تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد12
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

عاشقان حق !

بار دیگر قرآن به سراغ اهمیت و عظمت این کتاب آسمانی میرود و به پاسخ بعضی از ایرادات و یا بهانه جوئیهای مخالفان می پردازد.

نخست می گوید: ما قرآن را به حق نازل کردیم (و بالحق انزلناه ) بلافاصله اضافه میکند و به حق نازل شد (و بالحق نزل ).

و ما تو را جز برای بشارت و بیم دادن نفرستادیم و حق هیچگونه تغییر در محتوای قرآن نداری (و ما ارسلناک الا مبشرا و نذیرا)

در اینکه فرق میان جمله اول (و بالحق انزلناه ) و جمله دوم (و بالحق نزل ) چیست ؟ مفسران بیانات گوناگونی دارند از جمله :

1 - منظور از جمله اول این است که ما مقدر ساختیم قرآن به حق نازل شود و جمله دوم اضافه میکند این تقدیر تحقق یافت، بنا بر این یکی اشاره به تقدیر است، و دیگری به مرحله فعلیت .**تفسیر قرطبی جلد 6 صفحه 3955.***

2 - منظور از جمله اول این است که ماده و محتوای قرآن حق است، و جمله دوم اشاره به این است که نتیجه و ثمره آن نیز حق میباشد.**فی ظلال ذیل آیه.***

3 - منظور از جمله اول این است که ما قرآن را به حق نازل کردیم، و جمله دوم می گوید چون پیامبر از خود حق دخل و تصرفی نداشت به حق نازل شد.

ولی احتمال دیگری در اینجا نیز وجود دارد که از تفاسیر گذشته روشنتر
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 316 @@@

می باشد و آن اینکه گاه انسان شروع به کاری میکند اما چون قدرتش محدود است نمی تواند آن را تا به آخر بطور صحیح پیاده کند، اما کسی که از همه چیز آگاه است، و بر همه چیز تواناست، هم آغاز را صحیح شروع میکند و هم انجام را بطور کامل تحقق می بخشد، فی المثل گاهی انسان آب زلالی را از سرچشمه رها میکند، اما چون نمی تواند در مسیر راه آن را از آلودگیها حفظ کند پاک و زلال بدست مصرف کننده نمی رسد، ولی آن کس که از هر نظر بر کار خود مسلط است، هم آن را پاک و زلال از چشمه بیرون می آورد، و هم آنرا پاک و زلال در ظرفهای تشنگان و نوشندگان وارد می سازد.

قرآن نیز درست چنین کتابی است که به حق از ناحیه خداوند نازل شده است و در تمام مسیر ابلاغ چه در آن مرحله که واسطه جبرئیل بوده، و چه در آن مرحله که گیرنده پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) بود، در همه حال آنرا از هر نظر حفظ و حراست فرمود، و حتی با گذشت زمان به مقتضای (انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون ) دست هیچگونه تحریف بدامانش دراز نشده و نخواهد شد، چرا که خدا پاسداریش را بر عهده گرفته است .

بنابر این، این آب زلال وحی الهی از عصر پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) تا پایان جهان دست نخورده به همه دلها راه می یابد.

در آیه بعد به پاسخ یکی از بهانه گیریهای مخالفان که می گفتند چرا قرآن یکجا بر پیامبر نازل نشده، و روش نزول آن حتما تدریجی است (همانگونه که آیه 32 فرقان به آن اشاره می کندپرداخته می گوید:

ما قرآنی بر تو نازل کردیم که به صورت آیات جدا از هم می باشد، تا با آرامش و بطور تدریج بر مردم بخوانی و به خوبی جذب دلها و فکرها گردد، و در عمل نیز کاملا پیاده شود (و قرآنا فرقناه لتقرأ ه علی الناس
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 317 @@@

علی مکث ).**منصوب بودن (قرآنا) در آیه فوق، به عقیده بسیاری از مفسران بوسیله فعل مقدری است که (فرقناه) آنرا تفسیر می کند، و در تقدیر چنین بوده است (و فرقنا قرآنا).***

و باز برای تاکید بیشتر می گوید تمامی این قرآن را بطور قطع ما نازل کردیم (و نزلناه تنزیلا).

بدون شک برای افراد سطحی مخصوصا اگر بهانه جو باشند این اشکال در کیفیت نزول قرآن پیدا خواهد شد که چرا این کتاب آسمانی بزرگ که پایه و مایه اسلام است، و رهنمای کل بشر، و محور همه قوانین حقوقی اجتماعی و سیاسی و عبادی مسلمانان محسوب میشود، به صورت کامل یکجا بر پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) نازل نگردید، تا مردم پیوسته آنرا از آغاز بخوانند و تا انجامش با خبر باشند؟!

