تربیت
Tarbiat.Org

منتهی الآمال تاریخ چهارده معصوم (جلد دوم)
حاج شیخ عباس قمی (رضوان الله علیه)

رسوا شدن حسین حلاّج‏

]
این شیخ جلیل سبب شد از برای رسوا شدن حلاج زیرا که حلاج به خاطر آورد که ابوسهل را مانند دیگران تواند گول زد و به حیله او را به دام آورد و با خود خیال کرد که چون ابوسهل در نزد مردم مرتبه بلند دارد و به علم و ادب و عقل و دانش معروف و مشهور است هرگاه به دام او درآید مردمان ضعفه و عوام بر او بگروند لاجرم برای او نوشت و او را به سوی خود دعوت کرد و اظهار کرد که من وکیل صاحب‏الزمان علیه السلام می‏باشم و مأمور شدم که تو را دعوت کنم و مبادا در این امر شک و ریبی برای تو حاصل شود. ابوسهل چون بر مضمون کاغذ او مطلع گشت برای او پیغام فرستاد که اگر تو وکیل حضرت صاحب‏الزمان علیه السلام می‏باشی لابد برای تو دلائل و براهینی باشد اینک به جهت آنکه من به تو ایمان آورم یک چیز کمی از تو خواهش می‏کنم تا شاهد دعوت تو باشد و آن امر آسان این است که من دوست می‏دارم جواری را فعلاً چند جاریه دارم که از وصال ایشان حظ می‏برم لکن چون پیری در سر و روی من اثر کرده ناچارم که در هر هفته خضاب کنم تا سفیدی موی خود را از ایشان مستور دارم چه اگر ایشان ملتفت سفیدی موی من شوند از من کتاره گیرند و وصالم مبدل شود به هجران و شب تار گردد بر من روز تابان، لاجرم من هر جمعه در تعب خضاب کردن می‏باشم، اگر تو در دعوت خود صادقی چنان کن که ریش من سیاه شود و دیگر محتاج به خضاب نباشم آن وقت من به مذهب تو داخل شوم و مردم را به سوی تو دعوت کنم. چون این پیغام به حلاج رسید دانست سهمش (1300) خطا کرده و در این اظهار رسوا گردیده دیگر جواب او نداد و رسول نزد او نفرستاد، ابوسهل بعد از آن، این مطلب را در مجالس و محافل نقل می‏کرد و او را افضح مردم نمود و پرده از روی کار او برداشت و او را رسوا نمود و مردم را از دام او ربود.(1301)
قاَلَ رَسُولُ اللَّهِ صلی اللَّه علیه و آله و سلم اِذا رَاَیْتُمْ اَهْلَ الرَّیْبِ وَ الْبِدَعِ مِنْ بَعْدِی فَاَظْهِروا الْبَرآئَةَ مِنْهُمْ وَ اَکْثِرُوا مِنْ سَبِّهِمْ وَ الْقَوْلِ فِیهِمْ وَ الْوَقیعَةِ وَ باهِتُوهُمْ کَیْلا یَطْمَعُوا فِی الفِسادِ فِی الاِسْلام وَ یَحَذَرُهُم النّاسُ وَ لا یَتَعَلَّمُونَ مِنْ بِدَعِهِمْ یَکْتُبُ اللَّهُ لَکُمْ بِذلِکَ الْحَسناتِ وَ یَرْفَعُ لَکُمْ بِهِ الدَّرَجاتِ فِی الآخِرَةِ.(1302)
بَیانٌ: یُقالُ بَهَتَهُ بَهْتاً اَیْ اَخَذَهُ بَغْتَةً وَ قَوْلَهُ تَعالی؛ فَتَبْهَتَهُمْ ای تُحَیِّرُهُمْ وَ بُهِتَ الرَّجُلُ عَلی‏ صیغَةِ المَجْهُولِ ای اِنْقَطَعَ وَ ذَهَبَتْ حُجَّتُهُ وَ یَحْتَمِلُ اَنْ یَکُونَ الْمُرادُ بِاَهْلِ الرِّیْبِ، الَّذینَ یَشُکُّونَ فِی الدّینِ، وَ یُشَکِّکُونَ النّاسَ فیهِ بِاِلْقآءِ الشُّبُهاتِ.
[