تربیت
Tarbiat.Org

منتهی الآمال تاریخ چهارده معصوم (جلد دوم)
حاج شیخ عباس قمی (رضوان الله علیه)

چهارم - در اخبار آن حضرت است به غیب‏

و نیز کلینی روایت کرده از سیف بن عمیره از اسحاق بن عمار که گفت: شنیدم از عبد صالح یعنی حضرت امام موسی علیه السلام که به مردی خبر مردن او را داد، من از روی استبعاد در دل خود گفتم که همانا او می‏داند که چه زمان می‏میرد مردی از شیعیانش! چون در دل من گذشت آن حضرت رو به من کرد شبیه آدم غضبناک و فرمود: ای اسحاق! رشید هجری می‏دانست علم مرگها و بلاهایی که بر مردم وارد می‏شود و امام سزاوارتر است به دانستن آن، بعد از آن فرمود: ای اسحاق! بکن آنچه می‏خواهی بکنی؛ زیرا که عمرت تمام شده و تو تا دو سال دیگر خواهی مرد و برادران تو و اهل بیت تو مکث نخواهند کرد بعد از تو مگر اندکی تا آنکه مختلف می‏شود کلمه ایشان و خیانت می‏کند بعضی از ایشان با بعضی تا آنکه شماتت می‏کند به ایشان دشمنشان فَکانَ هذاَ فِی نَفْسِکَ. اسحاق گفت: گفتم من استغفار می‏کنم از آنچه به هم رسیده در سینه من.
راوی گوید: پس درنگ نکرد اسحاق بعد از این مجلس مگر اندکی و وفات کرد، پس نگذشت بر اولاد عمار مگر زمان کمی که مفلس شدند و زندگی ایشان به اموال مردم شد یعنی به عنوان قرض و مضاربه و مثال آن زندگی می‏کردند بعد از آنکه خودشان مال بسیار داشتند.(594)