تربیت
Tarbiat.Org

خلاصه‏ای از اصول کافی
ابی‏جعفر محمد بن یعقوب کلینی مشهور به شیخ کلینی

خصال مؤمن و حقیقت ایمان و یقین‏

امام صادق (علیه السلام) فرمود: شایسته است مؤمن دارای هشت خصلت باشد: بهنگام پیشامدهای لرزاننده با وقار باشد هنگام گرفتاری شکیبا باشدهنگام فراوانی شکر گزار باشد بدانچه خدا روزی دهد قناعت ورزد بر دشمنان ستم روا ندارد و بار خود را بر دوستان تحمیل نکند (مجلسی (ره) فرموده بخاطر دوستان ستم نکند بخاطر دوستان گناه نکند برای دوستان فوق طاقت تحمیل نکند) تنش از جانش در رنج باشد و مردم از او در آسایش باشند. براستی که دانش دوست صمیمی مؤمن است، بردباری وزیر او، و خرد فرمانده سپاهیان او، مدار او نرمش برادر او، و نیکی پدر او است.
در حدیث دیگر امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: ایمان دارای چهار رکن است:
توکل بر خدا واگذاشتن کارها بخدا رضا به قضای پروردگار تسلیم به امر و فرمان او.
در حدیث دیگری از امام رضا (علیه السلام) نقل شده که در یکی از غزوات جمعی را نزد رسول خدا (صلی‏الله علیه و آله و سلم) بردند. حضرت فرمود اینان کیستند؟ گفتند: مؤمنانند یا رسول الله، رسول الله (صلی‏الله علیه و آله و سلم) خطاب بآنان فرمود: ایمان شما به چه پایه‏ای رسیده؟ گفتند: بهنگام گرفتاری شکیبائیم. بهنگام فراوانی شکر گزاریم. بقضاء پروردگار راضی هستیم.
رسول خدا (صلی‏الله علیه و آله و سلم) فرمود: حکماء علماء و کاد و امن الفقه ان یکونوا انبیاء... : خردمندان و دانشمندانی هستند که از زیادی دانش و فهم نزدیک است بمقام پیامبران برسند. سپس خطاب بآنان فرمود اگر چنین باشید که خود را می‏ستائید، آنچه را که در آن زیست نخواهید نمود نسازید، و آنچه را که نخواهید خورد جمع آوری نکنید و از خدائی که بسویش بازگشت خواهید کرد بپرهیزید...
در روایت امام صادق (علیه السلام) به اسحاق عمار فرمود: رسول خدا (صلی‏الله علیه و آله و سلم) روزی در مسجد پس از آنکه نماز صبح را با مردم خواند، نظر مبارکش به چهره جوانی افتاد که چرت می‏زد و سر بزیر می‏داشت رنگ رخسارش بزردی گرائیده، تنش لاغر و چشمانش بگودی فرو رفته بود.
رسول خدا (صلی‏الله علیه و آله و سلم) خطاب بآن جوان فرمود:
کیف اصحبت یا فلان؟ ای جوان چگونه شب را بروز آوردی؟ جوان گفت: اصحبت یا رسول الله موقناً: ای رسول خدا صبح کردم در حال یقین.
رسول خدا(صلی‏الله علیه و آله و سلم) از پاسخ او در تعجب شد و فرمود:
- برای هر یقینی حقیقتی است، و حقیقت یقین تو چیست؟
عرض کرد: یا رسول الله، حقیقت یقینم همین است که مرا اندوهگین ساخته و شبم را به بیخوابی و روزهای گرم را به تحمل تشنگی و روزه داشتن واداشته، جانم از دنیا و آنچه در آنست بتنگ آمده و گویا می‏بینم که عرش پروردگارم برای رسیدن بحساب مردم برپاشده و همه خلایق برای حساب برانگیخته شده‏اند، من نیز در میان ایشانم. و گویا می‏بینم که اهل بهشت در نعمتهای بهشت غوطه ور و در بهشت بیکدیگر تعارف کنان و بر پشتی‏ها تکیه زنانند، و گویا اهل دوزخ را می‏نگرم که در دوزخ زیر شکنجه‏ها فریاد کنان و فریاد رسی می‏طلبند، و گویا هم اکنون صفیر آتش دوزخ را در گوشهایم احساس می‏کنم...
رسول خدا (صلی‏الله علیه و آله و سلم) به اصحابش فرمود: هذا عبد نور الله قلبه بالایمان: این، بنده‏ایست که خداوند دلش را به ایمان روشن کرده. آنگاه خطاب بجوان فرمود: برآنچه هستی استوار باش. جوان عرض کرد: یا رسول الله دعا کن که خدای تعالی در رکاب تو شربت شهادت نصیبم گرداند. رسول خدا (صلی‏الله علیه و آله و سلم) برای آن جوان دعا کرد. چندی نگذشت که در یکی از غزوات در رکاب پیامبر گرامی بیرون رفت و پس از شهادت نه نفر از اصحاب پیامبر نفر دهم بود که شربت شهادت نوشید.