ولی کمی دقت برای حل این ایراد کافی است زیرا:

اولا قرآن گر چه نامش کتاب است، ولی همچون کتابهای تالیفی انسانها نمی باشد که بنشینند و موضوعی را در نظر بگیرند، و فصول و ابوابش را تنظیم کنند، و برشته تحریر در آورند، بلکه کتابی است که با حوادث عصر خود یعنی با بیست و سه سال دوران نبوت پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) با رویدادهایش پیوند و ارتباط ناگسستنی دارد.

چگونه ممکن است کتابی که با حوادث بیست و سه سال در ارتباط بوده یکجا و در یکروز نازل شود؟!

مگر ممکن است همه حوادث 23 سال را در یکروز جمع آوری کرد، تا مسائل مربوط به آن یکجا در قرآن نازل شود؟!

فی المثل قسمتهای زیادی در قرآن در رابطه با غزوات اسلامی است، و بخشهائی در باره عملکردهای منافقان . و مسائلی در مورد هیئتهائی که از اقوام مختلف نزد
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 318 @@@

پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) می آمدند و پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) به فرمان الهی در برابر آنها اقدامهائی به عمل می آورد می باشد.

آیا ممکن است همه اینها روز اول نوشته شود؟

ثانیا - قرآن کتابی است که تنها جنبه تعلیمی ندارد، بلکه حتما می بایست هر آیه آن پس از نزول اجرا گردد، اگر همه قرآن یکجا نازل میشد باید یکجا هم اجرا بشود، و میدانیم که یکجا اجرا شدن امری محال بوده است، چرا که اصلاح یک جامعه سر تا پا فاسد را در یک روز نمی توان انجام داد، و کودک بیسوادی را نمیتوان یک روزه از کلاس اول به دوران دکترا کشاند، به همین دلیل قرآن تدریجا نازل شد تا بخوبی اجرا گردد، و به اصطلاح کاملا جا بیفتددچار هیچگونه تزلزل نگردد و جامعه نیز قدرت جذب و پذیرش و حفظ آنرا داشته باشد.

ثالثا - خود پیامبر که رهبر این انقلاب بزرگ بود بدون شک اگر می خواست فکر خود را در اجرای کل قرآن پخش کند تا در اجرای جزء جزء، دومی برای او قدرت و آمادگی بیشتری ایجاد میکرد، درست است که او فرستاده خدا و صاحب عقل و توانائی بی نظیری بود، ولی با همه اینها پذیرش تدریجی قرآن و اجرای تدریجی آن به صورت کاملتری انجام می گرفت .

رابعا - نزول تدریجی مفهومش ارتباط دائمی پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) با مبدأ وحی بود ولی نزول دفعی ارتباط پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) را بیش از یکبار تضمین نمی کرد.

ذیل آیه 32 سوره فرقان که می گوید کذلک لنثبت به فؤادک و رتلناه ترتیلا ما اینچنین قرآنرا نازل کردیم تا قلب تو را تثبیت کنیم و آنرا تدریجا و آرام بر تو خواندیم اشاره به سومین فلسفه می کند در حالی که آیه مورد بحث ما بیشتر به دومین فلسفه اشاره دارد: ولی به هر حال مجموعه این عوامل دلیل زنده و روشنی است بر نزول تدریجی قرآن و فلسفه آن .
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 319 @@@

آیه بعد برای درهم شکستن غرور مخالفان نادان می گوید: می خواهید ایمان بیاورید، می خواهید نیاورید، آنها که پیش از این علم و دانش به آنها داده شده است هنگامی که قرآن بر آنان خوانده می شود با تمام صورت بخاک می افتند و سر تسلیم در برابر آن فرود می آورند (قل آمنوا به او لا تؤمنوا ان الذین اوتوا العلم من قبله اذا یتلی علیهم یخرون للاذقان سجدا).

در این آیه به چند نکته باید توجه داشت :

1 - مفسران معمولا معتقدند که جمله (آمنوا به او لا تؤمنوا) ایمان بیاورید یا نیاورید دنباله محذوفی دارد که از قرینه کلام روشن میشود، این دنباله را به گونه های مختلفی ذکر کرده اند:

بعضی گفته اند منظور این است که شما چه ایمان بیاورید و چه نیاورید اعجاز قرآن و استنادش به خدا روشن است .

بعضی دیگر گفته اند: مکمل جمله این بوده که شما ایمان بیاورید، یا نیاورید، نفع و ضررش متوجه خودتان است .

