در روایات معصومین نیز، مطالب فراوانی در این زمینه داریم که در کتب حدیث و کتب اخلاقی ذکر شده است و از آنجا که بحث ما در اینجا بر محور آیات قرآن دور میزند و بخشی از معارف قرآن خواهد بود، در صدد بررسی، تفصیل و تبیین آنها نیستیم. مع الوصف، این منافات ندارد که به بعضی از این روایات پر برکت اشارهای داشته باشیم:
در روایت معروفی چنین آمده است که:
خدای متعال میفرماید هیچ ظرف پری نزد من مبعوضتر و بدتر از شکمی نیست که پر از غذا باشد.(170)
پرخوری و شکم پروری مفاسد و عوارض سوء جسمی و روحی زیادی را برای انسان به دنبال میآورد: آدمی را از خدا غافل، توجهات معنوی و قلبی را کم، قدرت فکر و تأمل و اندیشه را ضعیف، و دیگر ابعاد روحی را در او ضعیف و ناچیز میکند و در مقابل، شهوات نفسانی را بالا میبرد و ابعاد حیوانی انسان را تقویت میکند و بسیاری از بیماریها و بویژه در سنین بالا بسیاری از بیماریهای صعب العلاج را که گاه اصل زندگی انسان و یا سلامت و شادابی او را به طور جدی به خطر میاندازد برای انسان همراه میآورد. البته، این که ما در مواردی بر جنبههای مادی و سلامت جسمی تکیه و تاکید میکنیم. در صورتی که بحث ما در اینجا درباره ارزشهای اخلاقی است، بدین لحاظ خواهد بود که به طور قطع و یقین، تکامل معنوی انسان در بیشتر اوقات، متوقف بر صحت و سلامتی اوست و کسی که از سلامتی جسمی برخوردار نباشد، نه تنها در زندگی مادی بلکه در زندگی معنوی نیز غالبا از قافله عقب میماند. چرا که زندگی مادی انسان، در واقع، مقدمه اصلی و شرط لازم تکامل روحی و معنوی او به شمار میرود.
در روایاتی نیز برای رسیدن به حکمت و یافتن کمالات روحی و اخلاقی، بر خالی بودن شکم و جوع و گرسنگی به عنوان پیش شرط تکیه شده است. انسانی که میخواهد سینهاش سر چشمه جوشان و فیاض حکمت شود و دوست دارد به چنین کمالات و ارزشهای نایل آید ناگزیر است که تا حدودی گرسنگی را تحمل کند، اگر سیری و پری شکم با اینگونه کمالات تزاحمی نمیداشت و بدون تحمل گرسنگی هم امکان این بود که انسان به چنین مقامات انسانی و الهی واصل شود، هیچگاه توصیه به کم خوردن نمیشد زیرا خداوند بخل ندارد و از خزاین نامحدود او چیزی کم نمیشود که بیهوده مانع تنعم، بهرهمندی و التذاذ انسان شود.
خداوند این نعمتها را آفریده است برای آن که انسانها از آن استفاده کنند، اما وقتی که اسراف و تبذیر و زیادهروی کنند، بیش از مقدار نیاز بدن بخورند، این کارشان دو زیان و دو مشکل عمده به دنبال میآورد و از این رو، عملی بسیار نکوهیده و مذموم خواهد بود. چرا که، این انسانها با پرخوری و اسراف و تبذیر از یک سو خودشان را از بهرهبری کامل از نعمت عقل و دل و سایر نعمتهای روحی و حکمت و معرفت و معنویت محروم میسازد؛ و از سوی دیگر، سبب محروم شدن دیگران از همین نعمتهای مادی برای حداقل تغذیه و تامین نیازهای جسمی برای ادامه زندگی و کسب سلامتی و نیرو میشوند. در همین جا خوب است به این مشکل روز جامعه خودمان یعنی گرانی و تورم اشاره کنیم که مهمترین و عمدهترین راه چاره آن، رعایت همین آداب اسلامی است. امروز و هر روز دیگری اگر بسیاری از خانوادههای مرفه، دست از اسرافکاریها و ریخت و پاشهای غیر ضروری بردارند و مصارف زندگی را، حداقل در ارتباط با مواد غذایی و کالاهای ضروری زندگی، تا آنجا که برایشان ممکن و مقدور است محدود کنند، تا حد نسبتا زیادی مشکل گرانی و تورم حل، و به رفع فقر و گرسنگی قشر ضعیف و محروم جامعه کمک خواهد شد. ولی، اگر درد و رنج این قشر را که تعدادشان هم کم نیست درک نکنند و خود را به غفلت و بیعاری بزنند، به نظر میرسد که دیر یا زود خطر بزرگی آنان را تهدید خواهد کرد.
