این نكته نیز نباید فراموش شود كه در عالم مجردات و در نظام طولی عالَم، هر موجودی كه در مرتبة وجودی برتری قرار دارد، به علت شدت مرتبة وجودی، در عین حال كه معلولِ مرتبة مافوق خویش است، علتِ مرتبة پایینتر از خود نیز میباشد. یعنی ابتدا از عینالوجود كه مرتبهای بالاتر از آن قابل تصور نیست، اَشَدُّالوجود صادر میشود، و از «اَشَدُّالوجود»، «شَدیدُالوجود» صادر میشود و از «شدیدالوجود»، «خفیفالوجود» یا عالَم ماده صادر میشود. حال بهطوری كه ملاحظه میكنید عینالوجود، وجودی است كه بالاتر از آن وجودی نیست و هیچ جنبة معلولیت در آن نیست. و خفیفالوجود، وجودی است كه پایینتر از آن وجودی نیست و هیچ جنبة علیت در آن نیست. ولی «اَشَدالوجود» و «شدیدالوجود»، هركدام از جنبهای، علتِ مرتبة مادون خود واز جنبة دیگر معلولِ مرتبة مافوقِ خود هستند، و با تجلی خود، وجودِ مرتبة مادون را به آن میدهند، هرچند وجود خود را از مرتبة مافوقِ خود گرفتهاند.
سؤال: طبق بحثی كه گذشت؛ آیا میتوان گفت: حال كه عینالوجود همان عین كمال و همان خدا است، پس وجودهای مادون هم مقداری از خدا هستند؟
جواب: خیر؛ چون اگر دقت بفرمایید خداوند «جَلَّ جلاله» عین كمال است، پس هر چیزی كه عین كمال نیست و دارای نقص است، اصلاً خدا نیست، مضافاً اینكه وجودهای مادون همه و همه معلولاند و خداوند هیچ جنبة معلولیتی ندارد. آری تمام مراتب مادون، در عینی كه هیچ جنبة استقلالی ندارند همه و همه آیات و نشانههای خداونداند و لذا است كه قرآن میفرماید: «فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ» یعنی بر هر چه بنگری آنجا وجهالله است كه همان جلوهای از وجود مطلق باشد.