دریافتیم كه قوّه مجریه، براى حفظ امنیّت، اجراى قوانین، جلوگیرى از جرایم و تجاوز به حقوق دیگران، باید برخوردار از نیرویى مقتدر و برخوردار از توانایىهاى بدنى، فیزیكى و تجهیزاتى باشد. اما باید توجّه داشت كه صرف برخوردارى از قدرت بدنى و مهارتهاى مادّى، جهت احراز پست اجرا و ضمانت قانون، كفایت نمىكند. بلكه كسى كه مىخواهد به عنوان مجرى قانون عمل كند و امكانات و تجهیزات لازم براى آن هدف در اختیار او قرار گیرد، باید از تقوا و صلاحیت اخلاقى نیز برخوردار باشد؛ چون اگر كسى برخوردار از تقوا نباشد، نه تنها قدرتى كه در اختیار او قرار مىگیرد كارساز نیست و فایدهاى به جامعه نمىبخشد، بلكه مشكلآفرین نیز خواهد بود و آن قدرت و موقعیت مورد سوء استفاده قرار مىگیرد. قبل از پیروزى انقلاب و در دوران مبارزات ملّت ایران با رژیم طاغوت، امام(قدس سره) سخنى فرمودند كه مضمونش این بود كه باید اسلحه در اختیار افراد صالح و شایسته قرار گیرد تا در كنار مبارزه با رژیم طاغوت در پى احقاق حقوق مردم و حاكمیت اسلام باشند، نه این كه فقط به فكر كسب قدرت باشند؛ و الاّ اگر اسلحه در اختیار افراد ناشایست قرار گیرد، بواقع قدرت در اختیار شیطان نیرومندى قرار گرفته كه دستاوردى جز فساد و تباهى براى جامعه ندارد.
حاصل سخن این كه: تنها وجود قدرت فیزیكى ضامن منافع و مصالح جامعه نخواهد بود و باید كسى متصدّى فعالیتهاى اجرایى شود و قدرت را در دست بگیرد كه علاوه بر برخوردارى از مهارتهاى مادّى و فیزیكى و برخوردارى از ابزار و تجهیزات، از تقوا و شایستگىهاى اخلاقى نیز بهرهمند باشد. در این صورت، حكومت با برخوردارى از امكانات و توانایىهاى لازم و برخوردارى از دانش به كارگیرى امكانات و توانایىهاى خود، با انگیزه صحیح و در مسیر مصالح جامعه از نیروهاى خود استفاده مىكند و در عمل تابع هوى و هوس و امیال شخصى نخواهد بود. اما اگر شخص از صلاحیت اخلاقى و تقوا برخوردار نبود، وقتى قدرت و امكانات مادّى در اختیار او قرار گرفت، احساس غرور مىكند و براساس هوى و هوس و خواستههاى شیطانى و جاهطلبى به هر قسم كه خواست آن قدرت را به كار مىگیرد و
( صفحه 41 )
در نتیجه از مسیر صحیح و حق منحرف مىشود و حاصلى جز تباهى و فساد براى جامعه در پى نخواهد داشت. بىشك زیان و خسارتهایى كه او به جامعه وارد مىكند به مراتب بیشتر از زیان بزهكاران و تبهكاران عادى است؛ چنانكه ظلم و جنایاتى كه رژیمهاى فاسد مرتكب مىشوند قابل مقایسه با تخلّفات دیگران نیست.
البته مجرى قانون باید شناخت كافى از قانون و ابعاد و زوایاى آن داشته باشد؛ چون حكومت براى اجراى قانون است و كار گزاران و مجریان هر یك در هر سطحى كه قرار دارند، به عنوان مجرى قانون باید آگاهى كافى به قانون داشته باشند. در غیر این صورت، ولو فرد نخواهد بر طبق میل خود رفتار كند و مصمّم است كه به قانون عمل كند، اما چون به قانون آشنا نیست، در عمل اشتباه مىكند و از عهده تطبیق قانون بر مصادیق واقعى آن بر نمىآید. با این كه چنین شخصى سوء نیّت ندارد و از صلاحیت اخلاقى نیز بهرهمند است، اما به جهت عدم شناخت قانون و برداشت ناصحیح از قوانین، به بیراهه و انحراف كشانده مىشود و عملا مصالح و منافع جامعه را زیر پا مىنهد.
بنابراین، متصدّى اجراى قانون باید هم برخوردار از دانش قانون باشد و هم داراى قدرت اجرایى و هم تقوا و صلاحیت اخلاقى. در متون دینى از این سه شرط به فقاهت، تقوا و قدرت اجرایى و مدیریتى تعبیر مىشود. البته این سه شرط كلّى داراى اجزاء و شاخههاى فرعى دیگرى نیز مىگردد كه فعلا ما در صدد بیان آنها نیستیم و در این مجال بیشتر در صدد بیان كلیات هستیم تا جزئیات.