تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد دوم
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

روایات در زیان پرخوری‏

در روایات معصومین نیز، مطالب فراوانی در این زمینه داریم که در کتب حدیث و کتب اخلاقی ذکر شده است و از آنجا که بحث ما در اینجا بر محور آیات قرآن دور می‏زند و بخشی از معارف قرآن خواهد بود، در صدد بررسی، تفصیل و تبیین آنها نیستیم. مع الوصف، این منافات ندارد که به بعضی از این روایات پر برکت اشاره‏ای داشته باشیم:
در روایت معروفی چنین آمده است که:
خدای متعال می‏فرماید هیچ ظرف پری نزد من مبعوض‏تر و بدتر از شکمی نیست که پر از غذا باشد.(170)
پرخوری و شکم پروری مفاسد و عوارض سوء جسمی و روحی زیادی را برای انسان به دنبال می‏آورد: آدمی را از خدا غافل، توجهات معنوی و قلبی را کم، قدرت فکر و تأمل و اندیشه را ضعیف، و دیگر ابعاد روحی را در او ضعیف و ناچیز می‏کند و در مقابل، شهوات نفسانی را بالا می‏برد و ابعاد حیوانی انسان را تقویت می‏کند و بسیاری از بیماریها و بویژه در سنین بالا بسیاری از بیماریهای صعب العلاج را که گاه اصل زندگی انسان و یا سلامت و شادابی او را به طور جدی به خطر می‏اندازد برای انسان همراه می‏آورد. البته، این که ما در مواردی بر جنبه‏های مادی و سلامت جسمی تکیه و تاکید می‏کنیم. در صورتی که بحث ما در اینجا درباره ارزشهای اخلاقی است، بدین لحاظ خواهد بود که به طور قطع و یقین، تکامل معنوی انسان در بیشتر اوقات، متوقف بر صحت و سلامتی اوست و کسی که از سلامتی جسمی برخوردار نباشد، نه تنها در زندگی مادی بلکه در زندگی معنوی نیز غالبا از قافله عقب می‏ماند. چرا که زندگی مادی انسان، در واقع، مقدمه اصلی و شرط لازم تکامل روحی و معنوی او به شمار می‏رود.
در روایاتی نیز برای رسیدن به حکمت و یافتن کمالات روحی و اخلاقی، بر خالی بودن شکم و جوع و گرسنگی به عنوان پیش شرط تکیه شده است. انسانی که می‏خواهد سینه‏اش سر چشمه جوشان و فیاض حکمت شود و دوست دارد به چنین کمالات و ارزشهای نایل آید ناگزیر است که تا حدودی گرسنگی را تحمل کند، اگر سیری و پری شکم با اینگونه کمالات تزاحمی نمی‏داشت و بدون تحمل گرسنگی هم امکان این بود که انسان به چنین مقامات انسانی و الهی واصل شود، هیچگاه توصیه به کم خوردن نمی‏شد زیرا خداوند بخل ندارد و از خزاین نامحدود او چیزی کم نمی‏شود که بیهوده مانع تنعم، بهره‏مندی و التذاذ انسان شود.
خداوند این نعمتها را آفریده است برای آن که انسانها از آن استفاده کنند، اما وقتی که اسراف و تبذیر و زیاده‏روی کنند، بیش از مقدار نیاز بدن بخورند، این کارشان دو زیان و دو مشکل عمده به دنبال می‏آورد و از این رو، عملی بسیار نکوهیده و مذموم خواهد بود. چرا که، این انسانها با پرخوری و اسراف و تبذیر از یک سو خودشان را از بهره‏بری کامل از نعمت عقل و دل و سایر نعمتهای روحی و حکمت و معرفت و معنویت محروم می‏سازد؛ و از سوی دیگر، سبب محروم شدن دیگران از همین نعمتهای مادی برای حداقل تغذیه و تامین نیازهای جسمی برای ادامه زندگی و کسب سلامتی و نیرو می‏شوند. در همین جا خوب است به این مشکل روز جامعه خودمان یعنی گرانی و تورم اشاره کنیم که مهمترین و عمده‏ترین راه چاره آن، رعایت همین آداب اسلامی است. امروز و هر روز دیگری اگر بسیاری از خانواده‏های مرفه، دست از اسرافکاریها و ریخت و پاشهای غیر ضروری بردارند و مصارف زندگی را، حداقل در ارتباط با مواد غذایی و کالاهای ضروری زندگی، تا آنجا که برایشان ممکن و مقدور است محدود کنند، تا حد نسبتا زیادی مشکل گرانی و تورم حل، و به رفع فقر و گرسنگی قشر ضعیف و محروم جامعه کمک خواهد شد. ولی، اگر درد و رنج این قشر را که تعدادشان هم کم نیست درک نکنند و خود را به غفلت و بی‏عاری بزنند، به نظر میرسد که دیر یا زود خطر بزرگی آنان را تهدید خواهد کرد.