پس بیایید اسلام و آداب حیاتبخش آنرا مدنظر قرار دهیم، خدا را فراموش نکنیم، نسبت به سرنوشت و وضع زندگی ضعفا غافل و بیتوجه نباشیم، اسراف و تبذیر و زیاده روی و شکم بارگی نکنیم، ابعاد روحی و فکری و معنوی را فراموش نکنیم، به سر و صدا و تبلیغات و تظاهر به اسلام اکتفا نکنیم و مسلمان مومن واقعی باشیم، که آینده ما و سعادت دنیا و آخرتمان در گرو آن خواهد بود.
دادن صدقات و زکات و کمک به زندگی دیگران، به جای خودبینی و اسرافکاری و خود خواهی و خود محوری، آنچنان که در روایات آمده، نه تنها بلاهای آنچنانی را دفع میکند، که بلاهای اجتماعی اینچنینی را نیز برطرف خواهد کرد و صحت و سلامتی را تضمین میکند.
یکی از بزرگترین نعمتهای خدا، قدرتی است که به انسان داده، تا توجه خودش را منعطف به ساحت قدس الهی کند، حضرت سجاد (علیه السلام) در یکی از دعاها میگوید:
بار خدایا! چه نعمتی بزرگتر از این که به من اجازه دادی تا یاد تو کنم و به یاد تو باشم؟ تو منزهی و ما لیاقت آن را نداریم که توجه به ساحت تو پیدا کنیم و همین که به ما اجازه دادهای که به تو توجه پیدا کنیم، این خود بزرگترین منتی است که بر ما نهادهای.
و در روایت دیگری آمده است که:
قلب المؤمن عرش الرحمن.
دل مؤمن جایگاه رفیع خداوند است.
مؤمن پیوسته به یاد خداست و دلی که به یاد خدا باشد حکم عرش خدا را دارد، یعنی جایی رفیع و ویژه که پیوسته خدا در آن حضور دارد.
آری خداوند با لطفی که به انسان دارد، اینچنین لیاقتهایی به او اراده که قادر است به این حد از رشد و صعود نایل آمد؛ ولی، انسان قدر خود را نمیشناسد و با خوردن چند لقمه غذای حرام و ناباب و یا زاید و بیش از حد، خود را از چنین کرامتی محروم میکند. اینگونه تزاحمات منشا میشود که خوردن و آشامیدن در شکل و کیفیتی خاص یا بیش از اندازه، ارزش پیدا کند.
البته همین جا لازم است یادآوری کنیم همانطور که افراط و زیاده روی در خوردن و آشامیدن زیانبار و دارای ارزش منفی است، تفریط و کم خوری بیش از اندازه نیز زیانبار است، به سلامتی انسان لطمه میزند و شادابی و نشاط وی را تهدید خواهد کرد.
متأسفانه بسیاری از جوانهایی که پاک و مخلص هستند و دلشان میخواهد سیر معنوی داشته باشند و فضایل اخلاقی را کسب کنند، بدون مشورت با بزرگترها و افراد با تجربه، دست به کارهایی میزنند که سالها آنان را از سلامتی محروم خواهد کرد، و آنچنان به ضعف مبتلا میشوند که توان انجام بعضی از واجبات را هم از دست میدهند چه رسد به مستحبات و از اینجاست که این کار نسنجیده و نپخته سبب خسران و زیانکاری آنان در دنیا و آخرت خواهد شد.
ارزش کم خوری در این است که انسان بتواند در تعالی روحی و معنویاش موفقتر باشد. پس باید در حدی باشد که انسان را از سایر توفیقات محروم نسازد که اگر از این حد گذشت، مسلما نامطلوب و بیارزش و یا حتی دارای ارزش منفی خواهد بود.
این یکی از موارد خیلی روشن ارزش اعتدال و میانه روی است که باید حتما آن را رعایت کنیم. البته، مقدار خوراک، یک قاعده کلی ندارد و به تناسب مزاجها و سنین مختلف و دیگر عواملی که احیانا ممکن است در آن نقشی داشته باشند، در نوسان خواهد بود و هر کسی باید شرایط خاص مزاجی خودش و اعتدال متناسب با آن را در نظر بگیرد و از افراط و تفریط نسبت به حدود و مقادیر مورد نیاز شخصی خود بپرهیزد.
ضمنا، توجه به این نکته هم لازم است که گاهی ضرر کمخوردن برای جوان نیرومند به زودی آشکار نمیشود؛ ولی، به تدریج که سن بالا میرود و به ویژه به هنگام بهره برداری از سالها زحمت تحصیل، دیگر قدرت از او سلب میشود و نمیتواند خدمت چندان شایستهای برای اسلام و مسلمین انجام دهد.