تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد دوم
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

دیدگاه ارزشی قرآن در اکل و امساک‏

در قرآن کریم، ارزشهای مثبت و منفی مربوط به این موضوع بر اساس محورهای بالا تبیین گردیده است و در بررسی این موضوع می‏توان به آیا، مربوط به روزه‏های واجب، آیات مربوط به مطلق روزه، و آیات مربوط به روزه‏های مستحب مراجعه نمود. مثل آیه:
یا ایها الذین امنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون.(154)
ای کسانی که ایمان آورده‏اید بر شما، مانند گذشتگان قبل از شما، روزه واجب گردیده است باشد که تقوا پیشه کنید. که به روزه واجب مربوط می‏شود.
و مثل آیات مربوط به روزه‏های کفاره:
فمن لم یجد فصیام ثلاثه ایام فی الحج و سبعه اذا رجعتم تلک عشره کامله(155).
پس هر کس که قربانی نیافت بر او است که سه روز در حج روزه بگیرد و هفت روز به هنگامی که به منزل باز گشتید که آنها مجموعا ده روز کامل خواهد شد.
و آیات دیگری نیز درباره روزه‏هایی که به عنوان کفاره واجب است داریم و در اینجا نیازی به ذکر آنها نیست.
اینکه در قرآن در زمینه برخی از خطاها روزه گرفتن را به عنوان کفاره مطرح می‏کند به تناسب حکم و موضوع می‏توان دریافت در چنین مواردی روزه گرفتن، نورانیتی برای انسان با خود به همراه می‏آورد که آلودگی قبلی را که در اثر گناه در نفس انسانی حاصل شده است به وسیله آن از بین می‏رود و نفس انسان با روزه تطهیر میشود و از اینجاست که به این روزه‏ها نام کفاره یعنی جبران کننده، اطلاق می‏شود.
بعضی آیات مطلق روزه اعم از واجب و مستحب را شامل می‏شود مثل آیه:
فمن تطوع خیرا فهو خیر له وان تصوموا خیر لکم ان کنتم تعلمون(156).
پس کسی که به اختیار خود نیز کار نیک کند برای او بهتر است و این که روزه بگیرید برایتان بهتر است اگر می‏دانستید.
و آیه:
...و الصائمین والصائمات... اعد الله لهم مغفره واجرا عظیما(157).
البته، روزه گرفتن تنها در نخوردن و نیاشامیدن خلاصه نمی‏شود و شرایط بسیاری دیگر نیز دارد اما نخوردن و نیاشامیدن از اجزاء و عناصر آن و بلکه، رکن اصلی آن است. بنابراین، از آیات فوق و هر آیه‏ای که دلالتی بر رجحان صوم داشته باشد می‏توان دریافت که از دید قرآن، در مواردی نخوردن و نیاشامیدن، تا حدودی مطلوب و از ارزش والا و مثبت اخلاقی برخوردار خواهد بود و جمله لعلکم تتقون که در اینگونه آیات آمده به حکمت آن اشاره دارد و با قاعده کلی که گفتیم تطبیق می‏کند.
قبلا گذشت که قرآن بنی اسرائیل را در ارتباط با همین مسأله اکل و شرب مذمت کرده است. موقعی که بنی اسراییل از مصر خارج و به سرزمین شامات وارد شدند، خدای متعال من و سلوی برایشان نازل کرد و آنان به موسی گفتند: ما به یک نوع غذا نمی‏توانیم اکتفا کنیم و لازم است غذاهای متنوع داشته باشیم. با آنکه خدای متعال غذای بسیار مطلوبی آن هم بدون رنج و زحمت برایشان فرو می‏فرستاد، آنان در آن حال آوارگی و در بدری به فکر شکم پرستی بودند و دلشان آنها را وسوسه می‏کرد که غذاهای رنگارنگ داشته باشند. و در انتهای آیه خداوند آنان را توبیخ و سرزنش می‏کند به این که شما غذاهای پست‏تر و کم ارزش‏تری را به جای این غذای بهتر و مفیدتری که ما به شما داده‏ایم طلب می‏کنید!
