در مدینة المعاجز از محمّد بن جریر طبری نقل کرده که گفت: حدیث کرد مرا ابومحمّد سفیان از پدرش از اعمش که گفت: قیس بن ربیع روایت نموده که در خدمت حضرت امام محمّد باقر علیه السلام میهمان شدم و در منزل مبارکش جز خشتی نبود، چون وقت عشا فرا رسید آن حضرت به نماز بایستاد و من اقتدا کردم، پس از آن دست مبارک به آن خشت برد مندیلی سنگین از آن بیرون آورد و مائدهای که هر طعام گرم و سردی در آن بود بر آن گسترده شد و به من فرمود: فهذا ما اعدّاللَّه للاؤلیاء؛ این غذایی است که حق تعالی برای اولیاء خود مهیا داشته. پس آن حضرت و من بخوردیم آنگاه مائده در آن خشت برگشت و مرا شک فرو گرفت تا هنگامی که آن حضرت برای حاجتی بیرون شد من آن خشت را زیر و رو همی کردم و آن را جز خشتی کوچک نیافتم و آن حضرت درآمد و مکنون خاطر مرا بدانست پس از آن خشت قدحها و کوزهها و سبوها که از آب مملو بود بیرون آورد پس بیاشامیدم و به موضع خود بازگردانید و فرمود: مثل تو با من مثل یهود است با مسیح علیه السلام هنگامی که به او وثوق نمیآوردند، آنگاه خشت را فرمان داد تا سخن گوید و خشت تکلّم نمود.(262)