چون انسان در تكوینِ خود عین ربط به حق است، باید در حوزة اختیار خود یعنی در تشریع و عبادات، تماماً تبعیت از حق را در همه ابعاد خود، انتخاب كند، تا تكوین و تشریع هماهنگ شود و با انتخابی مطابق ذاتش از حقیقت خود دور نماند.
با توجه به مباحثی كه گذشت روشن شد؛ ذات و وجود انسان عین ربط و اتصال به حق است، حال اگر انسان توانست در انتخابهای خود نیز انتخابها و اعمالی انجام دهد كه مطابق ذات خودش باشد، عملاً هرچه را انتخاب كند از ذات خود جدا نمیشود و اعمال و انتخابهایش با ذاتش ناهماهنگ نیست و در نتیجه احساس آرامش میكند، در غیر این صورت دائماً در اضطراب و عدم آرامش قرار دارد، همانطور كه اگر زنها و مردها، انتخابهایشان مطابق خصوصیات روحی و جسمی خودشان نباشد، در زندگی در فشار روحی و جسمی خواهند بود.
حال با توجه به این نكته كه ما در تمام ابعادِ وجودی و ذاتی، عین ربط به خداوند هستیم، اگر در تمام انتخابهای خود براساس حكم خداوند عمل كنیم، عملاً تكوین و تشریع ما هماهنگ شده است (یعنی ابعاد وجودی ما و ابعاد عملی و اختیاری ما هماهنگ شده است) و به همین جهت هم نمیشود در بعضی از موارد بر اساس حكم خدا و در بعض دیگر براساس نظر شخصی خود و یا نظر اجتماع عمل نمود، چرا كه در این صورت، انسان مطابق ذات خود كه در تمام ابعاد عین ربط به حق است، عمل نكردهاست و در انتخابهای خود، بندة خدا محسوب نمیشود و وارد صحنة عبودیت نشدهاست، تا با همت خود به آن ربطِ ذاتیِ تكوینی كه نهایت آرزوی اولیاء است، دست یابد.
اولیاء الهی متوجه این نكته شدهاند كه اگر عمل خود را با ذات خود كه عین نیاز به حق است هماهنگ كنند، همچنانكه ذات مخلوق با عین ربط بودن با خالقِ خود، دائماً از آن ذات، فیض دریافت میكند، جان و قلب آنها هم تماماً استعداد پذیرش لطف دائمی حق را بهدست خواهد آورد و قلبشان ظرف پذیرش فیوضات حضرت پروردگار میگردد، و به راستی عبادات - به ویژه نماز- برای هماهنگی بُعد تكوینی با بُعد تشریعی انسان است. شما در نماز؛ نظام تكوین خود را با پذیرش دستورات پروردگار متمثّل میكنید، از جمله در قنوت، ركوع و سجود، بهخصوص در سجود مینمایانی كه اتصال به حق از ذات بنده، جدایی ناپذیر است و او نمیتواند از چنین حالتی خارج شود. در واقع شما دارید راز تكوینی خود را در حیطة اختیار خویش به نمایش میگذارید. هدف عبادات به ویژه نماز، هدایت به نظام تكوین است و چون در فقر تكوینی، فیض خدا هرگز قطع نمیشود، اگر بنده در عمل و اختیار خویش، خود را در چنین جریانی وارد كند هرگز طلب و تمنّایش بیجواب نخواهد ماند، چون مثل ذاتش كه عین فقر است، در عمل و اراده نیز خود را به عین فقر كشانده و وجودش تماماً عین طلب و درخواست از حق شده، همانطور كه تمام وجودش در تكوین به اعتبار هویت تعلقیاش عین سؤال و نیایش است. لذا در حالت تشریع فقط حق را مشاهده میكند و از حق تقاضای تأثیر دارد. چون در منظرش جز حق نیست و در این حال در عمل، استعداد پذیرش فیض پروردگار را پیدا كردهاست.