گفتیم كه حكومت اسلامى وظیفه دارد احكام و قوانین اسلامى را در جامعه پیاده كند و نظم و امنیّت را بر قرار سازد و كشور را از تهاجمات خارجى و آشوبهاى داخلى حفظ كند. بالطبع در این مسیر باید از قوه قهریه و زور و خشونت استفاده كرد، و گر نه نمىشود با لبخند و مدارا و محبت جلوى كسانى را گرفت كه از روى دشمنى و عناد با كشور اسلامى مىجنگند و یا كسانى را كه با انگیزههاى شیطانى، در داخل آشوب به پا مىكنند، با اظهار دوستى و ملاطفت سر جاى خود نشاند. عرض كردیم همان طور كه اسلام احكام مبتنى بر رأفت، رحمت و مهربانى دارد و دعوت به برادرى، محبت و دوستى مىكند؛ همچنین در شرایط خاص و ویژه احكامى توأم با درشتى، تندى و خشونت دارد و دعوت به مبارزه و مجازات مجرمان و آشوبگران نیز مىكند. البته چون این بحث فرعى بود و از محورهاى اصلى مباحث ما به شمار نمىرفت، در حد اختصار بدان پرداختیم و در ارتباط با آن، حقّ مطلب را ادا نساختیم. اما عكسالعملهایى كه روزنامهها و مطبوعات به آن بحث نشان دادند، حاكى از آن است كه درباره جایگاه خشونت و محبّت در اسلام لازم است بحث جامع و فراگیرى ارائه گردد و بدین دلیل، در حدّ حوصله این جلسه در همین زمینه مطالبى را عرض خواهم كرد.