تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد12
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

پاکدلان پابرهنه !

از جـمـله درسـهـائی کـه داسـتـان اصحاب کهف به ما آموخت این بود که معیار ارزش انسانها پـسـت و مـقـام ظـاهری و ثروتشان نیست، بلکه آنجا که راه خدا است وزیر و چوپان در یک صـفـنـد، آیـات مـورد بـحث نیز در حقیقت همین مساله مهم را تعقیب می کند و به پیامبر (صلی اللّه عـلیـه و آله و سـلّم ) چـنـیـن دسـتـور مـی دهـد: ((بـا کـسـانـی بـاش کـه صبحگاهان و عصرگاهان پروردگار خود را می خوانند و تنها ذات پاک او را می طلبند))
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 416 @@@

(و اصبر نفسک مع الذین یدعون ربهم بالغداوة و العشی یریدون وجهه ).

تعبیر به ((و اصبر نفسک )) ((خود را شکیبا دار)) اشاره به این واقعیت است که پیغمبر (صـلی اللّه علیه و آله و سلّم ) از ناحیه دشمنان مستکبر و اشراف آلوده در فشار بود که گـروه مـؤمـنان فقیر را از خود براند، لذا خداوند دستور می دهد که در برابر این فشار فزاینده، صبر و استقامت پیشه کن، و هرگز تسلیم آنها مشو.

تـعـبـیـر بـه ((صـبـح و شـام )) اشـاره بـه ایـن اسـت کـه در هـمـه حال و تمام عمر به یاد خدا هستند.

و تـعـبـیـر بـه ((یـریـدون وجـهـه )) (ذات او را مـی طـلبـنـد) دلیـل بـر اخـلاص آنـهـا اسـت، و اشاره به اینکه آنها از خداوند خود او را می خواهند، حتی بـخـاطـر بـهـشـت (هـر چـنـد نـعمتهایش بزرگ و پرارزش است ) و بخاطر ترس از دوزخ و مجازاتهایش (هر چند عذابهایش دردناک است ) بندگی خدا نمی کنند، بلکه فقط به خاطر ذات پـاک او، او را مـی پـرسـتـنـد کـه ((مـا از تـو، به غیر از تو، نداریم تمنا))! و این بالاترین درجه اطاعت و بندگی و عشق و ایمان به خدا است .**درباره معنی (وجه) و اینکه گاهی به معنی (ذات) و گاهی به معنی (صورت) آمده و دلیل انتخاب آن در این گونه موارد، در جلد دوم صفحه 263 مشروحا بحث کرده ایم.***

سـپـس بـه عـنـوان تـاکـید ادامه می دهد ((هرگز چشمهای خود را از این گروه باایمان، اما ظـاهـرا فقیر، برمگیر، و به خاطر زینتهای دنیا به این مستکبران از خدا بیخبر، دیده میفکن )) (و لا تعد عیناک عنهم ترید زینة الحیاة الدنیا).**لاتعد از ماده (عدایعدو) به معنی تجاوز کردن است، بنابراین مفهوم جمله این است: (چشم از آنها برمگیر تا به دیگران نگاه کنی).***

باز برای تاءکید فزونتر اضافه می کند: ((و از آنها که قلبشان را از یاد
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 417 @@@

خود غافل ساختیم اطاعت مکن )) (و لا تطع من اغفلنا قلبه عن ذکرنا).

((از آنها که پیروی هوای نفس کردند)) (و اتبع هواه ).

((و هـمـانها که همه کارهایشان افراطی است و خارج از رویه و تواءم با اسرافکاری )) (و کان امره فرطا).**(فرط) به معنی تجاوز از حد است، و هر چیزی که از حد خود خارج بشود و به اسراف متوجه گردد به آن (فرط) می گویند.***

جالب اینکه قرآن صفات این دو گروه را در مقابل یکدیگر چیده است :

مؤمنان راستین اما تهیدست، قلبی مملو از عشق خدا دارند، همیشه به یاد او هستند، و او را می طلبند.

امـا ثـروتـمـنـدان مستکبر به کلی از یاد خدا غافلند، و جز هوای نفس ‍ چیزی نمی طلبند، و همه چیز آنها از حد اعتدال بیرون و در مسیر افراط و اسراف است .

اهـمـیـت موضوع فوق بقدری است که قرآن در آیه بعد با صراحت به پیامبر (صلی اللّه عـلیـه و آله و سـلّم ) چنین می گوید: ((بگو این برنامه من است و این حقیقتی است از سوی پـروردگارتان، هر کس ‍ می خواهد ایمان بیاورد و این حقیقت را پذیرا شود، و هر کس ‍ می خواهد کافر گردد)) (و قل الحق من ربکم فمن شاء فلیؤمن و من شاء فلیکفر).

امـا بـدانـیـد ایـن ظـالمـان دنـیـاپـرست که با زندگی مرفه و زرق و برق و زینتهایشان لبخند تمسخر به لباس پشمینه سلمانها و بوذرها می زنند عاقبت شوم و تاریکی دارند چـرا کـه : ((مـا برای این ستمگران آتشی فراهم کرده ایم که سراپرده اش آنها را از هر سو احاطه کرده است )) (انا اعتدنا للظالمین نارا احاط بهم سرادقها).

