تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد12
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

موقعیت دقیق اصحاب کهف

در دو آیه فوق قرآن به ریزه کاریهای مربوط به زندگی عجیب اصحاب کهف در آن غار پرداخته و آنچنان دقیق و ظریف، جزئیات آن را فاش می کند که گوئی انسان در برابر غار نشسته و خفتگان غار را با چشم خود تماشا می کند در این دو آیه به شش خصوصیت اشاره شده است :

1 - دهانه غار رو به شمال گشوده میشد و چون در نیمکره شمالی زمین قطعا بوده است نور آفتاب به درون آن مستقیما نمی تابید چنانکه قرآن می گوید: اگر به خورشید نگاه می کردی می دیدی که به هنگام طلوع، در طرف راست غار آنها قرار می گیرد، و به هنگام غروب در طرف چپ (و تری الشمس اذا طلعت تزاور عن کهفهم ذات الیمین و اذا غربت تقرضهم ذات الشمال )

و به این ترتیب نور مستقیم آفتاب که تداوم آن ممکن است موجب پوسیدگی و فرسودگی شود به بدن آنها نمی تابید، ولی نور غیر مستقیم بقدر کافی وجود داشت .

تعبیر به تزاور که به معنی تمایل پیدا کردن است این نکته را دربردارد که گوئی خورشید ماموریت داشت از سمت راست غار بگذرد و همچنین تعبیر تقرض که معنی قطع کردن و بریدن دارد، نیز مفهوم ماموریت را در بر دارد، و از این گذشته تزاور که از ماده زیارت است توأ م با آغازگری است که مناسب طلوع آفتاب می باشد، و تقرض قطع و پایان را که در مفهوم غروب نهفته است نیز مشخص می کند.

بودن دهانه غار به سوی شمال سبب میشد که بادهای ملایم و لطیفی که معمولا از سمت شمال میوزد به آسانی در درون غار وارد شود و در همه زوایای آن روح تازه ای بدمد.

2 - آنها در یک محل وسیع از غار قرار داشتند (و هم فی فجوة منه ).
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 369 @@@

اشاره به اینکه دهانه غار که معمولا تنگ است جایگاه آنها نبود، بلکه قسمتهای وسط غار را انتخاب کرده بودند که هم از چشم بینندگان دور بود، و هم از تابش مستقیم آفتاب .

در اینجا قرآن رشته سخن را قطع می کند، و به یک نتیجه گیری معنوی می پردازد، چرا که ذکر همه این داستانها برای همین منظور است .

می گوید: این از آیات خدا است، هر کس را خدا هدایت کند هدایت یافته واقعی او است، و هر کس را گمراه نماید سرپرست و راهنمائی هرگز برای او نخواهی یافت (ذلک من آیات الله من یهد الله فهو المهتد و من یضلل فلن تجد له ولیا مرشدا)

آری آنها که در راه خدا گام بگذارند و برای او به جهاد برخیزند در هر قدمی آنانرا مشمول لطف خود می سازد، نه فقط در اساس کار، که در جزئیات هم لطفش شامل حال آنها است .

3 - خواب آنها یک خواب عادی و معمولی نبود، اگر به آنها نگاه می کردی، خیال می کردی آنها بیدارند، در حالی که در خواب فرو رفته بودند! (و تحسبهم ایقاظا و هم رقود).

و این نشان می دهد که چشمان آنها کاملا باز بوده است، درست همانند یک انسان بیدار، این حالت استثنائی شاید برای آن بوده که حیوانات موذی به آنان نزدیک نشوند چرا که از انسان بیدار می ترسند، و یا به خاطر اینکه منظره رعبانگیزی پیدا کنند که هیچ انسانی جرات ننماید به آنها نزدیک شود، و این خود یک سپر حفاظتی برای آنها بوده باشد.

4 - برای اینکه بر اثر گذشت سالیان دراز از این خواب طولانی اندام آنها نپوسد: ما آنها را به سمت راست و چپ میگرداندیم (و نقلبهم
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 370 @@@

ذات الیمین و ذات الشمال ).

تا خون بدنشان در یکجا متمرکز نشود، و فشار و سنگینی در یک زمان طولانی روی عضلاتی که بر زمین قرار داشتند اثر زیانبار نگذارد.

