تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد دوم
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

فرزند دوستی و فطرت‏

بر اساس شواهدی می‏توان گفت که فرزند دوستی یک میل فطری است. البته، مردم انگیزه‏های متفاوتی در جهت تقویت این میل فطری دارند: در جوامع عشیره‏ای، فرزند منشأ قدرت بیشتر انسان می‏شود. در مورد بعضی از مردم دیگر، فرزند را برای کمک به هنگام پیری و درماندگی دوست می‏دارند و سرانجام، انگیزه دیگر این است که فرزند را، دنباله وجود خود تلقی می‏کنند، یعنی، شخص وقتی توجه پیدا می‏کند که زندگی‏اش ابدی نیست و سرانجام، می‏میرد، وجود فرزند را در واقع، مرتبه ضعیف‏تری از وجود خود تلقی می‏کند و بقای فررزند را پس از مرگ خود، بقای خویش می‏شمارد و این فکر مایه آرامش او خواهد شد. البته، در ورای همه این انگیزه‏های مختلف که نام بردیم، یک میل اصیل و مستقل فطری به داشتن فرزند نیز در نهاد انسان وجود دارد و به نظر ما، این خود، تفاوت روشنی است میان دو انگیزه مال دوستی و فرزند دوستی: علاقه به مال، اصیل نیست؛ بلکه به عنوان وسیله‏ای برای تأمین سایر نیازمندیها، مطلوب است، اما فرزند را می‏توان گفت: اصالتاً، مطلوب است و خواست مستقل فطری به آن تعلق می‏گیرد.
از اینجا است که می‏بینیم کسانی که از داشتن فرزند، محرومند، آرام و قرار ندارند و به شدت احساس این کمبود، آنان را رنج می‏دهد و از روی ناچاری حاضر می‏شوند که فرزند خوانده برای خود برگزیند.
داشتن فرزند خوانده، سنتی است که در بسیاری از جوامع، وجود داشته است. قرآن کریم هم در مواردی به این سنت اشاره کرده است. به نقل قرآن، یکی از کسانی که اقدام به گرفتن فرزند خوانده کرد، عزیز مصر بود. او که یوسف را از بازار برده فروشان خریده، به خانه برد، به همسر خود سفارش کرد که از او خوب نگهداری و پذیرایی کند، باشد تا او را به فرزندی خود انتخاب کنند(270).
همسر فرعون نیز، که ظاهراً فرزندی نداشت به همین جهت، فرعون را قانع کرد که از کشتن موسی (در دوران نوزادی‏اش) صرف نظر کند تا او را به فرزندی خود برگزینند(271).
از این مطالب، کم و بیش، می‏توان استشمام کرد که علاقه به فرزند، یک علاقه فطری است و انسان را آرام نمی‏گذارد تا آنجا که، وقتی به طور طبیعی ارضا نشد، انسان، از طریق انتخاب فرزند خوانده، در فکر ارضای بدلی آن می‏افتد.