تربیت
Tarbiat.Org

خلاصه‏ای از اصول کافی
ابی‏جعفر محمد بن یعقوب کلینی مشهور به شیخ کلینی

نشانه‏ها و صفات مؤمن

سی و نه حدیث در این مورد وارد شده که جامعترین آنها را برای استفاده خواننده محترم بشرح زیر برشته تحریر در می‏آوریم.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: شخصی از اصحاب امیرالمؤمنین (علیه السلام) بنام همام که مردی عابد و زاهد و خدا پرست و ریاضت کش بود حضور امیرالمؤمنین (علیه السلام) که مشغول ایراد خطبه بود ایستاد و عرض کرد: یا امیرالمؤمنین، صفات مؤمن را برای ما آن چنان که بیان فرما که گویا آنرا می‏بینیم.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود:
ای همام، مؤمن زیرک و باهوش است. سرورش در چهره و اندوهش در دل است. سینه‏اش برای قبول نور حکمت و معرفت فراخ‏تر و پیش خود از همه کس خوارتر. از هرچه فانی است گریزان و بهر خیر و خوبی روی آور. نه کینه ورز است و نه حسود. نه جهنده است و نه دشنامگو. نه عیب جوست و نه عیب کن پشت سر بد گو. بزرگ منشی را مکروه شمارد و شهرت طلبی را دشمن دارد.
اندوهش طولانی و همتش بلند است. بسیار خموش و باوقار است. کثیرالذکر و بسی بردبار شکر گزار است.
از اندیشه بآینده خود غمگین و بر نداشتن مال دنیا خوشحال. خوش برخورد و خوش خلق، باوفا و کم آزار است. نه دروغگو است و نه آبرو ریز.
اگر بخندد سبکسری ننماید و اگر خشمگین شود از جا بدر نرود. خنده‏اش تبسم است سئوالش برای آموختن و بازگشتش برای فهمیدن است. دانشش زیاد و بردباریش بسیار و مهر و عطوفتش خارج از حد است. نه بخل ورزد و نه شتاب کند. نه دلتنگ شود و نه زیاد اظهار خوشی و بدمستی نماید.
در قضاوت خلاف حق نگوید و در دانسته‏هایش راه بیدادگری نپوید. نفس او از سنگ خارا سخت‏تر و کوشش و کار نزد او از عسل شیرین‏تر است. نه آزمند است و نه بی‏تاب. نه سختگیر است و نه لاف‏زن، نه زحمت دیگران فراهم نماید و نه در جستجوی اسرار دیگران باشد.
نزاعش با دیگران صلحجویانه و بازگشتش کریمانه است. اگر غضب کند از اصول عدالت و انصاف خارج نگردد. اگر چیزی طلب کند براه نرمش گراید. نه بی‏باک است، نه هتاک و نه زورگو. دوستیش بی‏شائبه و عهد و پیمانش محکم و پا برجاست. به پیمانش وفادار، مهربان و خونگرم، بردبار و گمنام زیست و بی‏آلایش است. از خدای متعال خشنود و با هوای نفس مخالف است. با زیردستان درشتی نکند و در آنچه بی‏فایده است، فرو نرود. یاور دین است حامی مؤمنین و پناهگاه مسلمانان است. مدح ستایشگران گوش او را ندرد و طمع در دل او ننشیند و لهویات او را از قضاوت حکیمانه بازنگرداند و نادان بر دانش او آگاه نشود. سخنگوی ماهری است. در عمل بسیار جدی و کوشاست. دانشمندی است عاقبت اندیش، نه هرزه گوست و نه دریده و بی‏باک. بسیار پیوند است بی‏تکلف. بسیار بخشنده است بی‏اسراف. نه فخر کننده است نه حیله‏گر. نه پی‏جوئی عیب دیگران نماید و نه ستم بدیگران روا دارد. با مردم مدارا نماید.
پیوسته در سعی و کوشش. یار ناتوانان و دادرس بیچارگان است. پرده کسی را ندرد و راز کسی را فاش نسازد. هر چند زیاد گرفتاری بیند شکوه کمتر نماید. اگر از کسی نیکی بیند یاد نماید و اگر بدی بیند پنهان دارد. عیب دیگران را نهفته و در نهان حفظ الغیب نماید. از لغزش در گذرد و از خطا چشم پوشد. به هر پند و اندرزی که برخورد آنرا بجان و دل بپذیرد و بکار بندد، و هیچ ناهمواری و ستمی را وامگذارد مگر اینکه اصلاحش نماید. امین است، متین است، پرهیزکار است، پاک و پاکدامن و پسندیده است. عذر خواهی دیگران را پذیرا. نیکی دیگران یاد کند و سخن نیک گوید و بمردم گمان نیک برد و در نهان نفس خود را متهم سازد.
در راه خدا از روی فهم و دانش دوستی بر قرار سازد و در راه خدا رشته دوستی را از روی احتیاط و تصمیم ببرد. خوشی او را بنادانی نکشاند و شادی او را از جا بدر نبرد. یادآور عالم است و آموزنده جاهل توقع نیرنگ از او ندارند از دستبرد او نترسند.
هر کار و کوشی نزد او از سعی و کوشش خود وی پاکتر و هر شخصی نزد او از خود او شایسته‏تر. به عیوب خویش داناست و با غم و اندوه خود مشغول. بغیر پروردگارش بکسی اعتماد نکند. خود را بیکس و تنها داند و به زندگی دنیا بی‏علاقه باشد. برای خدا دوست دارد و در راه خدا جهاد نماید تا پیرو خشنودی او باشد.
برای تشفی دل انتقام نجوید و با کسی که مورد سخط پروردگارش قرار گرفته طرح دوستی نریزد. با فقرا همنشین و با راستگویان رفیق و معین و با اهل حق همدست و پشتیبان. کمک نزدیکان است، پدر یتیمان و شوهر بیوه زنان، مهرورز بمستمندان. در هر ناملائمی محل امیدواری است و برای رفع هر گرفتاری امیدوار بیاری او. همیشه با نشاط و خندان است. نه ترشرو است و نه عیب جو. بسیار جدی است و بسیار خشم فرو خور و بسیار خنده‏رو. باریک بین است و پرحذر. نادانی نکند و اگر نسبت باو نادانی شود بردباری کند. بخل نورزد و اگر بخل باو ورزند شکیبائی کند.
عاقل است و با حیا. قانع است و بی‏نیاز از مردم. حیایش بر شهواتش بچربد. دوستیش بر حسدش و گذشتش بر کینه توزیش فزونی گیرد. سخنی بغیر صواب نگوید و جز راه اقتصاد نپوید. رفتارش فروتنی است و برای پروردگارش بسبب طاعت و بندگی خاضع، و در هر حال از حالاتش از او خشنود. نیتش خالص است و در کردارش ریا و خدعه راه ندارد. نگاهش عبرت است، سکوتش فکرت و گفتارش حکمت.
خیر خواه و بخشنده و برادر مآب است. در عیان و نهان ناصح و پندگو است. از برادرش کناره نگیرد و غیبت او نکند و باو نیرنگ نزند و بر آنچه از دستش رفته تأسف نخورد، و بر مصائب وارده اندوه نخورد و آنچه آرزوی آن روا نیست امید نبندد و در شدائد زندگی، خود را نبازد و در نعمت و فراوانی ناسپاس نباشد. بردباری را با دانش و خرد را با شکیبائی بیامیزد: از کسالت گریزان و دائماً با نشاط است. آرزوهایش کوتاه و لغزشهایش اندک، و پیوسته در انتظار مرگ باشد. دلش لرزان است و دائماً دریا پروردگارش باشد. نفس او قانع است. نادانی نکند و کارش سهل و آسان باشد. برای گناهانش اندوهناک است. شهوتش را کشته، خشم خود فرو خورده، اخلاقش مصفا گشته، همسایگانش از دستش در امان باشند. هوای بزرگی دروی ضعیف است، بآنچه مقدر او گشته قانع است. پایه صبرش استوار، کارش محکم و ذکرش بسیار است.
با مردم در آمیزد تا بیاموزد ودم فرو بندد تا سالم ماند و بپرسد تا بفهمد، و تجارت کند تا سود برد. خبری را استماع نکند که از آن سوء فایده برد و مرتکب هرزگی شود. هیچوقت سخن زور بدیگران نگوید. خود را بتعب اندازد تا دیگران از جانب او در آسایش باشند. برای راحتی آخرت خود را در رنج و تعب اندازد و مردم همیشه از وی در آسایشند.
اگر بر او ستم شود صبر کند تا خدا انتقام او را از ستمکار بستاند. دوری او از کسی که از وی کناره گرفته با اغماض و پاکدامنی است و نزدیکیش بوی از روی نرمی و مهربانی است. دوری گزیدنش از مردم از جهت تکبر و بزرگ منشی نیست و نزدیک شدنش بمردم از روی نیرنگ و خدعه نباشد، بلکه برای پیروی اهل خیر از گذشتگان باشد و اوست پیشرو نیکان بعد از خود.
راوی گفت: همام پس از شنیدن بیانات امیرالمؤمنین (علیه السلام) نعره‏ای زد و بیهوش شد. امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: بخدا قسم، من از این حال بروی می‏ترسیدم، و فرمود: پند و اندرز بلیغ با اهلش چنین کند.
شخصی عرض کرد: یا امیرالمؤمنین، شما که می‏دانستی حال وی چنین است و از بیان و توصیف مؤمنین بر او بیمناک بودی، پس چرا بیان فرمودی؟
آن حضرت فرمود: بدانکه برای هر کسی اجلی مقدر است که از آن در نگذرد و آن اجل را سببی است که از آن تجاوز ننماید. آرام باش و دیگر این حرف را تکرار مکن، زیرا که این اعتراض را شیطان بر زبان تو القاء نمود.
در حدیث پنجم، امام باقر یا صادق (علیهما السلام) فرماید: امیرالمؤمنین (علیه السلام) به مجلسی از مردم قریش گذشت و بر خلاف انتظار دید همه لباسهای سفید در بر دارند و رنگ رخسارشان روشن و صاف، بسیار می‏خندند و با اشاره انگشت هر که را که از برابرشان می‏گذرد نشان می‏دهند. سپس به انجمنی از اوس و خزرج یعنی انصار مدینه گذر نمود و دید مردمی هستند که بدنهایشان فرسوده، گردنهایشان لاغر، و رنگ رخسارشان زرد شده و در سخن گفتن متواضعند. حضرت از این ماجرا در شگفت شد و خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و گفت: پدر و مادرم بقربانت، من به انجمنی از آل‏فلان گذشتم - و حال آنها را برای رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شرح داد - و به انجمنی از اوس و خزرج نیز عبور نمودم - و حال آنها را نیز شرح داد - سپس عرض کرد: همه این مردم در شمار مؤمنین می‏باشند، پس یا رسول الله صفات مؤمن را برای من بیان فرما.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) سربزیر افکند و سپس سر برداشت و فرمود: مؤمن دارای بیست خصلت است که اگر دارای آنها نباشد ایمانش کامل نیست. ای علی از اخلاق مؤمنین آنست که:
(1) همه وقت آماده نمازند (یعنی در انتظار فرا رسیدن وقت نماز باشند و یا در نماز جماعت حاضر شوند)
(2) برای ادای زکات مالشان شتاب کنندگانند.
(3) مستمندان را اطعام نمایند.
(4) دست نوازش بر سر ایتام می‏کشند.
(5) لباسهایشان را دائماً پاکیزه می‏دارند و آنان پاکدامنانند.
(6) کمر همت به خدمت برادران دینی خود را محکم می‏بندند.
(7) کسانی هستند که اگر سخن گویند دروغ نگویند.
(8) و اگر وعده دهند تخلف نکنند.
(9) و هر گاه مورد اعتماد قرار گیرند و امانتی نزد آنان بسپارند خیانت در امانت ننمایند.
(10) و هر گاه سخن گویند راست گویند.
(11) شبانگاهان، چون راهبان، بعبادت گذرانند.
(12) و در روز چون شیران دلیر در تلاش و کوشش باشند.
(13) روزها روزه دارند.
(14) شبها قیام بعبادت نمایند.
(15) همسایگان را نیازارند.
(16) و هیچیک از همسایگان از آزار آنان در رنج و رحمت نباشند.
(17) کسانی هستند که راه رفتنشان بر روی زمین به نرمی و آرامی است.
(18و19) قدمهایشان برای سرکشی بخانه بیوه زنان و تشییع جنازه‏ها روان است.
(20) خداوند ما و شما را از پرهیزکاران قرار دهد.