اولاد آن حضرت از ذکور و اناث پنج تن به شمار رفته: ابومحمّد الحسن الإمام علیه السلام و حسین و محمّد و جعفر و علیه؛ اما حال حضرت امام حسن علیه السلام بعد از این مذکور خواهد شد ان شاء اللَّه تعالی. و اما حسین پس من بر حال او مطلع نشدم مگر آنچه را که در مفاتیح نوشتهام (1200) و آن آنست که حسین سیدی جلیلالقدر و عظیمالشأن بوده زیرا که من از بعضی روایات استفاده کردهام که از مولای ما حضرت امام حسن عسکری علیه السلام و برادرش حسین بن علی علیه السلام تعبیر به سبطین میکردند و تشبیه میکردند این دو برادر را به دو جدشان دو سبط پیغمبر رحمت امام حسن و امام حسین علیهما السلام. و در روایت ابوالطیب است که صدای حضرت حجة بن الحسن علیه السلام شبیه بود به صدای حسین، و در شجرةالأوصیاء (1201) است که حسین فرزند حضرت امام علی نقی علیه السلام از زهاد و عباد بود و به امامت برادر خود اعتراف داشت.
بالجمله: معروف است که قبر حسین در نزدیک قبر والد ماجد و برادر بزرگوارش در سامره در همان قبه سامیه است و اما سید محمّد (1202) مکنی به ابوجعفر پس او به جلالت قدر و نبالت شأن معروف است و بس است در شأن او که قابلیت و صلاحیت امامت را داشت، و فرزند بزرگ حضرت امام علی نقی علیه السلام بود و شیعه گمان میکردند که او بعد از پدر بزرگوارش امام خواهد بود و پیش از پدر از دنیا رفت، بعد از وفات او حضرت هادی علیه السلام به امام حسن علیه السلام فرمود:
یا بُنَیَّ! اَحْدِثْ للَّهِ شُکْراً فَقَدْ اَحْدَثَ فیکَ اَمْراً.(1203)
ای پسر جان من! تازه کن شکر خدا را پس به تحقیق که حق تعالی تازه فرمود در حق تو امری را، یعنی ظهور امر امامت آن حضرت. و احادیث بدائیه در حال ابوجعفر بسیار نقل شده و جملهای از آنها را شیخ مفید و طوسی و طبرسی ایراد فرمودهاند و شیخ طوسی و طبرسی روایت کردهاند که جماعتی از بنی هاشم گفتند که ما در روز وفات سید محمّد به خانه حضرت امام علی نقی علیه السلام رفتیم دیدم که از برای امام علی نقی علیه السلام در صحن خانه بساطی گستردهاند و مردم دور آن حضرت نشستهاند و ما تخمین زدیم عدد آن جماعت را که دور آن جناب بودند از آل ابی طالب و بنی عباس و قریش به صد و پنجاه نفر میرسید به غیر از موالی و مردمان دیگر، پس ناگهان امام حسن علیه السلام وارد شد در حالی که گریبان خود را در مرگ برادر چاک زده بود و آمد در طرف راست پدر ایستاد و ما آن حضرت را نمیشناختیم، پس بعد از ساعتی امام علی نقی علیه السلام رو به جانب او کرد و فرمود:
یا بُنَیَّ! اَحْدِثْ للَّهِ شُکْراً فَقَدْ اَحْدَثَ فیکَ اَمْرَاً.
پس امام حسن علیه السلام بگریست و استرجاع گفت و فرمود:
اَلْحَمْدُللَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ اِیّاهُ نَشْکُرُ نِعَمَهُ عَلَیْنا وَ اِنّا للَّهِ وَ اِنّا اِلَیْهِ راجِعُونَ.
پس ما پرسیدیم که او کیست؟ گفتند: حسن فرزند امام علی نقی علیه السلام است و در آن وقت به نظر ما بیست سال از عمر شریفش گذشته بود. ما از آن روز او را شناختیم و از کلام پدر بزرگوارش با او دانستیم که او امام و قائم مقام پدر بزرگوارش است.(1204)
و شیخ طوسی روایت کرده از شاهویه بن عبداله جلابی گفت: روایت شده بودم از حضرت امام علی نقی علیه السلام در حق ابی جعفر پسرش روایاتی که دلالت میکرد بر امامت او پس چون ابوجعفر وفات کرد قلق و اضطراب نمودم از فوت او و باقی ماندم در تحیر و ترسیدم که در این باب کاغذی به آن حضرت بنویسم پس نوشتم کاغذی به آن جناب و خواهش کردم از آن حضرت که دعا کند برای فرج و گشایش من در اسبابی که برای من روی داده بود از قبل سلطان در باب غلامانم. پس جواب کاغذ آمد از آن حضرت متضمن آنکه دعا کرده برای من و رد خواهد شد غلامان من بر من، و در آخر کتاب مرقوم فرموده بود که خواستی سؤال کنی از جانشین من بعد از ابوجعفر و اضطراب پیدا کردی برای این کار، مغموم مباش.
وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُضِلَّ قَوْمَاً بَعْدَ اِذْ هَدیهُمْ حَتّی یُبَیِّنَ لَهُمْ ما یَتَّقُونَ.(1205)
امام شما بعد از من ابومحمّد پسر من است و نزد او است آنچه محتاجالیه شما است مقدم میدارد خدا آنچه را که بخواهد و مؤخر میدارد آنچه را که بخواهد.
