در قرآن کریم آیاتی دلالت میکنند بر این که همسر دوستی و رابطه جنسی در متن خلقت انسان، ملحوظ است. البته، این مطلب احتیاج به تعبد ندارد و هر کسی در کیفیت آفرینش انسان دقت کند، متوجه میشود که تکثیر نسل و بقای این نوع را راه ازدواج، همسرگیری و زاد و ولد تحققپذیر خواهد بود و ناچار میبایست در متن آفرینش انسان این جهت رعایت شده باشد؛ یعنی انسان طوری آفریده شده که در اثر آمیزش با همسر نسلش باقی بماند. البته، تعابیر آیات قرآن کریم در این زمینه متفاوت است و ما در اینجا به چند دسته از آیات اشاره میکنیم:
الف) آیاتی دلالت دارند بر این که همسر انسان از جنس خود قرار داده شده و این یک تدبیر تکوینی الهی است برای اینکه نوع انسان باقی بماند که شاید از همه آنها روشنتر این آیه باشد که میگوید:
یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحده و خلق منها زوجها و بث منهما رجلا کثیرا و نساء و اتقوا الله الذی تساءلون به والارحام ان الله کان علیکم رقیبا(171).
ای مردم تقوا پیشه کنید و بترسید از پروردگارتان که شما را از یک انسان بیافرید و همسر وی را از جنس او بیافرید و مردان و زنان بسیاری را از آن دو به وجود آورد و روی زمین منتشر ساخت.
جمله بث منهما رجالا کثیرا و نساء به خوبی دلالت دارد بر این که انتشار افراد انسان بر اثر ارتباط دو همسر است و این رابطه همسری به منظور تکثیر نسل در متن خلقت انسان ملحوظ است.
در آیه دیگری آمده است:
هو الذی خلقکم من نفس واحده و جعل منها زوجها لیسکن الیها فلما تغشاها حملت حملا خفیفا فمرت به فلما اثقلت دعوا الله ربهما لئن اتیتنا صالحا لنکونن من الشاکرین(172).
اوست خدایی که شما را از یک انسان بیافرید و همسرش را نیز از جنس او قرار داد تا در کنار وی بیارامد پس چون با او خلوت کرد باری سبک برداشت و هنگامی که سنگین شد، پروردگارشان را خواندند که اگر فرزندی شایسته به ما دهی به درگاه تو از سپاسگزاران خواهیم بود.
در جمله و جعل منها زوجها لیسکن الیها احتمالا به حکمت و علت دیگری نیز برای ازدواج، جدای از تولید و بقای نسل انسان، اشاره شده است که همان آرامش و سکون دو همسر در کنار یکدیگر و احساس مهر و صفایی است که نسبت به یکدیگر پیدا میکنند و در نتیجه، بار زندگی را کمک یکدیگر بر میدارند.
از اینجا است که در قرآن به آیاتی نیز بر میخوریم که صرفا بر همین علت و حکمت تکیه کرده و از تولید نسل سخنی به میان نیاورده است، مانند این آیه که میگوید:
و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکونوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه ان فی لایات لقوم یتفکرون(173).
و از جمله آیات نشانههای خدا این است که او برای شما همسرانی از خودتان بیافرید تا در کنارشان آرام گیرید و میانتان محبت و مودت و دوستی قرار داد و در این کار، آیات و نشانههایی از خداوند هست برای قومی که بیندیشند.
و دیگر آیاتی که در این زمینه به نحوی به این حقیقت اشاره کردهاند.
آیات فوق و نظایر آنها، اندیشه کسانی را که فکر میکنند ازدواج کاری است پلید، شیطانی و دارای ارزش منفی، رد میکنند، چنین اندیشهای در قرآن کتاب آسمانی فطرت، جایی ندارد و مطرود و باطل است.
میل به ازدواج به اقتضای حکمت الهی در آفرینش انسان لحاظ شده و تدبیر الهی اقتضا کرده است که تکثیر نسل و بقای انسان به وسیله آن، تحقق پیدا کند.
و چنین چیزی، خود به خود و در جهان تشریع نمیتواند دارای ارزش منفی باشد؛ چرا که، این در واقع، به یک نوع تناقض میان تکوین و تشریع و ناهماهنگی بین نظام هستی و نظام اخلاقی، منجر میشود. در صورتی که از نظر قرآن، نظام اخلاقی نه تنها هیچ تنافی به نظام تکوینی ندارد بلکه مکمل آن میباشد.
قرآن به ما میآموزد که دین و قوانین تشریعی دینی، فطری است و از هماهنگی کامل آن برخوردار است و همین هماهنگی، رمز موفقیت و فراگیری و جهانی و ابدی بودن دین است.
پس با توجه به این آیات زن گرفتن یا شوهر کردن و آمیزش زن و مرد فی حد نفسه نمیتواند یک عمل زشت و پلید باشد و بنابراین، منشا زشتی و ارزش منفی مربوط به غریزه جنسی و رابطه زن و مرد را در جای دیگری مانند عوارض کمی و کیفی و در جهت آن باید جستجو کرد و کم و کیف و جهت هستند که منشا خوبی یا بدی آن میشوند.