آری آنـهـا در ایـن زنـدگـی دنـیا هر گاه تشنه می شدند صدا می زدند، و خدمتکاران انواع نوشابه ها را در برابرشان حاضر می کردند ((ولی در جهنم
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 418 @@@

هـنگامی که تقاضای آب می کنند آبی برای آنها می آورند همچون فلز گداخته ! که اگر نـزدیـک صـورت شـود صـورتـهـا را بـریـان مـی کـنـد))! (و ان یـسـتـغیثوا یغاثوا بماء کالمهل یشوی الوجوه ).**(مهل) (بر وزن قفل) چنانکه راغب در مفردات گوید به معنی درد ته نشین شده روغن است که معمولا چیز آلوده و کثیف و بد طعمی است، ولی جمعی دیگر از مفسران به معنی هر گونه فلز گداخته تفسیر کرده اند و ظاهر جمله (یشوی الوجوه) (صورتها را بریان می کند) در اینجا معنی دوم را می رساند.***

((چه بد نوشیدنی است ))؟! (بئس الشراب )!

((و دوزخ چه بد جایگاه محل اجتماعی است ))؟! (و سائت مرتفقا).**(مرتفق) از ماده (رفق و رفیق) است یعنی محل اجتماع دوستان.***

فـکـر کـنـیـد آبـی کـه اگـر نـزدیک صورت شود حرارتش صورت را بریان می کند آیا قـابـل خـوردن اسـت ؟ ایـن بـه خـاطر آنست که در دنیا انواع نوشابه های گوارا و خنک می نوشیدند، در حالی که آتش به دل محرومان و مستضعفان می زدند، این همان آتش است که در اینجا بدین صورت تجسم یافته است !.

عـجـیـب ایـنـکـه قـرآن در ایـنـجـا بـرای ثـروتـمـنـدان، ظـالم و دنـیـاپرستان بی ایمان، تـشـریـفـاتـی در جـهـنـم هـمـانـنـد تـشـریـفـات ایـن جـهـان قـائل شـده اسـت ولی بـا ایـن تـفـاوت کـه در دنـیـا ((سـرادق )) یـعـنـی خـیـمه های بلند (سـرادق )) در اصـل از کـلمـه فارسی سراپرده گرفته شده است ) و اشرافی دارند کـه فـقـیران را در آن راهی نیست و محل عیش ‍ و نوش و باده گساری است ولی در آنجا خیمه های عظیمشان ((از شعله های آتش سوزان دوزخ است ))!

در ایـنـجـا در سراپرده هایشان انواع مشروبات وجود دارد، همین که ساقی را صدا می کنند جـامـهـائی از شـرابـهای رنگارنگ پیش روی آنها حاضر می نمایند، در دوزخ نیز ساقی و آورنده نوشیدنی دارند، اما چه آبی ؟ آبی همچون

@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 419 @@@

فلز گداخته ! آبی به داغی اشک سوزان یتیمان و آه آتشین مستمندان ! آری هر چه آنجا است تجسمی است از آنچه اینجا است ! (پناه بر خدا).

و از آنجا که روش قرآن یک روش آموزنده تطبیقی است پس از بیان اوصاف و همچنین کیفر دنـیـاپـرستان خودخواه، به بیان حال مؤمنان راستین و پاداشهای فوق العاده ارزنده آنها می پردازد نخست : به صورت مختصر و بعد نسبتا مشروح و چنین می گوید:

((آنها که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، ما پاداش ‍ نیکوکاران را ضایع نخواهیم کـرد)) کـم بـاشـد یـا زیـاد، کـلی بـاشـد یـا جـزئی، از هـر کـس، در هـر سـن و سال، و در هر شرایط (ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات انا لا نضیع اجر من احسن عملا).

((آنان کسانی هستند که بهشتهای جاویدان از آن آنها است )) (اولئک لهم جنات عدن ).

((باغهائی از بهشت که نهرها از زیر درختان و قصرهایش جاری است )) (تجری من تحتهم الانهار).

((آنها با دستبندهائی از طلا آراسته اند)) (یحلون فیها من اساور من ذهب ).**(اساور) جمع (اسوره) بر وزن (مشورة) و آن نیز به نوبه خود جمع (سوار) بر وزن (غبار) و (کتاب) است و در اصل از کلمه فارسی (دستوار) یعنی دستبند گرفته شده، و بعد از آنکه معرب گردیده از آن فعلهای عربی نیز مشتق شده است.***

((و لبـاسـهـای فـاخـری بـه رنـگ سـبـز از حـریـر نـازک و ضخیم در بر می کنند)) (و یلبسون ثیابا خضرا من سندس و استبرق ).

((در حالی که بر تختها و کرسیها تکیه زده اند)) (متکئین فیها علی
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 420 @@@

الارائک ).**(ارائک) جمع (اریکه) به تختی می گویند که اطراف آن از هر طرف به صورت سایبان پوشانیده شده، و در اصل به گفته، راغب از (اراک) که نام درخت معروفی است گرفته شده، چرا که گاهی عربها از این درخت، سایبانهای مخصوصی می ساختند و یا از (اروک) که به معنی اقامت و توقف است می باشد.***

((وه ! چه پاداش خوبی است ))؟ (نعم الثواب ).

((و چه جمع نیکوئی از دوستان ))؟! (و حسنت مرتفقا).

نکته ها: