تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد دوم
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

لذت‏طلبی نکوهیده‏

اکنون، که معلوم شد قرآن وجود این میل را بد و نامطلوب نمی‏داند، جای طرح این پرسش است که با وجود این دید مثبت قرآنی، چرا گاهی از لذت‏طلبی مذمت و نکوهش شده است؟ و آیا وجود اینگونه نکوهشها و مذمتها با این دیدگاه قرآنی چگونه قابل جمع است.
در پاسخ به این سؤال می‏گوییم: مذمتها و نکوهشهایی که در این زمینه و در رابطه با این میل انجام شده است، به اصل لذت‏طلبی مربوط نمی‏شود تا با این دیدگاه قرآنی در تعارض باشد. بلکه منشا این نکوهشها چیزهای دیگری خواهد بود که در اینجا به بعضی از آنها اشاره می‏کنیم. به عبارت دیگر منشا این نکوهشها سرزنشها اصل لذت نیست بلکه یک تعداد از عوامل جنبی همراه با آن و عارض بر آن هستند که منهای آنها نکوهشی نیز برای لذت‏طلبی انسان وجود ندارد و ما به بعضی از این عوامل جنبی اشاره میکنیم:
الف) یکی از عوامل جنبی و عرضی عبارت است از غفلت کردن و فراموش نمودن لذتهای ارزنده‏تر و مطلوبتر، به لحاظ تمرکز و غرق شدن در لذایذ آنی و لحظه‏ای زودگذر و توجه بیش از حد به هوسهای کم ارزش‏تر.
انسان وقتی لذتی را درک کرد ابتدا توجهش به طرف آن جلب می‏شود و در مرحله دوم و مراحل بعد میلش به این که ز آن شی‏ء لذیذ بیشتر استفاده کند به تدریج شدت می‏یابد و در نتیجه از لذایذ دیگری که هست و می‏تواند از اانها بهره‏مند شود کم کم محروم می‏گردد.
به عبارتی دیگر، انسان، دارای ظریفتی محدود است و طوری آفریده نشده که در این عالم همه لذتها را بتواند یکجا استیفا کند و از همه آنچه که قابلیت لذت بری دارند بتواند بهره‏مند شود. بنابراین، او ناگزیر است که از میان آنها مقداری را که لذت بری از آنها برایش ممکن و میسور است انتخاب کند.
اکنون که پای گزینش و انتخاب به میان آمد، طبیعی است که عقل و منطق اقتضا می‏کند، از میان همه انواع لذتها با کمیتها و شدتهای مختلف، بهترین، شدیدترین و عمیق‏ترین لذتها را در محدوده گزینش خود قرار دهد؛ ولی، او گاهی در این انتخاب دچار اشتباه و لغزش می‏شود و معیارهای درست عقلانی را در گزینش خود رعایت نمی‏کند؛ بلکه براساس معیارهای غیر اخلاقی، غیر منطقی و نادرست و یا حتی بدون توجه به هیچ معیاری و به خاطر انس با لذتهای احساسی مادی به گزینش برخی از لذتها می‏پردازد که اینگونه ترجیح ممکن است وی را از رسیدن به لذت عمیقتر و والاتر باز دارد. از این رو منشا ارزش منفی خواهد شد.
ب) دومین عامل جنبی که منشا ننکوهش لذت می‏شود عبارت است از رفتن به طرف لذایذ بی‏اهمیت و غرق شدن در هوسهای پست و کم‏ارزش به خاطر لذت گرایی افراطی و تن ندادن به سختی و کار و تلاش. انسان که فکر می‏کند می‏تواند زندگی بدوون سختی و زحمت داشته باشد و براساس علاقه افراطی که به لذت دارد می‏خواهد از هر چیزی که موجب رنج و مشقت می‏شود فرار کند غرق در لذتهای پست و هوسهای کم اهمیت و به همان میزان کم ارزش می‏شود غافل از اینکه این زندگی دنیا را خداوند توأم با رنج و سختی و کار و کوشش قرار داده و بدون زحمت و مشقت نیست. لذتهایی که انسان در این عالم دنبال می‏کند مقدماتی دارد که تحصیل آنها با رنج است و به قول معروف می‏بایست رنجی کشید تا به لذتی رسید.
و یا به قول شاعر:
نابرده رنج گنج میسر نمی‏شود - مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
قرآن روی این مسأله زیاد تکیه می‏کند که زندگی انسان در دنیا توأم با مشقت است و ما باید این حقیقت، هر چند ناگوار را بفهمیم و بپذیریم که در این نشاط زندگی بی‏رنج برای هیچ‏کس میسر نمی‏شود. قرآن در یکی از آیات خود با تعبیری جالب از این همراهی و آمیختگی زندگی با رنج و زحمت اینگونه خبر داده و می‏گوید:
لقد خلقنا الانسان فی کبد.(118)
محققا انسان را در رنج و زحمت آفریدیم و زندگی انسان را در کار و مشقت قرار دادیم.
بنابراین، نباید انسان به دنبال گنج بی‏رنج و زندگی بی‏زحمت باشد؛ ولی می‏تواند از میان لذتهایی که همه آنها کم و بیش توام با زحمتها و رنجهایی هستند، و مقدمات رنج آوری دارند آنها را برگزیند که بهتر پرارزشتر و مطلوبترند و باید این کار را بکند هر چند که دارای زحمت و رنج بیشتری باشند.
