شخصی بنام جمیل خدمت امام صادق (علیه السلام) آمد و گفت: گاهی در دلم تصوراتی قرار میگیرد که موجب ناراحتی فکر میگردد: فرمود بگو لا اله الا الله.
جمیل گوید: هر وقت در دلم چیزی واقع میشد، میگفتم، لا اله الا الله، آن تصورات از دلم بیرون میرفت.
و نیز امام صادق (علیه السلام) فرمود: روزی مردی خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و عرض کرد یا رسول الله، هلاک شدم. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: آن خبیث (شیطان) آمده پیش تو گفته کی تو را آفریده؟ و تو در پاسخ گفتی؛ خدا، و او در جواب تو گفته: خدا را کی آفریده؟
آن مرد گفت: آری بخدائی که تو را براستی برانگیخته، چنین است که میفرمائی.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: بخدا سوگند، این، محض ایمان است.
در تفسیر این جمله از فرمایش رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که مقصود آن حضرت از این جمله بجهت ترس از این بوده که آن مرد از این وسوسه که در دلش پیدا شده مبادا هلاک شود و این جمله را فرموده که خاطرش آسوده شود.
در خبر دیگری علی بن مهزیار گوید: مردی به ابی جعفر (علیه السلام) نامهای نوشت و از وسوسههائی که بخاطرش خطور میکند شکایت کرد، امام (علیه السلام) در پاسخ او نوشت: اگر خدا بخواهد تو را در ایمان ثابت میدارد، پس هیچگاه شیطان را بخود راه مده، مردمی نیز در زمان پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به آن حضرت شکایت نمودند از وسوسههائی که بر آنها عارض میگشت که دوست داشتند باد کشنده آنها را نابود میکرد یا تیکه تیکه میشدند و این وسواس دلشان را بزبان نیاورند، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به آنها فرمود آیا این حالت و ناراحتی خیال را در خود احساس میکنید؟ عرض کردند: آری، فرمود: بخدائی که جان من در قبضه قدرت اوست این حالت صریح ایمانست، و هر وقت چنین حالتی بشما دست داد بگوئید: آمنا بالله و رسوله و لاحول و لاقوه الا بالله.