها و مسکنهایی که بدان دلخوش هستید از خدا و رسول خدا و جهاد در راه خدا در نزد شما محبوبترند پس منتظر باشید تا خدا امر خود را بیاورد و خداوند بدکاران را هدایت نمیکند.
در این آیه از کسانی یاد میکند که روابط عاطفی شان با همسران و فرزندان و پدران و افراد خانواده و فامیل و دلبستگی به متعلقات زندگی دنیا چنان مستحکم میگردد که مصالح مهم دیگر را تحت الشعاع قرار میدهد و به فراموشی میسپرد تا آنجا که این دلبستگیها بر محبت خدا غالب میشوند و ایشان را از انجام وظایف واجب باز میدارند و این همان تزاحمی است که گفتیم ملاک ارزش منفی خواهد بود.
این درست است که عاطفه بین زن و شوهر امری طبیعی و نعمتی است که خدای متعال با تعبیر زیبای و جعل بینکم موده و رحمه به آن اشاره دارد که در بخش مرزی دارد که نباید از آن تجاوز کرد، تا آنجا که مصالح عمده و مهم دیگری را تحت الشعاع قرار دهد.
بالاترین رابطه عاطفی انسان باید متوجه خدا باشد و محبت خدا در دل انسان باید بر همه محبتها و دلبستگیهای دیگر چیره شود. کسانی که به مقام توحید رسیدهاند، محبت خدا در دلشان آنچنان عمیق و نیرومند است که هر محبت دیگری نسبت به آن فرعی است و شعاعی از محبت خدا خواهد بود.
البته افرادی خاصی هستند که خدا دلهایشان را برای خود خالص کرده است؛ ولی، افراد متوسط و مؤمنین متعارف، دست کم، باید طوری باشند که محبتهای دیگری که در دل دارند بر محبتی که به خدا میورزند غالب و مسلط نشود.
سرانجام در آیه سومی میگوید:
ان من ازواجکم و اودلادکم عدوا لکم فاخذروهم(180).
برخی از همسران و فرزندان شما (در حقیقت) دشمنان شما هستند پس از آنان بر حذز باشید.
این آیه نیز ناظر به آن همسران و فرزندان است که از ایمان کافی برخوردار نستند و آن وقت که شما میخواهی به انجام وظایف خود بپردازد، در جهاد شرکت کنید، جانبازی کنید یا اموالتان را در راه خدا صرف کنید مزاحم شما میشوند، این همسران و فرزندان در چنین حالاتی و شرایطی است که حکم دشمن شما را دارند، زیرا که شما را از راه خیر باز میدارند. اینجا است که باید از آنان بر حذر باشید تا مبادا که دلبستگی شما به ایشان، شما را از انجام وظایف واجبتان باز دارد.
یکی از بهترین مظاهر تعارض محبتها همین جهاد است و در اینجا معلوم میشود که کدامیک از دلبستگیهای انسان بیشتر است. جایی که جهاد واجبی در پیش است آیا دلبستگی به زن و فرزند، مانع از شرکت در آن شرکت در آن میشود یا نه؟ اگر مانع آنها بیشتر است و بر خدا دوستی او غلبه دارد که این حالتی خطرناک خواهد بود، قدرت با جمله فتربصوا حتی یاتی الله بامره پس منتظر حکم خدا باشید که در آیه قبل آمده بود، ما را از این خطر که در کمینگاه ما است آگاه میکند.
بنابراین، آیات نامبرده نیز که به ظاهر، متعارض با گفتار ما بود با کمی دقت معلوم شد، دلالتی ندارند بر این که اصل ازدواج یا ارضای غریزه جنسی یا همسر گرفتن نامطلوب است و ارزش منفی دارد. چگونه عواطف، بر محبت خدا و رسول خدا مربوط میشود؛ یعنی حالتی که در آن اینگونه عواطف، بر محبت خدا و رسول خدا چیره شود انسان را از انجام وظایف لازم باز دارد، پس اگر این عوارض و اینگونه حالات عرضی نمیبرد هیچ ارزش منفی در ارتباط با مساله ازدواج و ارضای غریزه جنسی به وجود نمیآمد.