تربیت
Tarbiat.Org

نظریه سیاسی اسلام جلد دوم
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

7. لزوم صیانت از ارزشهاى الهى و نفى ارزشهاى غربى

آیین مبارزه و جهاد با دشمنان، شجاعت، غیرت، حمیّت و تعصّب دینى، علاقه به دین، فداكارى و ایثار بزرگ‌ترین و والاترین ارزشهاى اسلامى هستند كه موجب حفظ هویّت دینى، حیات، استقلال و آزادى مسلمانان مى‌گردند. اما فرهنگ استكبارى غرب درصدد است كه با عرضه یك سلسله ارزشهاى واهى خودخواسته و خودساخته، مثل نفى مطلق خشونت، آنها را از ما بگیرد؛ از این جهت است كه مرتب مى‌گویند خشونت مطلقاً مذموم و محكوم است!
( صفحه 216 )
آرى، ما نیز قبول داریم كه خشونت ابتدایى مذموم و محكوم است، اما آیا خشونت براى رفع خشونت و خشونت براى جلوگیرى از ظلم، ستم، آدم‌كشى، آشوب، تجاوز به حقوق، جان، مال و ناموس مردم؛ و بالاتر از همه خشونت براى جلوگیرى از خیانت به اسلام كه همه هستى مسلمانان فداى آن باد هم محكوم است؟ مسلماً چنین خشونتى نه تنها محكوم و مذموم نیست، بلكه لازم و خواست هر مسلمانى است. حال چگونه از ما انتظار دارند كه در برابر از بین بردن ارزشهاى دینى‌مان و گرفتن مقدّساتى كه از جان براى ما عزیزتر است و حاضریم جانمان را فداى آنها كنیم، بنشینیم و لبخند بزنیم؛ پس خداوند قوه غضب را براى چه آفریده است؟ براى چه احساس خشم و قهر را در ما قرار داده؟ آیا نباید در برابر مشتى خشونت‌گر، خائن و مزدور برخوردى نشان دهیم و حتّى وقتى دین ما را در خطر قرار مى‌دهند هم اقدامى نكنیم و خشونت نشان ندهیم؛ بلكه آرام سر جاى خود بنشینیم و تبسّم كنیم؟! پس آیه: «وَاقْتُلُوهُمْ حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ» براى كیست؟ براى چه خدا فرمود:
«مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهُ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ...»(37)
محمد فرستاده خداست، و كسانى كه با او هستند در برابر كفار سرسخت و شدید و در میان خود مهربان‌اند.
مى‌گویند اسلام با خشونت مخالف است، بگویید اسلام با كدام خشونت مخالف است؟ یك سلسله مفاهیم مبهم را به عنوان ارزشهاى مطلق عرضه مى‌كنند تا حقایق را بپوشانند، تا روح شهادت‌طلبى، ایثار و شجاعت را از مردم بگیرند و به جاى آن عدم حسّاسیّت، عدم تعصّب و غیرت دینى و ملّى و روحیه تساهل و تسامح را در مردم رواج دهند. مرتب دم از تساهل و تسامح مى‌زنند، آیا با كسى هم كه جان ما را در خطر قرار داده باید تساهل و تسامح داشت؟ آیا با كسى كه به ناموس انسان خیانت مى‌كند هم باید تساهل و تسامح داشت؟ آیا با كسى كه مى‌خواهد دین ما را كه از جان و ناموس بر ایمان عزیزتر است بگیرد هم با تسامح و تساهل رفتار كنیم؟
بنابراین، قبل از این كه حكومت اسلامى استقرار یابد، باید به روشنگرى پرداخت و مردم
( صفحه 217 )
را هدایت كرد و راه را به آنان نمود. در این مرحله، نباید با درشتى با مردم سخن گفت، نباید با خشونت و اِعمال قوه قهریه در پى تحقّق حكومت اسلامى بود. همچنین در این مرحله، فریبكارى، وعده‌هاى كذب و اساساً بهره‌گیرى از هر عاملى كه مانع هدایت صحیح مردم مى‌شود، خطاست. در این مرحله، باید با كمال متانت، بردبارى، حوصله، صبر، و با كمال صراحت و صداقت و بر اساس منطق و عقل با مردم سخن گفت تا به حقیقت رهنمون گردند و از غفلت و جهل نجات یابند. البته باید موانع را از سر راه برداشت و با كسانى كه مانع هدایت مردم مى‌شوند مبارزه كرد، تا زمینه براى گرایش مردم به حق فراهم آید. وقتى مجموعه‌اى از مردم به حق گرویدند، كماكان براى افزون شدن پیروان حق و گسترش جامعه اسلامى و الهى باید فعالیت‌هاى فرهنگى و راهنمایى و ارشاد مردم با صبر و تحمّل فراوان تداوم یابد؛ چنانكه خداوند نیز در قرآن پیامبر را به صبر و تحمل در راستاى ابلاغ رسالت خویش دعوت مى‌كند و از او مى‌خواهد كه در برابر سختى‌ها، ناسزاها، دشنام‌ها، برخوردهاى خشن و آزارها صبر و تحمّل پیشه سازد تا مردم به حق هدایت شوند:
«فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُوْلُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ.»(38) ؛ پس صبر كن آن گونه كه پیامبران اولواالعزم صبر كردند.