حال اگر کسی به خاطر فرار از کار و تلاش و زحمت و تنبلی و تن‏پروری و لذت گرایی افراطی برای که پیوسته بلمد و خود را به درد سر نیندازد اصولا از آن لذایذ والا چشم پوشی کرد و غرق در لذایذ پست و بی‏اهمیتی شد که نیاز به رنج و تلاش زیاد ندارد و سهل الوصل‏تر است، اینچنین لذت گرایی، به خاطر این مسأله جنبی، مورد مذمت و نکوهش قرار خواهد گرفت.
ج) کوتاهی در شکوفا نمودن استعداد درک لذتهای والای انسانی و اکتفا کردن به لذتهای طبیعی خود جوش نیز عامل جنبی سومی است که منشا نکوهش لذت می‏شود.
انسان از آغاز پیدایش خود، لذتهای خودش را نمی‏شناسد و از اول، استعداد درک همه لذتهایی را که بطور کلی برای انسان میسر است ندارد. او در کودکی ابتدا فقط لذت خوردن و آشامیدن را درک می‏کند، پس از آن به تدریج لذت بازی را نیز می‏شناسد و هنگامی که به سن بلوغ رسید، لذت جنسی را نیز در کنار آنها درک خواهد کرد.
نمونه‏های فوق در زمره یک سلسله لذتهای انسانی است که خود به خود و بطور طبیعی برای انسانها حاصل می‏شود. انسانهای متعارف و سالم در سنین خاصی خود به خود لذتهای نامبرده را درک می‏کنند؛ ولی یک سلسله دیگر از لذتها است که انسان، تنها با تلاش و جدیت خود، قادر است استعداد درک آنها را پیدا کند. مانند لذت انس با خدا و کسب قرب و منزلت در پیشگاه الهی. اینگونه لذتهای نوع دوم نیز در کنار نوع اول، لذتهایی انسانی است بلکه لذات انسانی همین نوع است، زیرا نوع اول در حیوانات هم یافت می‏شود. ولی، این تفاوت بارز را با آنها دارند که همانند آنها خود به خود و به طور طبیعی استعداد درک آنها در انسان شکوفا نمی‏شود. بلکه، عوامل خارجی و تلاشهای انسانی در شکفتن آنها نقش اساسی دارند.
بنابراین، عقل اقتضا دارد که انسان طالب کمال، به منظور شکوفا شدن این استعدادها محیط نوع اول و تمایلات و هوسهای حیوانی نشود. حال اگر انسان در راه تحصیل استعداد درک این لذتهای بلند و والا تلاشی نکند و زحمتی به خود ندهد و تنها دل به لذتهای طبیعی و کم ارزش ببندد، این به نوبه خود یک انتخاب نادرست خواهد بود و منشا ارزش منفی می‏شود.
بنابراین، در زمینه لذت طلبی توجه به این سه مطلب عمده لازم است:
اولا: اینکه بدانیم زندگی بی رنج ممکن نیست و خود را آماده کنیم برای پذیرفتن رنجهای این زندگی که البته، به دنبالش لذتهای ارزشمندی هم وجود دارد و بی صبری و کم طاقتی ما را در لذتهای کم ارزش و هواها و هوسها غرق نکند.
ثانیا: لذتهایی که برای ما میسور است، مقایسه کنیم و آن یک را که مطلوب‏تر و ارزشمندتر هست برگزینیم.
ثالثا: در راه تحصیل استعداد درک لذتهای متعالی و آمادگی بهره بردن از لذتهای بلند انسانی و فراهم آوردن محیط رشد آنها تلاش و جدیت داشته باشیم. زیرا انسان وقتی دانست که چنین لذتهای متعالی هم وجود دارد، باید برای نیل به آنها و بیرون کشیدن خود از منجلاب لذتهای حیوانی تلاش کند و در مقام انتخاب و گزینش، آنها را هم به حساب بیاورد و مورد غفلت قرار ندهد.
آیات زیادی از قرآن در این زمینه، دلالت دارند بر این که انسانها به حسب طبعشان طالب لذتهای مادی و دنیوی هستند، در صورتی که لذتهای اخروی بر لذتهای دنیایی ترجیح دارند و با توجه یه این که لذتها متزاحم هستند و همه را با هم نمی‏توان استیفا کرد، می‏بایست لذتهای بهتر را انتخاب کنند و اگر نکنند کاری بی ارزش بلکه دارای ارزشی منفی را انجام داده‏اند.
اکنون در این بخش، به تعدادی از این آیات، برای نمونه اشاره می‏کنیم:
خداوند در یکی از آیات قرآن می‏فرماید:
بل توثرون الحیاه الدنیا والخره خیر وابقی.(119)
بلکه زندگی دنیا را بر می‏گزینند در صورتی که زندگی آخرت بهتر و بادوام‏تر است.
در آیه دیگری می‏گوید:
تریدون عرض الدنیا و الله یرید الاخره.(120)
شما امتعه و نعمتهای دنیا را طلب می‏کنید و خداوند آخرت را می‏خواهید.
در آیه دیگری آمده است که:
من کان یرید العاجله له فیها ما نساء لمن نرید ثم جعلنا له جهنم یصلیها مذموما مدحورا و من اراد الاخره وسعی لها سعیها و هو مؤمن فاولئک کان سعیهم مشکورا(121).
آنان که طلب دنیا باشند ما در دنیا هر آنچه که خود بخواهیم و برای آن کس که خود می‏خواهیم پیش می‏فرستیم سپس جهنم را قرار داده‏ایم تا او را در حالی که نکوهیده و مردود شده است بسوزاند و آنان که آخرت را طلب نمودند و کوشش لازم را برای رسیدن به آن مبذول داشتند در حالی که مومن بودند سعیشان ارج نهاده می‏شود.
به هر حال بر ما لازم است لذتهای بهتر را بر لذتهای کم ارزشتر مقدم بداریم.