5 - در این میان سگی که همراه آنها بود بر دهانه غار دستها را گشوده و به حالت نگهبانی خوابیده بود (و کلبهم باسط ذراعیه بالوصید).

وصید چنانکه راغب در کتاب مفردات می گوید: در اصل به معنی اطاق و انباری است که در کوهستان برای ذخیره اموال ایجاد می کنند، و در اینجا به معنی دهانه غار است .

با اینکه در آیات قرآن تاکنون سخنی از سگ اصحاب کهف نبوده ولی قرآن مخصوصا در ذکر داستانها گاه تعبیراتی می کند که از آن مسائل دیگری نیز روشن می شود، از جمله بیان حالت سگ اصحاب کهف در اینجا نشان می دهد که آنها سگی نیز به همراه داشتند که پابپای آنها راه میرفت و گوئی مراقب و نگاهبانشان بود.

در اینکه این سگ از کجا با آنها همراهی کرد، آیا سگ صید آنها بود، و یا سگ چوپانی بود که در وسط راه به او برخوردند، و هنگامی که چوپان آنها را شناخت حیوانات را رو به سوی آبادی روانه کرد و خود که جویای حقیقت و طالب دیدار یار بود با این پاکبازان همراه شد، سگ نیز دست از دامنشان برنداشت و براه خود ادامه داد.

آیا مفهوم این سخن آن نیست که در راه رسیدن به حق همه عاشقان این راه می توانند گام بگذارند، و درهای کوی دوست به روی کسی بسته نیست، از وزیران توبهکار شاه جبار گرفته، تا مرد چوپان، و حتی سگش ؟!

مگر نه این است که قرآن می گوید تمام ذرات موجودات در زمین و آسمان و همه درختان و جنبندگان ذکر خدا می گویند، عشق او را در سر و مهر او را به دل دارند (آیه 44 سوره اسراء).
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 371 @@@

6 - منظره آنها چنان رعبانگیز بود که اگر به آنها نگاه می کردی فرار می نمودی . و سر تا پای تو از ترس و وحشت پر می شد (لو اطلعت علیهم لولیت منهم فرارا و لملئت منهم رعبا).

این اولین و آخرین بار نیست که خداوند به وسیله رعب و ترس ‍ یک سپر حفاظتی به دور بندگان با ایمانش ایجاد می کند، در آیات سوره آل عمران آیه 151 نیز به صحنه ای از همین امر برخورد می کنیم که خداوند می گوید: سنلقی فی قلوب الذین کفروا الرعب : ما به زودی در دلهای کافران ترس و وحشت می افکنیم .**برای توضیح بیشتر به جلد سوم تفسیر نمونه صفحه 122 به بعد و همچنین به جلد هفتم صفحه 106 به بعد مراجعه فرمائید.***

در دعای ندبه نیز در باره پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) می خوانیم ثم نصرته بالرعب : خداوندا تو پیامبرت را بوسیله رعب و وحشتی که در دل دشمنانش افکندی یاری نمودی .

اما اینکه این رعب و وحشت که از مشاهده اصحاب کهف سراسر وجود بیننده را پر می کرد به خاطر ظاهر جسمانی آنها بود، یا یک نیروی مرموز معنوی در این زمینه کار می کرد؟ در آیات قرآن سخنی از آن نیامده، هر چند مفسران بحثهائی دارند که چون دلیلی بر آنها نبود از ذکر آنها صرف نظر می کنیم .

ضمنا جمله و لملئت منهم رعبا (سر تا پای وجود تو از ترس پر میشد) در حقیقت علت است برای جمله لولیت منهم فرارا (اگر آنها را می دیدی فرار می کردی ) یعنی به این دلیل فرار می کردی که ترس ‍ و وحشت قلب تو را احاطه می کرد، بلکه گوئی از قلب که کانون اصلی آنست نیز سر برآورده، به تمام ذرات وجود نفوذ می کرد و همه را مملو از وحشت می ساخت به هر حال هنگامی که اراده خدا به چیزی تعلق گیرد از ساده ترین راه، مهمترین نتیجه را پدید می آورد .
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 372 @@@