تربیت
Tarbiat.Org

از برهان تا عرفان
اصغر طاهرزاده

دلایل هویت تعلقی معلول

1- وجود معلول همان ربط است: در نظر بگیرید؛ یك «معلّم» داریم و یك «محصّل» و یك «ربطی كه این دو به همدیگر دارند». یعنی در واقع معلم یك وجود مستقلی دارد كه جدای از محصل باز آن وجود مستقل را دارا است، و محصل هم همین‌طور است. منتها در شرایطی خاص بین این دو وجودِ مستقل یك ربطی به نام «رابطة معلم و محصل» برقرار شده است كه اگر این ربط از بین برود هیچ‌كدام از بین نمی‌روند. ولی در مورد رابطة علت حقیقی با معلول خود، چنین نیست. یعنی این‌طور نیست كه علت و معلول، دو وجود مستقل باشند كه رابطی آمده و آن دو را به همدیگر ربط داده است، چرا كه در چنین حالتی؛ دیگر معلول، معلول نخواهد بود. بلكه وجودی خواهد بود مستقل از علت. در حالی‌كه فرض ما این است كه معلول از خودش وجود مستقلی ندارد، پس نمی‌توان علاوه بر علت، یك ربط داشت و یك معلول. لذا نتیجه می‌گیریم در این‌جا ربط و معلول بودن یكی است. یعنی حقیقت معلول، همان حقیقت ربط است و به همین جهت اگر ربط از میان برود، درواقع معلول از میان رفته است و این نحوه ارتباط معلول نسبت به علت حقیقی‌اش را «هویت تعلقی» می‌گویند.(12)
2- ممكن بالذات و واجب بالغیر: برهان دیگری كه برای هویت تعلقی معلول نسبت به علت حقیقی‌اش می‌توان ارائه كرد، توجه به ممكن‌الوجود بودن معلول است. چرا كه ممكن‌الوجود در ذات خود نه اقتضای وجود دارد و نه اقتضای عدم. حال اگر با تجلّیِ واجب‌الوجود، ممكن‌الوجود موجودیت خارجی پیدا كرد و به اصطلاح واجب بالغیر‌ شد، از ذات ممكن‌الوجودیِ خود خارج نمی‌گردد، پس تماماً در ذات خود عین اقتضای وجود و عدم است. حال كه آن ممكن‌الوجود كه در ذات خود نه عین وجود است و نه عین عدم، موجود شده، پس باید همواره ربط بـه واجـب بـالذات داشتـه باشـد - چرا كه در عین واجب بالغیر شدن و موجود گشتن، از ذات ممكن‌الوجودیِ خود خارج نشده است - و اگر هر لحظه ربطش به واجب بالذات قطع شود، از وجود خارجی خود یعنی واجب بالغیربودن، بیرون می‌رود، پس همین‌كه موجوداتِ ممكن‌الوجود به عنوان موجودات خارجی، موجود هستند، عین ربط به واجب بالذات‌اند و دارای هویت تعلقی می‌باشند.