پس بیایید اسلام و آداب حیاتبخش آنرا مدنظر قرار دهیم، خدا را فراموش نکنیم، نسبت به سرنوشت و وضع زندگی ضعفا غافل و بی‏توجه نباشیم، اسراف و تبذیر و زیاده روی و شکم بارگی نکنیم، ابعاد روحی و فکری و معنوی را فراموش نکنیم، به سر و صدا و تبلیغات و تظاهر به اسلام اکتفا نکنیم و مسلمان مومن واقعی باشیم، که آینده ما و سعادت دنیا و آخرتمان در گرو آن خواهد بود.
دادن صدقات و زکات و کمک به زندگی دیگران، به جای خودبینی و اسرافکاری و خود خواهی و خود محوری، آنچنان که در روایات آمده، نه تنها بلاهای آنچنانی را دفع می‏کند، که بلاهای اجتماعی اینچنینی را نیز برطرف خواهد کرد و صحت و سلامتی را تضمین می‏کند.
یکی از بزرگترین نعمتهای خدا، قدرتی است که به انسان داده، تا توجه خودش را منعطف به ساحت قدس الهی کند، حضرت سجاد (علیه السلام) در یکی از دعاها می‏گوید:
بار خدایا! چه نعمتی بزرگتر از این که به من اجازه دادی تا یاد تو کنم و به یاد تو باشم؟ تو منزهی و ما لیاقت آن را نداریم که توجه به ساحت تو پیدا کنیم و همین که به ما اجازه داده‏ای که به تو توجه پیدا کنیم، این خود بزرگترین منتی است که بر ما نهاده‏ای.
و در روایت دیگری آمده است که:
قلب المؤمن عرش الرحمن.
دل مؤمن جایگاه رفیع خداوند است.
مؤمن پیوسته به یاد خداست و دلی که به یاد خدا باشد حکم عرش خدا را دارد، یعنی جایی رفیع و ویژه که پیوسته خدا در آن حضور دارد.
آری خداوند با لطفی که به انسان دارد، اینچنین لیاقتهایی به او اراده که قادر است به این حد از رشد و صعود نایل آمد؛ ولی، انسان قدر خود را نمی‏شناسد و با خوردن چند لقمه غذای حرام و ناباب و یا زاید و بیش از حد، خود را از چنین کرامتی محروم می‏کند. اینگونه تزاحمات منشا می‏شود که خوردن و آشامیدن در شکل و کیفیتی خاص یا بیش از اندازه، ارزش پیدا کند.
البته همین جا لازم است یادآوری کنیم همانطور که افراط و زیاده روی در خوردن و آشامیدن زیانبار و دارای ارزش منفی است، تفریط و کم خوری بیش از اندازه نیز زیانبار است، به سلامتی انسان لطمه می‏زند و شادابی و نشاط وی را تهدید خواهد کرد.
متأسفانه بسیاری از جوانهایی که پاک و مخلص هستند و دلشان می‏خواهد سیر معنوی داشته باشند و فضایل اخلاقی را کسب کنند، بدون مشورت با بزرگترها و افراد با تجربه، دست به کارهایی می‏زنند که سالها آنان را از سلامتی محروم خواهد کرد، و آنچنان به ضعف مبتلا می‏شوند که توان انجام بعضی از واجبات را هم از دست می‏دهند چه رسد به مستحبات و از اینجاست که این کار نسنجیده و نپخته سبب خسران و زیانکاری آنان در دنیا و آخرت خواهد شد.
ارزش کم خوری در این است که انسان بتواند در تعالی روحی و معنوی‏اش موفق‏تر باشد. پس باید در حدی باشد که انسان را از سایر توفیقات محروم نسازد که اگر از این حد گذشت، مسلما نامطلوب و بی‏ارزش و یا حتی دارای ارزش منفی خواهد بود.
این یکی از موارد خیلی روشن ارزش اعتدال و میانه روی است که باید حتما آن را رعایت کنیم. البته، مقدار خوراک، یک قاعده کلی ندارد و به تناسب مزاجها و سنین مختلف و دیگر عواملی که احیانا ممکن است در آن نقشی داشته باشند، در نوسان خواهد بود و هر کسی باید شرایط خاص مزاجی خودش و اعتدال متناسب با آن را در نظر بگیرد و از افراط و تفریط نسبت به حدود و مقادیر مورد نیاز شخصی خود بپرهیزد.
ضمنا، توجه به این نکته هم لازم است که گاهی ضرر کم‏خوردن برای جوان نیرومند به زودی آشکار نمی‏شود؛ ولی، به تدریج که سن بالا می‏رود و به ویژه به هنگام بهره برداری از سالها زحمت تحصیل، دیگر قدرت از او سلب می‏شود و نمی‏تواند خدمت چندان شایسته‏ای برای اسلام و مسلمین انجام دهد.