چهارگانه
1- كمّ: یا مقدار، مثل سنگینشدن و حجیمشدن درخت.
2- كیف: مثل پیرشدن انسانها یا رسیدن سیب كال.
3- وَضْع: مثل حركت زمین به دور خودش.
4- اَیْن: مثل حركت در خیابان؛ حركت مكانی.
سؤال: آیا ملاصدرا حركت درمقولات چهارگانه را قبول دارد؟
جواب: آری؛ اومیگوید علاوه بر اینكه در این چهار مقوله حركت هست، در خود جوهر هم حركت هست. یعنی جوهرِ شیءِ مادّی در ذات خود حركت دارد و معنی حرف او این است كه حتّی ریشة حركات موجود در مقولات چهارگانه هم، جوهر ناآرام عالم مادّه است.
تعریف حركت: حركت عبارتست از«خروج تدریجی شیء از قوّه به فعل»؛ یعنی «خارج شدن شیء از فقدانِ صفتی، به داراشدن آن صفت»، یعنی حركت عبارت است از: یافتن شئ چیزی را كه ندارد و میتواند داشته باشد، زیرا «قوّه» یعنی نداشتنی كه شئ میتواند داشته باشد؛ مثل قوة جوانی برای كودكی. باید توجه داشت كه قوه با عدم صرف تفاوت دارد، بدین صورت كه در «عدم»، امكان بهوجود آمدن نیست؛ مثل عدم چشم برای دیوار، به همین جهت نمیگوییم دیوار قوّة بینایی دارد، با اینكه قوّه به معنای نداشتن است ولی نداشتنی كه امكان داشتن در آن هست، و چون دیوار امكان یافتن چشم ندارد، نمیتوانیم بگوییم دیوار قوة چشم داشتن دارد.