ولی این احتمال نیز وجود دارد که جمله بعد از آن خود مکمل جمله قبل است، چنانکه نظیر آن را در زبان فارسی نیز داریم می گوئیم تو میخواهی سخن مرا بپذیر یا نپذیرآنها که اهل دانش و فهمند می پذیرند، کنایه از اینکه علت عدم پذیرش تو، عدم آگاهی و دانش تو است، اگر دانشی می داشتی می پذیرفتی .

و به تعبیر دیگر اگر تو ایمان نیاوری افراد آگاه و دانشمند ایمان می آورند.

2 - منظور از الذین اوتوا العلم من قبله جمعی از دانشمندان یهود و نصارا است که پس از شنیدن آیات قرآن و مشاهده نشانه هائی که در تورات و انجیل خوانده بودند ایمان آوردند، و در صف مؤمنان راستین قرار گرفتند، و جزء دانشمندان اسلام شدند.
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 320 @@@

در آیات دیگری از قرآن نیز اشاره به این موضوع شده است، مانند: لیسوا سواء من اهل الکتاب امة قائمة یتلون آیات الله آناء اللیل و هم یسجدون همه آنها یکسان نیستند، از اهل کتاب جمعیتی هستند که قیام (بحق و ایمان ) می کنند، و پیوسته در اوقات شب آیات خدا را می خوانند و سجده می کنند (آیه 113 آل عمران ).

3 - یخرون یعنی بی اختیار به زمین می افتند، بکار بردن این تعبیر بجای یسجدون (سجده می کننداشاره به نکته لطیفی دارد، و آن اینکه آگاهان بیداردل به هنگام شنیدن آیات قرآن آنچنان مجذوب و شیفته سخنان الهی میشوند که بی اختیار به سجده می افتند و دل و جان را در راه آن از دست می دهند.**(راغب) در کتاب (مفردات) می گوید: (یخرون) در اصل از ماده (خریر) است که به معنی صدای آب و مانند آن است که از بلندی به زیر می افتد، بکار بردن این تعبیر در مورد سجده کنندگان نشانه آن است که آنان در برابر پروردگار به زمین می افتند در حالی که صدایشان به تسبیح بلند است.***

4 - اذقان جمع ذقن به معنی چانه است، و میدانیم بهنگام سجده کردن کسی چانه بر زمین نمیگذارد، اما تعبیر آیه اشاره به این است که آنها با تمام صورت در پیشگاه خدا بر زمین می افتند، حتی چانه آنها که آخرین عضوی است که بهنگام سجده ممکن است به زمین برسد در پیشگاه با عظمتش بر زمین قرار می گیرد.

بعضی از مفسران این احتمال را نیز دادهاند که در سجده معمولی انسان نخست پیشانی بر خاک می نهد ولی کسی که همچون مدهوشان بر خاک می افتد اول چانه او بر زمین قرار می گیرد، بکار بردن این تعبیر در آیه تاکیدی است بر معنی ((یخرون )).**تفسیر روح المعانی جلد 15 صفحه 175.***
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 321 @@@

آیه بعد گفتارشان را به هنگامی که به سجده می افتند بازگو می کند: ((آنها می گویند پاک و منزه است پروردگار ما، مسلما وعده های پروردگارمان انجام شدنی است )) (و یقولون سبحان ربنا ان کان وعد ربنا لمفعولا).**(ان) در جمله (ان کان وعد ربنا) شرطیه نیست، بلکه تأکیدیه، و مخففه از مثقله است.***

آنها با این سخن نهایت ایمان و اعتماد خود را به ربوبیت پروردگار و صفات پاک او و هم به وعده هائی که داده است، اظهار می دارند، سخنی که در آن هم ایمان به توحید و صفات حق و عدالت او درج است و هم نبوت پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) و معاد، و به این ترتیب اصول دین را در یک جمله جمع می کنند.

باز برای تاکید بیشتر در تاثیر آن آیات الهی و این سجده عاشقانه در آیه بعد می گوید: ((آنها با تمام صورت بر خاک می افتند، اشکشان جاری می شود، و خشوعشان در برابر پروردگار افزون می گردد)) (و یخرون للاءذقان یبکون و یزیدهم خشوعا)

تکرار جمله ((یخرون للاذقان )) هم دلیل بر تاءکید است، هم استمرار.

همچنین استفاده از فعل مضارع ((یبکون )) دلیل بر ادامه گریه های عاشقانه آنها است .

و نیز به کار بردن فعل مضارع در ((یزیدهم خشوعا)) (خشوع آنها افزون می شود) دلیل دیگری بر این است که هرگز در یک حال متوقف نمی مانند و همیشه به سوی قله تکامل پیش می روند، و هر زمان خشوع آنها افزون می گردد (خشوع حالت تواضع و ادب جسمی و روحی است که انسان در مقابل شخص و یا حقیقتی داشته باشد).
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 322 @@@

نکته ها: