در سال گذشته، در گوشه و كنار كشور ما آشوبهاى محدودى رُخ داد كه به دلایلى مسؤولان صلاح دانستند كه با آشوبگران مماشات شود و برخورد قاطعانه انجام نگیرد؛ همین برخورد مسالمتجویانه و رأفتآمیز و مسامحه آنان باعث گردید كه بار دیگر آشوبى به راه بیفتد كه البته دامنه و خسارات و تبعات آن فراوان و غیر قابل تحمّل گشت. اگر با این آشوبگران و مفسدین فىالارض برخورد نشود و كیفر اسلامى در حقّ آنان اجرا نگردد، هیچ تضمینى وجود ندارد كه بار دیگر آشوبگران به بهانهاى آشوب دیگرى به راه نیندازند و مجدداً از فضاى دانشگاه سوء استفاده نكنند. البته دانشجویان عزیز و مسلمان ما بسیار هوشیار و موقعشناساند و از اغتشاش و آشوب مبرّا هستند. اما هستند كسانى كه از احساسات پاك دانشجویان سوء استفاده مىكنند و زمینه را براى آشوب دیگرى فراهم مىآوردند.
پس اگر با آشوبگران برخورد قاطع صورت نگیرد و به قول آقایان برخورد خشونتآمیز نشود، چه تضمینى وجود دارد كه باز این آشوبها تكرار نگردد. باید توجه داشت كه اگر اسلام احكام جزایى سختى را در مورد دزد و سایر جنایتپیشهگان و بخصوص محارب در نظر گرفته است، براى این است كه دیگر كسى جرأت نكند دست به جنایت و آشوب بزند و دشمنان و آشوبگران و متخلّفان از كیفر جنایت خود بترسند. چه این كه موضوع ترساندن دشمن و مُجرم حكمت بزرگى دارد كه قرآن نیز بدان اشاره كرده است و باید مسلمانان و سیاستگزاران بدان توجه داشته باشند:
«وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة وَمِنْ رِبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّاللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَ
( صفحه 255 )
اخَرینَ مِنْ دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ...»(52)
هر نیرویى در توان دارید، براى مقابله با آنها [=دشمنان] آماده سازید؛ و (همچنین) اسبهاى ورزیده (براى میدان نبرد)، تا به وسیله آن دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید، و (همچنین) گروه دیگرى غیر از اینها را كه شما نمىشناسید و خدا آنها را مىشناسد.
از جمله مواردى كه خشونت حتّى از ناحیه مردم تجویز شده است، آنجاست كه مردم احساس كنند كه كیان اسلامى در خطر است و توطئهاى علیه نظام اسلامى شكل گرفته است و دولت اسلامى به تنهایى قادر به دفاع از نظام اسلامى نیست. چون وقتى دولت اسلامى پى برد كه توطئهاى علیه نظام شكل گرفته، وظیفه دارد كه خود اقدام كند، حال اگر اقدام دولت كافى نبود، مردم موظّفاند كه به كمك دولت اسلامى بشتابند و از كیان اسلام و نظام دفاع كنند. چنانكه همه شاهد بودند كه پس از آشوبها و اغتشاشهایى كه توسط اوباش و اراذل و عوامل مزدور بیگانه در تیرماه امسال رخ داد و نظام در خطر جدّى قرار گرفت و قواى دولتى به تنهایى قادر به مهار آشوبها و فرو نشاندن آنها نبودند، مردم و بسیجیان عزیز به كمك آنان شتافتند و به سرعت به غائله و فتنه عوامل بیگانه خاتمه دادند؛ و برخى از مسؤولان عالىرتبه نظام نیز تصریح كردند كه آن غائله به همّت بسیجیان عزیز فرو نشانده شد.
پس حتّى اگر توطئهاى علیه نظام اسلامى در كار بود ـ گرچه عدهاى از آن غافل بودند و وجود توطئه را احساس نكردند ـ اما دلایل روشن و شواهد قطعى بر وجود توطئه براى ما وجود داشت و راهى بجز اِعمال خشونت براى خنثىكردن توطئه وجود نداشت، خشونت واجب و لازم است. چنانكه امام فرمود: در اینجا تقیه حرام است و باید قیام كرد، ولو بلغ مابلغ. وقتى اصل اسلام در خطر است، نه جاى تقیه مداراتى است و نه تقیه خوفى، باید براى دفاع از اصل اسلام بپا خاست، حتّى اگر هزاران نفر كشته شوند. بنابراین، در صورتى كه برخى قصد براندازى نظام و سرنگونى آن را داشتند، ولو دیگران و به هر دلیلى متوجه خطر نشدند و یا صلاح ندیدند كه اقدام كنند، وقتى با دلایل قطعى روشن براى مردم ثابت شد كه كیان اسلام
( صفحه 256 )
و نظام در خطر جدّى قرار گرفته است، واجب است كه خودشان اقدام كنند؛ پس در اینجا نیز اِعمال خشونت جایز است.
معناى سخن ما این نیست كه در همه جا باید دست به خشونت زد. بنده تئوریسین خشونت نیستم، بلكه معتقدم كه رحمت و مهربانى اصل است و تنها به هنگام ضرورت و اضطرار باید دست به خشونت زد. سخن من این است كه وقتى دولت اسلامى وجود دارد، باید بر طبق رأى دادگاه و مقامات ذىصلاح دولت اسلامى عمل شود؛ اما اگر كار از دست دولت اسلامى خارج شد و براى حفظ اسلام و نظام راهى جز قیام خشونتآمیز مردمى نبود، خشونت واجب است.