اینکه آدمی هوسناکانه در جستجوی تنفن در غذا باشد، حاکی از این است که تعلق قلبی به لذایذ مادی و حیوانی دارد و آن را در زندگی، برای خود هدف قرار داده است و چنین حالتی از نظر اخلاق، مذموم و نکوهیده است. البته، مذمتهای دیگری نیز در این زمینه وجود دارد که همگی به کمیت، کیفیت و جهت و ریشه و اساس به تزاحم با سایر کمالات انسانی بر می‏گردد چنانکه قبل از این، توضیح داده شد.
بعضی از آیات انسان را از خوردن بعضی چیزها که طبعا، نوعی تزاحم با بعضی از کمالات انسان دارد، منع کرده می‏فرماید:
انما حرم علیکم المیته و الدم و لحم الخنزیر و ما اهل به لغیر الله فمن اضطر غیر باغ و لا عاد فلا اثم علیه ان الله غفور رحیم(158).
برای شما خوردن گوشت حیوان مرده و خون و گوشت خوک و آنچه به نام غیر خدا ذبح شده ممنوع شد پس هر کس ناگزیر شد از خوردن آن (یعنی، راه دیگری برای سد رمق نداشت) و از حد ضرورت تجاوز نکرد گناهی بر او نیست که خداوند بخشنده و رحیم است.
قرآن در یک مورد عنوانی کلی در اتباط با خوردنیها و نوشیدنیها ارائه می‏دهد که می‏توان ملاک و ریشه حرمت و حلیت را از آن جستجو کرد. آنجا که می‏گوید:
و یحل اهم الطیبت و یحرم علیهم الخبائث.(159)
و برایشان چیزهای پاک و پاکیزه را حلال، و چیزهای ناپاک و پلید را حرام گردانید.
چنانکه در مورد دیگری می‏فرماید:
و من ثمرات النخیل و الاعناب تتخذون منه سکرا ورزقا حسنا(160).
از میوه‏های درخت خرما و انگور فروع و غذاها و شیره‏ها و شربتهای گوناگونی درست می‏کنید و بطورهای کلی از آنها دو جور استفاده می‏کنید. گاهی رزق و روزی پاکیزه و خوب از آن می‏گیرید و این میوه‏ها را به شکلی مفید مورد استفاده قرار می‏دهید یا همانطور که خدا آفریده به شکل طبیعی آنها را می‏خورید و یا به شکلی آنها را نیز می‏دهید که باز هم مفید و سودمند است و گاهی هم از آنها شراب و چیزهای مست کننده تولید می‏کنید.
که در این صورت، دیگر رزق حسن نیست بلکه از خبایث و پلیدی‏هاست نباید از آن استفاده کرد. البته این معنا بنابر یک احتمال است.
در آیه دیگری آمده است:
انما الخمر و المیسر والانصاب و الازلام رجس من عمل الشیطان فاجتنبوه.(161)
در این آیه نیز حکم به پلیدی و زشتی و چیزهایی مثل شراب و قمار و غیره نموده که پلیدی هر یک به تناسب موضوع خاص خود منشا رفتار خاصی از انسان در ارتباط با آن خواهد شد. و در مورد شراب پلید بودن و ناپاک بودن آن به این معناست که نوشیدن آن عملی زشت و شیطانی و موجب زوال عقل است و مفاسد دیگری را به دنبال می‏آورد.
مشابه آیه فوق نسبت به شراب و قمار، آیه دیگری است که می‏گوید:
یسئلونک عن الخمر و المیسر قل فیهما اثم کبیر و منافع للناس واثمهما اکبر من نفعهما(162).
از تو درباره شراب و قمار می‏پرسند بگو در آن دو، گناه بزرگ و منافعی برای مردم وجود دارد لیکن گناهی که در نوشیدن شراب و بازی قمار وجود دارد از نفع آن دو بیشتر و بزرگتر است.
این آیه خیلی روشنتر به تزاحمی که قبلا از آن سخن گفتیم اشاره دارد و می‏گوید: حتی اگر چیزی نفعی هم در برداشته باشد ولی ضررش بیشتر و بزرگتر باشد، لازم است که برای پرهیز از آن ضرر، از نفعش هم چشم پوشی نمود و به خوبی نشان می‏دهد که در مقام تشریع، جهت تزاحم ملاحظه شده و پس از ارزیابی سنجش ملاکات مختلف، ملاک اقوی مراعات و از ملاک ضعیفتر صرف نظر گردیده است. از چیزهایی که ضرر معنوی دارد خوردن گوشت حیوانی است که به نام خدا ذبح نشده باشد و بعضی از آیات، مؤمنین را از خوردن آن منع کرده، می‏گوید:
و لاتا کلوا مما لم یذکر اسم الله علیه و انه لفسق.(163)
از خوردن گوشت حیوانی که به نام خدا ذبح نشده خودداری کنید که آن فسق خواهد بود.
ذبح حیوانات و گرفتن جان آنها به منظور استفاده از گوشتشان، نوعی تصرف در مخلوقاتی است که خدا به آن حیات و زندگی داده و ملک خدا هستند و حال که شما حیات را از آنها می‏گیرید باید این تصرف و این عمل به اذن خدا و به نام او انجام شود. اگر انسان آنقدر از خدا و قیامت غافل و نسبت به معنویات بی‏توجه باشد، که حتی موقع کشتن و جان گرفتن از حیوان، توجهی به خدای جان آفرین نکند، چنین کسی حق ندارد از آن ذبیحه تناول کند و اصولا، ذبیحه او پاک و پاکیزه و حلال نیست. بنابراین، منع از خوردن بعضی از مأکولات و حرمت آن، در حقیقت به لحاظ رعایت آن جنبه معنوی خواهد بود.
سرانجام دسته دیگری از آیات دلالت دارند بر این که از خوردنیها و نوشیدنیها نباید به شکلی استفاده شود که زیان اجتماعی و مفاسدی برای جامعه را به دنبال بیاورد و حقوق دیگران پایمال گردد. مثل آیاتی که دلالت بر حرمت گرفتن ربا و خوردن اموال مردم و بویژه خوردن مال یتیم دارند که به بعضی از آنها اشاره می‏کنیم. مثل آیه:
و لا تأکلوا اموالکم بینکم بالباطل و تدلوابها الی الحکام لتاکلوا فریقا من اموال الناس بالاثم و انتم تعلمون(164).
و اموال خویش در میان خود به ناحق مخورید و (کار را به محاکم) و حکام ناشایسته مکشانید که بخشی از اموال مردم را به ناروا بخورید در حالی که شما از آن آگاه باشید.
و مثل آیه:
یا ایها الذین امنوا لا تأکلوا اموالکم بینکم بالباطل الا ان تکون تجاره عن تراض(165).
ای آنان که ایمان آورده‏اید در میان خود اموالتا را به ناحق مخورید مگر آنکه به وسیله داد و ستد و با تراضی باشد.
و مثل آیه:
یا ایها الذین امنوا لا تأکلوا الربوا اضعافا مضاعفه واتقوا الله لعلکم تفلحون.(166)
ای کسانی که ایمان آورده‏اید ربا مخورید در حالی که چند برابر اصل سرمایه است و از خدا بترسید باشد که رستگار شوید.
و مثل آیه:
ان الذین یاکلون اموال الیتامی ظلما انما یاکلون فی بطونهم نارا وسیصلون سعیرا(167).
آن کسانی که به ظلم و ستم، اموال یتیمان خورند در حقیقت در شکم خود آتش فرو خورند و به زودی در آتش در آیند.
البته در اینگونه آیات، منظور از اکل هر نوع تصرف اعم از خوردن، نوشیدن، پوشیدن، بخشیدن و... می‏باشد ولی مسلما شامل خوردن حقیقی نیز می‏شود که در این مقال، مورد بحث و بررسی ما قرار دارد.