ما نَنْسَخْ مِنْ آیَةٍ اَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْها اَوْ مِثْلِها (1206) قَدْ کَتَبْتُ بِما فِیهِ بَیانٌ وَ اِقْناعٌ لِذی عَقْلٍ یَقْظانٌ.(1207)
و شیخ ما در کتاب نجم ثاقب فرموده: و مزار سید محمّد مذکور در هشت فرسنگی سامره نزدیک قریه بلد است و از اجلاء سادات و صاحب کرامات متواتره است حتی نزد اهل سنت و اعراب بادیه که به غایت از او احترام میکنند و از جنابش میترسند و هرگز قسم دروغ به او نمیخورند و پیوسته از اطراف برای او نذر میبرند بلکه فصل غالب دعاوی در سامره و اطراف آن به قسم با او است و مکرر دیدیم که چون بنای یاد کردن قسم شد، منکر مال را به صاحبانش رساند و از خوردن قسم دروغ صدمه دیدند. در این ایام توقف سامره چند کرامت باهره از او دیده شد، و بعضی از علما بنای جمع آنها و نوشتن و رساله در فضل او دارد، وَفَّقهُ اللَّهُ تَعالی انتهی.(1208)
و سید ضامن در تحفه فرموده که از اولاد سید محمّد است شمسالدّین محمّد بن علی بن محمّد بن حسین بن محمّد بن علی بن محمّد بن الامام الهادی علیه السلام که مشهور است به میر سلطان البخاری برای آنکه ولادتش و نشو و نمایش در بخارا شده و اولاد او را بخاریون گویند، و این شمسالدّین سیدی بوده باورع عابد صالح زاهد در دنیا، مصاحبت کرده با علمای بزرگ و اقتباس کرده از فضایل ایشان و در صدر مجلس ایشان نشسته پس از بخارا توجه فرمود به بلاد روم و متوطن شد در شهر بروساء و نقل شده از او کرامات بسیار و وفات کرد در همان شهر سنه هشتصد و سی و دو یا سنه هشتصد و سی و سه و قبرش در آنجا مشهور است و مزار است که مردم به زیارتش میروند و نذور برای او میبرند. و سید حسن براقی گفته که عقب امامزاده سید محمّد از همین شمسالدّین است و از برای او سلالهای است که منتشرند در اطراف و از اولاد او است علاءالدّین ابراهیم و پسرش علی و پسرش یوسف و پسرش حمزه و پسرش سید محمّد بعّاج، انتهی.(1209)
و اما جعفر پس مثلش مثل فرزند حضرت نوح پیغمبر علیه السلام است و ملقب به کذاب است و ادعا کرد امامت را به غیر حق و گمراه کرد مردم را و فروخت زن حره آزاد از آل جعفر را و اخبار بسیار در مذمت او وارد شده لکن نقلش را در اینجا مهم نمیدانم و او را ابوکرّین میگویند به جهت آنکه گفتهاند صد و بیست ولد داشته. فی المجدی قَبْرُهُ فی دارِ اَبیهِ، بِسامِراء ماتَ وَ لَهُ خَمْسَ وَ اَرْبَعُونَ سَنَة 271 اِحْدِی وَ سَبْعِینَ وَ مِاَتَیْنِ.(1210)
و یکی از اولاد اوست ابوالرضا محسن بن جعفر که در ایام خلافت مقتدر باللَّه در سنه سیصد در اعمال دمشق خروج کرد، او را بکشتند و سرش را به بغداد بردند و بر جسر به دار کشیدند. و نیز از اولاد او است عیسی بن جعفر معروف به ابنالرضا که عالم فاضل کامل بوده از او سماع حدیث کرده شیخ اجل ابومحمّد هارون بن موسی تلعکبری در سنه سیصد و بیست و پنج و از او اجازه گرفته. و از تاریخ قم نقل شده که بریهه دختر جعفر بن امام علی نقی علیه السلام زوجه محمّد بن موسی مبرقع بوده و با شوهر خود به قم آمدند و بعد از وفات شوهرش محمّد، او وفات یافت و در مشهد شوهرش در جنب او مدفون شد و قبر ایشان در بقعه مشهوره به چهل دختران (1211) است و بعد از آنکه بریهه وفات یافت برادران او ابراهیم و یحیی صوفی پسران جعفر آمدند به قم از برای آنکه ارث خواهر خود را برگیرند بعد از آنکه ترکه او را برداشتند ابراهیم از قم برفت اما یحیی صوفی به قم اقامت کرد و در میدان زکریا بن آدم نزدیک مشهد حمزة بن موسی بن جعفر علیه السلام ساکن شد و در قم شهر بانویه دختر امینالدّین ابوالقاسم بن مرزبان بن مقاتل را به نکاح شرعی در حباله خود درآورد و از او ابوجعفر و فخرالعراق و ستیه در وجود آمد و از ایشان فرزندان بسیاری به وجود آمدند و معروف به صوفیه بودند.
و در کتاب مجدی است که از اولاد جعفر کذاب است ابوالفتح احمد بن محمّد بن محسن بن یحیی بن جعفر مذکور و او در آمد وفات کرد پدرش ابوعبداللَّه محمّد صاحب جلالت بوده و نقابت داشت در مقابر قریش و برادرش ابوالقاسم علی فاضل و ادیب و حافظ قرآن بود، تغرب الی مصر و یرمی بالنصب.(1212)