تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد12
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

خواب اصحاب کهف

از قرائن موجود در آیات گذشته اجمالا بدست آمد که خواب اصحاب کهف یک خواب بسیار طولانی بود، این موضوع حس ‍ کنجکاوی هر شنونده ای را برمی انگیزد و می خواهد دقیقا بداند آنها چند سال در این خواب طولانی بوده اند؟ در آخرین آیات این داستان که آیات مورد بحث است شنونده را از تردید بیرون
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 392 @@@

می آورد و می گوید:

((آنها در غار خود سیصد سال درنگ کردند و نه سال نیز بر آن افزودند))! (و لبثوا فی کهفهم ثلاث ماءة سنین و ازدادوا تسعا).**طبق قواعد نحوی در اینجا باید بجای (سنین) که جمع است (سنه) که مفرد است آورده شود، ولی گویا به خاطر اینکه چنین خوابی بسیار طولانی و این تعداد سالها بسیار زیاد بوده است برای بیان این مطلب صیغه جمع ذکر شده است تا بیانگر کثرت باشد.***

بنابراین مجموع مدت توقف و خواب آنها در غار سیصد و نه سال بود.

جمعی معتقدند این تعبیر که بجای 309 سال، فرموده است 300 سال و نه سال بر آن افزودند، اشاره به تفاوت سالهای شمسی و قمری است چرا که آنها به حساب سالهای شمسی سیصد سال توقف کردند، و با محاسبه سالهای قمری سیصد و نه سال، و این از لطائف تعبیر است که با یک تعبیر جزئی در عبارت واقعیت دیگری را که نیاز به شرح دارد بازگو کنند.**تفاوت سالهای شمسی و قمری تقریبا یازده روز است، که اگر آنرا در سیصد ضرب کنیم و سپس بر عدد روزهای سال قمری که 354 روز است تقسیم کنیم نتیجه آن همان عدد نه می شود (البته در اینجا کسر مختصری میماند که چون کمتر از یکسال است قابل محاسبه نیست).***

سپس برای اینکه به گفتگوهای مختلف مردم در این باره پایان دهد می گوید: ((بگو خداوند از مدت توقف آنها آگاهتر است )) (قل الله اعلم بما لبثوا).

چرا که ((غیب آسمانها و زمین از آن او است ))، و او از هر کس ‍ به حال آنها آگاهتر می باشد (له غیب السماوات و الارض ).

کسی که از پنهان و آشکار، در مجموعه جهان هستی با خبر است چگونه ممکن است از مدت توقف اصحاب کهف آگاه نباشد.
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 393 @@@

((راستی او چه بینا و چه شنوا است )) (ابصر به و اسمع ).**جمله (ابصر به و اسمع) صیقه تعجب است، و برای ما بیان عظمت علم خدا است، یعنی او بقدری بینا و شنوا است که انسان را در شگفتی فرو می برد.***

((به همین دلیل ساکنان آسمانها و زمین هیچ ولی و سرپرستی جز او ندارند)) (مالهم من دونه من ولی ).

در اینکه ضمیر ((مالهم )) به چه کسانی برمی گردد در میان مفسران گفتگو است، جمعی معتقدند که اشاره به ساکنان زمین و آسمان است، ولی بعضی دیگر آنرا اشاره به ((اصحاب کهف )) می دانند، یعنی اصحاب کهف ولی و سرپرستی جز خدا نداشتند، او بود که در این ماجرا همه جا با آنها بود و از آنان حمایت می کرد.

ولی با توجه به جمله قبل از آن که از غیب آسمانها و زمین سخن می گوید تفسیر اول صحیحتر به نظر می رسد.

و در پایان آیه اضافه می کند ((و هیچکس در حکم خداوند شریک نیست )) (و لا یشرک فی حکمه اءحدا).

در حقیقت این تاءکیدی است بر ولایت مطلقه خداوند که نه شخص ‍ دیگری بر جهانیان ولایت دارد، و نه کسی شریک در ولایت او است، یعنی نه بالاستقلال و نه مشترکا شخص دیگری در ولایت جهان نفوذ ندارد.

در آخرین آیه روی سخن را به پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) کرده و می گوید: ((آنچه به تو از کتاب پروردگارت وحی شده تلاوت کن )) (و اتل ما اوحی الیک من کتاب ربک ).

و اعتنا به گفته های این و آن که آمیخته به دروغ و خرافات و مطالب بی اساس است مکن، تکیه گاه بحث تو در این امور تنها باید وحی الهی باشد.
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 394 @@@

چرا که هیچ چیز سخنان او را دگرگون نمی کند و ((در گفتار (و معلومات ) او تغییر و تبدیل راه ندارد)) (لا مبدل لکلماته ).

کلام و علم او همچون علم و کلام بندگان نیست که هر روز بر اثر کشف و آگاهی تازه ای دستخوش تغییر و تبدیل شود، و به همین جهت صددرصد نتوان بر آن اعتماد نمود.

روی همین جهات ((هیچ ملجاء و پناهگاهی جز او نمی یابی )) (و لن تجد من دونه ملتحدا).

((ملتحد)) از ماده ((لحد)) (بر وزن مهد) به معنی حفره ای است که از وسط به یکی از دو طرف مایل شده باشد (همانند لحدی که برای قبر می سازند) و به همین جهت ((ملتحد)) به جائی گفته می شود که انسان تمایل به آن پیدا می کند، و سپس به معنی ((ملجاء و پناهگاه )) آمده است .

شایان توجه اینکه دو آیه اخیر از چندین راه، احاطه علمی خداوند را به همه موجودات عالم بیان کرده است :

- نخست می گوید: غیب آسمانها و زمین از آن او است، و به همین دلیل او از همه آنها آگاه است .

- سپس اضافه می کند: او چه بینا و چه شنوا است ؟!

- باز می گوید: تنها ولی و سرپرست او است، و او از همه آگاهتر است .

- و نیز اضافه می کند: هیچکس در حکم او شرکت ندارد تا علم و دانش او محدود شود.

- سپس می فرماید: در علم و کلام او تغییر و تبدیلی پیدا نمی شود تا از ارزش و ثبات آن بکاهد.

- و در آخرین جمله می گوید: تنها پناهگاه در عالم او است، و طبعا او از
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 395 @@@

تمام پناهندگان خویش آگاهی دارد.

نکته ها: