در قرآن کریم، ارزشهای مثبت و منفی مربوط به این موضوع بر اساس محورهای بالا تبیین گردیده است و در بررسی این موضوع میتوان به آیا، مربوط به روزههای واجب، آیات مربوط به مطلق روزه، و آیات مربوط به روزههای مستحب مراجعه نمود. مثل آیه:
یا ایها الذین امنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون.(154)
ای کسانی که ایمان آوردهاید بر شما، مانند گذشتگان قبل از شما، روزه واجب گردیده است باشد که تقوا پیشه کنید. که به روزه واجب مربوط میشود.
و مثل آیات مربوط به روزههای کفاره:
فمن لم یجد فصیام ثلاثه ایام فی الحج و سبعه اذا رجعتم تلک عشره کامله(155).
پس هر کس که قربانی نیافت بر او است که سه روز در حج روزه بگیرد و هفت روز به هنگامی که به منزل باز گشتید که آنها مجموعا ده روز کامل خواهد شد.
و آیات دیگری نیز درباره روزههایی که به عنوان کفاره واجب است داریم و در اینجا نیازی به ذکر آنها نیست.
اینکه در قرآن در زمینه برخی از خطاها روزه گرفتن را به عنوان کفاره مطرح میکند به تناسب حکم و موضوع میتوان دریافت در چنین مواردی روزه گرفتن، نورانیتی برای انسان با خود به همراه میآورد که آلودگی قبلی را که در اثر گناه در نفس انسانی حاصل شده است به وسیله آن از بین میرود و نفس انسان با روزه تطهیر میشود و از اینجاست که به این روزهها نام کفاره یعنی جبران کننده، اطلاق میشود.
بعضی آیات مطلق روزه اعم از واجب و مستحب را شامل میشود مثل آیه:
فمن تطوع خیرا فهو خیر له وان تصوموا خیر لکم ان کنتم تعلمون(156).
پس کسی که به اختیار خود نیز کار نیک کند برای او بهتر است و این که روزه بگیرید برایتان بهتر است اگر میدانستید.
و آیه:
...و الصائمین والصائمات... اعد الله لهم مغفره واجرا عظیما(157).
البته، روزه گرفتن تنها در نخوردن و نیاشامیدن خلاصه نمیشود و شرایط بسیاری دیگر نیز دارد اما نخوردن و نیاشامیدن از اجزاء و عناصر آن و بلکه، رکن اصلی آن است. بنابراین، از آیات فوق و هر آیهای که دلالتی بر رجحان صوم داشته باشد میتوان دریافت که از دید قرآن، در مواردی نخوردن و نیاشامیدن، تا حدودی مطلوب و از ارزش والا و مثبت اخلاقی برخوردار خواهد بود و جمله لعلکم تتقون که در اینگونه آیات آمده به حکمت آن اشاره دارد و با قاعده کلی که گفتیم تطبیق میکند.
قبلا گذشت که قرآن بنی اسرائیل را در ارتباط با همین مسأله اکل و شرب مذمت کرده است. موقعی که بنی اسراییل از مصر خارج و به سرزمین شامات وارد شدند، خدای متعال من و سلوی برایشان نازل کرد و آنان به موسی گفتند: ما به یک نوع غذا نمیتوانیم اکتفا کنیم و لازم است غذاهای متنوع داشته باشیم. با آنکه خدای متعال غذای بسیار مطلوبی آن هم بدون رنج و زحمت برایشان فرو میفرستاد، آنان در آن حال آوارگی و در بدری به فکر شکم پرستی بودند و دلشان آنها را وسوسه میکرد که غذاهای رنگارنگ داشته باشند. و در انتهای آیه خداوند آنان را توبیخ و سرزنش میکند به این که شما غذاهای پستتر و کم ارزشتری را به جای این غذای بهتر و مفیدتری که ما به شما دادهایم طلب میکنید!
اینکه آدمی هوسناکانه در جستجوی تنفن در غذا باشد، حاکی از این است که تعلق قلبی به لذایذ مادی و حیوانی دارد و آن را در زندگی، برای خود هدف قرار داده است و چنین حالتی از نظر اخلاق، مذموم و نکوهیده است. البته، مذمتهای دیگری نیز در این زمینه وجود دارد که همگی به کمیت، کیفیت و جهت و ریشه و اساس به تزاحم با سایر کمالات انسانی بر میگردد چنانکه قبل از این، توضیح داده شد.
بعضی از آیات انسان را از خوردن بعضی چیزها که طبعا، نوعی تزاحم با بعضی از کمالات انسان دارد، منع کرده میفرماید:
انما حرم علیکم المیته و الدم و لحم الخنزیر و ما اهل به لغیر الله فمن اضطر غیر باغ و لا عاد فلا اثم علیه ان الله غفور رحیم(158).
برای شما خوردن گوشت حیوان مرده و خون و گوشت خوک و آنچه به نام غیر خدا ذبح شده ممنوع شد پس هر کس ناگزیر شد از خوردن آن (یعنی، راه دیگری برای سد رمق نداشت) و از حد ضرورت تجاوز نکرد گناهی بر او نیست که خداوند بخشنده و رحیم است.
قرآن در یک مورد عنوانی کلی در اتباط با خوردنیها و نوشیدنیها ارائه میدهد که میتوان ملاک و ریشه حرمت و حلیت را از آن جستجو کرد. آنجا که میگوید:
و یحل اهم الطیبت و یحرم علیهم الخبائث.(159)
و برایشان چیزهای پاک و پاکیزه را حلال، و چیزهای ناپاک و پلید را حرام گردانید.
چنانکه در مورد دیگری میفرماید:
و من ثمرات النخیل و الاعناب تتخذون منه سکرا ورزقا حسنا(160).
از میوههای درخت خرما و انگور فروع و غذاها و شیرهها و شربتهای گوناگونی درست میکنید و بطورهای کلی از آنها دو جور استفاده میکنید. گاهی رزق و روزی پاکیزه و خوب از آن میگیرید و این میوهها را به شکلی مفید مورد استفاده قرار میدهید یا همانطور که خدا آفریده به شکل طبیعی آنها را میخورید و یا به شکلی آنها را نیز میدهید که باز هم مفید و سودمند است و گاهی هم از آنها شراب و چیزهای مست کننده تولید میکنید.
که در این صورت، دیگر رزق حسن نیست بلکه از خبایث و پلیدیهاست نباید از آن استفاده کرد. البته این معنا بنابر یک احتمال است.
در آیه دیگری آمده است:
انما الخمر و المیسر والانصاب و الازلام رجس من عمل الشیطان فاجتنبوه.(161)
در این آیه نیز حکم به پلیدی و زشتی و چیزهایی مثل شراب و قمار و غیره نموده که پلیدی هر یک به تناسب موضوع خاص خود منشا رفتار خاصی از انسان در ارتباط با آن خواهد شد. و در مورد شراب پلید بودن و ناپاک بودن آن به این معناست که نوشیدن آن عملی زشت و شیطانی و موجب زوال عقل است و مفاسد دیگری را به دنبال میآورد.
مشابه آیه فوق نسبت به شراب و قمار، آیه دیگری است که میگوید:
یسئلونک عن الخمر و المیسر قل فیهما اثم کبیر و منافع للناس واثمهما اکبر من نفعهما(162).
از تو درباره شراب و قمار میپرسند بگو در آن دو، گناه بزرگ و منافعی برای مردم وجود دارد لیکن گناهی که در نوشیدن شراب و بازی قمار وجود دارد از نفع آن دو بیشتر و بزرگتر است.
این آیه خیلی روشنتر به تزاحمی که قبلا از آن سخن گفتیم اشاره دارد و میگوید: حتی اگر چیزی نفعی هم در برداشته باشد ولی ضررش بیشتر و بزرگتر باشد، لازم است که برای پرهیز از آن ضرر، از نفعش هم چشم پوشی نمود و به خوبی نشان میدهد که در مقام تشریع، جهت تزاحم ملاحظه شده و پس از ارزیابی سنجش ملاکات مختلف، ملاک اقوی مراعات و از ملاک ضعیفتر صرف نظر گردیده است. از چیزهایی که ضرر معنوی دارد خوردن گوشت حیوانی است که به نام خدا ذبح نشده باشد و بعضی از آیات، مؤمنین را از خوردن آن منع کرده، میگوید:
و لاتا کلوا مما لم یذکر اسم الله علیه و انه لفسق.(163)
از خوردن گوشت حیوانی که به نام خدا ذبح نشده خودداری کنید که آن فسق خواهد بود.
ذبح حیوانات و گرفتن جان آنها به منظور استفاده از گوشتشان، نوعی تصرف در مخلوقاتی است که خدا به آن حیات و زندگی داده و ملک خدا هستند و حال که شما حیات را از آنها میگیرید باید این تصرف و این عمل به اذن خدا و به نام او انجام شود. اگر انسان آنقدر از خدا و قیامت غافل و نسبت به معنویات بیتوجه باشد، که حتی موقع کشتن و جان گرفتن از حیوان، توجهی به خدای جان آفرین نکند، چنین کسی حق ندارد از آن ذبیحه تناول کند و اصولا، ذبیحه او پاک و پاکیزه و حلال نیست. بنابراین، منع از خوردن بعضی از مأکولات و حرمت آن، در حقیقت به لحاظ رعایت آن جنبه معنوی خواهد بود.
سرانجام دسته دیگری از آیات دلالت دارند بر این که از خوردنیها و نوشیدنیها نباید به شکلی استفاده شود که زیان اجتماعی و مفاسدی برای جامعه را به دنبال بیاورد و حقوق دیگران پایمال گردد. مثل آیاتی که دلالت بر حرمت گرفتن ربا و خوردن اموال مردم و بویژه خوردن مال یتیم دارند که به بعضی از آنها اشاره میکنیم. مثل آیه:
و لا تأکلوا اموالکم بینکم بالباطل و تدلوابها الی الحکام لتاکلوا فریقا من اموال الناس بالاثم و انتم تعلمون(164).
و اموال خویش در میان خود به ناحق مخورید و (کار را به محاکم) و حکام ناشایسته مکشانید که بخشی از اموال مردم را به ناروا بخورید در حالی که شما از آن آگاه باشید.
و مثل آیه:
یا ایها الذین امنوا لا تأکلوا اموالکم بینکم بالباطل الا ان تکون تجاره عن تراض(165).
ای آنان که ایمان آوردهاید در میان خود اموالتا را به ناحق مخورید مگر آنکه به وسیله داد و ستد و با تراضی باشد.
و مثل آیه:
یا ایها الذین امنوا لا تأکلوا الربوا اضعافا مضاعفه واتقوا الله لعلکم تفلحون.(166)
ای کسانی که ایمان آوردهاید ربا مخورید در حالی که چند برابر اصل سرمایه است و از خدا بترسید باشد که رستگار شوید.
و مثل آیه:
ان الذین یاکلون اموال الیتامی ظلما انما یاکلون فی بطونهم نارا وسیصلون سعیرا(167).
آن کسانی که به ظلم و ستم، اموال یتیمان خورند در حقیقت در شکم خود آتش فرو خورند و به زودی در آتش در آیند.
البته در اینگونه آیات، منظور از اکل هر نوع تصرف اعم از خوردن، نوشیدن، پوشیدن، بخشیدن و... میباشد ولی مسلما شامل خوردن حقیقی نیز میشود که در این مقال، مورد بحث و بررسی ما قرار دارد.