تربیت
Tarbiat.Org

از برهان تا عرفان
اصغر طاهرزاده

معنی جوهر و عرض

چون در بحث حركت جوهری نیاز داریم تصور صحیحی از «جوهر» و «عرض» داشته باشیم لازم است ابتدا مفهوم این دو واژه روشن شود. چنان‌چه دقت كنید ما در عالَم، با دو نوع پدیده روبه‌رو هستیم؛ یكی پدیده‌هایی مثل انسان، سیب و درخت كه می‌توان مستقلاً به آن‌ها اشاره كرد، و دیگر پدیده‌هایی مثل رنگ و بو و طعم و علم و شجاعت كه واقعاً خودشان در خارج پدیده‌های مستقلّی نیستند، بلكه باید سیبی باشد كه دارای رنگ و بو و طعم باشد، یا انسانی باشد كه علم و شجاعت داشته باشد و لذا به پدیده‌هایی مثل درخت و انسان، «جوهر» وبه پدیده‌هایی مثل رنگ و علم، «عَرَض» گویند.
در تعریف «عَرَض» گفته‌اند: «إذا وُجِدَ فِی‌الخارِج، وُجِدَ فِی المُوضُوع»؛ یعنی عَرَض؛ چیزی است كه چون آن را در خارج بیابی، در موضوع خاصّی یافت می‌شود. مثل این‌كه رنگ قرمز را به عنوان یك عَرَض در موضوعی مثل سیب می‌یابیم و هیچ‌وقت رنگ قرمز را بدون چیزی كه آن چیز بتواند قرمز باشد، نمی‌‌یابیم.(29)
در تعریف «جوهر» گفته‌اند: «إذا وُجدَ فِی الْخارِج، وُجِدَ لا فِی الْموُضوع»؛ یعنی جوهر چیزی است كه وقتی در خارج یافت می‌شود، در موضوعی یافت نمی‌شود، بلكه خود آن را می‌یابیم، مثل این‌كه خود آب یا درخت یا انسان را می‌یابیم، بدون این‌كه در چیزی یافت شوند.