تربیت
Tarbiat.Org

منتهی الآمال تاریخ چهارده معصوم (جلد دوم)
حاج شیخ عباس قمی (رضوان الله علیه)

علت شیعه شدن یک اصفهانی‏

]
ششم - قطب راوندی روایت کرده که جماعتی از اهل اصفهان روایت کرده‏اند که مردی بود در اصفهان که او را عبدالرحمن می‏گفتند و او بر مذهب شیعه بود به او گفتند به چه سبب تو دین شیعه را اختیار کردی و قائل به امامت حضرت امام علی نقی علیه السلام شدی؟ گفت: به جهت معجزه‏ای که از او مشاهده کردم و حکایت آن چنان بود که من مردی فقیر و بی‏چیز بودم و با این حال صاحب زبان و جرأت بودم. در یکی از سالها اهل اصفهان مرا با جماعتی به جهت تظلم به نزد متوکل فرستادند چون ما به نزد متوکل رفتیم روزی بر در خانه او بودیم که امر شد به احضار علی بن محمّد بن الرضا علیهم السلام، من از شخصی پرسیدم که این مرد کیست که متوکل امر کرده به احضار آن؟ گفت: او مردی است از علویین که رافضه او را امام می‏دانند، پس از آن گفت: ممکن است متوکل او را خواسته باشد برای آنکه او را به قتل رساند. من با خود گفتم که از جای خود حرکت نمی‏کنم تا این مرد علوی بیاید و او را مشاهده کنم پس ناگهان شخصی سوار بر اسب پیدا شد مردم به جهت احترام در طرف راست و چپ راه او صف کشیدند و او را مشاهده می‏کردند پس چون نگاه من بر او افتاد محبت او در دل من جای گرفت پس شروع کردم در دعا کردن که خداوند شرّ متوکل را از او بگرداند و آن جناب از میان مردم می‏گذشت در حالی که نگاهش به یال اسب خود بود و به جای دیگر نگاه نمی‏کرد تا به من رسید و من هم مشغول به دعا در حق او بودم پس چون محاذی من شد روی خود به من کرد و فرمود: خدا دعایت را مستجاب کند و عمرت را طولانی و مال و اولادت را بسیار گرداند. چون من این را بشنیدم مرا لرزه گرفت و در میان رفقایم افتادم، پس ایشان از من پرسیدند که تو را چه می‏شود؟ گفتم: خیر است و حال خود را با کسی نگفتم. چون برگشتم به اصفهان خداوند مال بسیار به من عطا کرد و امروز آنچه من اموال در خانه دارم قیمتش به هزار درهم می‏رسد سوای آنچه بیرون خانه دارم و ده اولاد هم مرا روزی شد و عمرم هم از هفتاد تجاوز کرده و من قائلم به امامت کسی که از دل من خبر داده و دعایش در حق من مستجاب شده.(1141)
[