تربیت
Tarbiat.Org

نظریه سیاسی اسلام جلد دوم
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

3. نیاز به حكومت در رویكرد اسلام و قرآن

اسلام نیز بى‌نیازى جامعه از حكومت و قوّه قهریه در پرتو برخوردارى از تربیت سالم و شناخت مصالح و مفاسد و قوانین را خیالى خام و به دور از واقع مى‌داند. از این رو در آیات آفرینش حضرت آدم، داستان خلقت انسان به گونه‌اى تبیین شده است كه كاملا نقاط ضعف و امكان لغزش انسان را نمایان مى‌سازد:
«وَ إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنّى جاعِلٌ فِى الاَْرْضِ خَلِیفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فیهَا وَیَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنّى أَعْلَمُ مَا لاتَعْلَمُونَ.»(2)
(به خاطر بیاور) هنگامى را كه پروردگارت به فرشتگان گفت: من در روى زمین جانشینى (نماینده‌اى) قرار خواهم داد. فرشتگان گفتند: آیا كسى را در آن قرار مى‌دهى كه فساد و خونریزى كند؟ ما تسبیح و حمد تو را بجا مى‌آوریم و تو را تقدیس مى‌كنیم. پروردگار فرمود: من حقایقى را مى‌دانم كه شما نمى‌دانید.
( صفحه 36 )
وقتى فرشتگان از فساد اجتماعى و خونریزى انسانها خبر مى‌دهند خداوند سخن آنان را انكار نمى‌كند؛ بلكه در پاسخ آنها به حكمت آفرینش انسان اشاره مى‌كند كه فرشتگان از آن بى‌خبر بودند.
همچنین در پاره‌اى از آیات دیگر خداوند برخى از ضعفهاى اخلاقى انسان را بیان مى‌كند، از جمله آیات:
1. «إِنَّ الاِْنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعاً. إِذَا مَسَّهُ الشَّرُ جَزُوعاً. و إِذَا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعاً.»(3)
به یقین انسان حریص و كم طاقت آفریده شده است، هنگامى كه بدى به او رسد بى‌تابى مى‌كند؛ و هنگامى كه خوبى به او رسد از دیگران باز مى‌دارد (و بخل مى‌ورزد).
2. «... إِنَّ الاِْنْسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ.»(4) ؛ انسان بسیار ستمگر و ناسپاس است.
جالب این كه در آیه فوق خداوند انسان را «ظلوم» معرفى مى‌كند كه صیغه مبالغه و به معناى بسیار ظلم‌كننده است. این تعبیر حاكى از آن است كه ظلم، طغیان و ناسپاسى در بین انسانها به حدّى است كه قابل چشم‌پوشى نیست و همواره جوامع انسانى آكنده از ظلم و ناسپاسى خواهد بود و این تصوّر پذیرفته نیست كه با تعلیم، تربیت، ارشاد، موعظه و نصیحت مردمْ مى‌توان جامعه‌اى را ساخت كه تمام اعضایش رفتار خوب و پسندیده داشته باشند و هیچ كس از قوانین و ارزشهاى اخلاقى سرپیچى و تخلّف نكند؛ كه در این صورت دیگر نیازى به دولت و قوّه قهریه نباشد. قرآن نیز با این تصوّر مخالف است و واقعیت‌ها نشان مى‌دهد كه همواره در جوامع انسانى به انگیزه‌هاى گوناگون تخلّف وجود داشته است. البته برخى در صدد كشف و شناسایى عوامل تخلّف و ارتكاب جرم از سوى افراد برآمده‌اند و به عواملى چون جهل و نادانى و عوامل ژنتیك و عوامل دیگر اشاره داشته‌اند كه ما فعلا در صدد پى‌گیرى آن مطلب نیستیم و تنها در صدد بیان این سخنیم كه همواره، در بین انسانها تخلّف از قانون، ارتكاب جُرم و بزهكارى وجود داشته است و براحتى مى‌توان پیش‌بینى كرد كه در آینده نیز چنین خواهد بود.
( صفحه 37 )
البته ما معتقدیم كه با عنایت و لطف خداوند زمانى فرا مى‌رسد كه به دست مبارك حضرت ولىّ عصر، عجّل اللّه فرجه الشریف، جامعه ایده‌آل اسلامى و الهى تشكیل مى‌گردد. ولى باید در نظر داشته باشیم كه آن جامعه نیز به طور كلّى عارى از تخلّف از قوانین و گناه نخواهد بود و بعلاوه آن جامعه نیز ابدى و مستدام نخواهد ماند. حتّى در برخى از روایات آمده است كه علیه امام زمان، عجّل اللّه فرجه الشریف نیز قیام مى‌كنند و ایشان را به شهادت مى‌رسانند.
پس نمى‌توان انتظار داشت كه حتّى در دوران حاكمیّت حضرت مهدى جامعه‌اى كاملا ایده‌آل و مطلوب ایجاد گردد كه كاملا عارى از گناه و عصیان باشد. البته ساختار آن حكومت و اعمال قدرت از سوى آن به گونه‌اى است كه هیچ ظلم و فسادى بى‌پاسخ نمى‌ماند و اجراى عدالت فراگیر مى‌شود و به این دلیل، در میدان زندگى اجتماعى و آشكارا، تخلّفات كاهش مى‌یابد، ولى به طور كلّى برچیده نمى‌شود؛ چون انسان از ماهیّت فرشته برخوردار نمى‌گردد و كماكان ماهیت او انسانى است و زمینه عصیان، گناه، تخلّف و بزهكارى در او وجود دارد.
پس توجه به واقعیّات ما را به ضرورت وجود دولت و حكومت رهنمون مى‌سازد. این كه انسان در گوشه خانه بنشیند و در محدوده تنگ ذهن و فكر خود به خیال‌پردازى بپردازد و جامعه‌اى را ترسیم كند كه بر اثر رشد اخلاقى و تربیتى عارى از ظلم و فساد باشد، كاملا با واقعیت‌هاى جامعه بیگانه است. باید به میان مردم رفت و رفتار و عملكرد آنها را مشاهده كرد كه چگونه در كنار خوبى‌ها و رفتارهاى پسندیده، گاهى تخلّف، انحراف و گناه نیز از افراد سر مى‌زند. آنان كه با مبانى ارزشى و اخلاقى بیگانه‌اند كه وضعشان روشن است، اما افراد شایسته و نیك نیز گاهى مرتكب گناه و تخلّف مى‌شوند. طبیعى است كه براى برخورد و جلوگیرى از تخلّفات ضرورت دارد كه قوانین شایسته و لازم ـ كه قبلا درباره ضرورت تدوین و وضع آنها سخن گفتیم ـ پیاده شود؛ چون اگر قوانین براى اجرا و پیاده شدن در جامعه تدوین گشته‌اند، باید مجرى و ضامن اجرا داشته باشند. عمده‌ترین دلیل بر وجود حكومت، همان ضمانت اجراى قوانین در همه سطوح جامعه است. این مطلبى است كه اكنون ما در پى بیان آن هستیم؛ انشاءالله، در مباحث آینده درباره وظایف و اختیارات دولت، سازمان و ساختار دولت و دیگر مسائل مربوطه سخن خواهیم گفت.
( صفحه 38 )