مرحوم آخوند ملاصدرا(ره) در تحقیق حركت جوهری خود، بخش كثیری از مشكلات فلسفه را كه موجب می شد فلسفه از دین و وحی فاصله داشته باشد، حل نمود. عمده آن است كه بتوانیم دقیقاً منظور او را در حركت جوهری متوجّه شویم، چرا كه نگاه هر حكیمی، از جمله نگاه ملاصدرا(ره) نگاهی است كه از ظاهر گذشته و اگر كسی هنوز در ظاهر متوقّف است و همّتی برای گذر بهسوی بطون و اصل ندارد، به جای آن كه خود را بالا ببرد، موضوع را پایین میآورد.
چون تا زمان ملاصدرا(ره) اعتقاد فلاسفه بر حركت اَعراض در عالم مادّه بود و جوهر را ثابت میدانستند، ملاصدرا(ره) با مشكل زیادی روبهرو بود، چراكه در مقابل ادّعای اومبنی بر جوهری بودن حركت میگفتند: «اگر حرف شما صحیح است چرا بزرگانی چون «ارسطو» و«ابنسینا» از آن چیزی نگفته اند؟» سخن ملاصدرا(ره) این است كه: عظمت آن بزرگان به آن جهت بود كه حرفهایشان دلیل داشت و لذا اگر من هم با دلیل سخن گفتم، نباید به صِرف عظمت آنها و اینكه چون آنها نگفتهاند، حرفِ من رد شود.(27) او با تمام تلاش سعی كرد: اوّلاًً؛ دلایل سخن خود را در جوهری بودن حركت در چنین شرایطی ارائه نماید. ثانیاً؛ جواب ایرادهایی كه به حركت جوهری میگرفتند را بدهد، كه بحثهای آینده علاوه بر معنی حركت جوهری و براهین ملاصدرا و نتایج آن براهین، جواب آن ایرادها را نیز در بر دارد.
تبصره: امروزه چهرة جهان را ظهور حركت فراگرفته و سرعتها و حركتهایی به صحنه آمده است كه انسان از آنها به حیرت میآید و میپرسد حدّ حركت تا چه اندازه و با چه شتابی میتواند باشد. ولذا بیش از همیشه احتیاج به تفسیری صحیح و عمیق از حركت داریم، تا معلوم شود چنین حركتهایی ریشه در كجا دارد.